ظلم، مترادفها (2) - Farsi
Description:اعتداء:
«اعتداء» در اصل لغت از ریشه «عدو» است، به معنای تصرف عدوانی و غیر...
Read...
«اعتداء» در اصل لغت از ریشه «عدو» است، به معنای تصرف عدوانی و غیر مجاز در نفس و متعلقات غیر و تعدی به حقوق او است. اعتداء به این معنا است که فرد در امری که سزاوار است تا به حدی از آن بسنده کند، از حد بگذراند و «تعدی»، ظلم آشکار است. راغب میگوید در کلمه «عدو»، مفهوم تجاوز و ناهماهنگی نهفته است و اعْتِدَاء به معنای تجاوز از حق و حد است، مثل این قول خداوند سبحان که میفرماید: ﴿ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ ﴾ و در آیهای دیگر بیان می فرماید: ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾. در همین حوزه معنایی آمده است: ﴿بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ﴾ و در این آیه که فرمود: ﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ﴾. عدوان نیز در همین گستره معنایی است که امری ممنوع میباشد: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾. پس به هر کدام از این معانی یا واژگان برگرفته از آن، که مراجعه میکنیم، میتوانیم نوعی از بی عدالتی و مرحلهای از تجاوز به حقوق دیگران را بیابیم که نمود بارز آن در امور سیاسی- اجتماعی است.
بغي:
از منظر لغوی بغی از باب بغى يبغي بغيًّا و به معنی تعدی و ظلم است. اما اصطلاحا به معنی تجاوز از حد معقول و مشروع و عدول از میانه روی واعتدال و خروج بر امام حق و قیام مسلحانه علیه امام معصوم علیه السلام است که از طرف خدا به اسم و مشخصات برای اداره امور عباد و بلاد الهی تعیین شده است. وجه اشتراک بین بغی و ظلم ، همان تجاوز از حد است. خروج عایشه و سپاه او در جنگ جمل علیه مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و قیام مسلحانه معاویه و سپاه او در جنگ صفین علیه مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و صف آرایی خوارج در جنگ نهروان علیه مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام از مصادیق بارز بغی به شمار می روند. بغی یکی از کلمات مترادف ظلم است و بغی عایشه و معاویه و خوارج ، نمود واضح ظلم در امور سیاسی و اجتماعی است.
طغيان:
از نظر واژه شناسی ، طغیان تجاوز از حد و عبور از آستانه تحمل و گذر از خطوط قرمز در نافرمانی و معصیت خدا و ظلم به خلق خدا است. طاغی در امری که سزاوار است تا به حدی از آن بسنده کند، از حد می گذراند. طاغوت در وهله اول به نفس اماره و هوای نفس و ابلیس و در وهله بعد به هر کسی که از نفس اماره و هوای نفس و ابلیس تبعیت کند، قابل اطلاق است. لذا لفظ طاغوت بر حکام جور و غاصبان حقوق آل محمد (ع) و رهبران ضلالت و سران گمراهی و رهبران سرگردانی و شیاطین انسی و جنی و کاهنان و ساحران و بت های انسانی و غیر انسانی ، سلاطین و حکام جور و هر آنچه در عرض خداوند سبحان پرستش و اطاعت شود، قابل تطبیق است. نمرود، فرعون، شداد، چنگیز مغول ، آتیلا، نرون، ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه و سایر سلاطین و خلفای جور در بستر تاریخ از مصادیق بارز طاغوت هستند. طغیان از واژگان مترادف ظلم است و نمود آن مثالهایی که ذکر کردم ، در عرصه سیاست و اجتماع مشهود است.
جور:
از دیدگاه اهل لغت به معنی انحراف از راه راست است. و اصطلاحا به معنی خروج از حد وسط به زیاده یا نقصان است. حد وسط را در هر مورد، عقل و علم و احکام الهی و امام معصوم (ع) تعیین می کنند. جائر به کسی می گویند که استقامت ندارد و پای بند احکام الهی و اوامر و نواهی امام رمان خود (ع) نیست. در سبک حاکمیت یا قضاوت و مدیریت خود، احکام الهی را نقض و از اطاعت و تبعیت از امام معصوم (ع) سرپیچی می کند. اما ظلم زیانی است که مظلوم، مستحق تحمل آن نیست ولی بر او تحمیل می شود و عوض آن هم به او داده نمی شود، خواه از سلطان و حاکم صادر شود یا غیر او. ظلم، کاستی حق و جور، عدول از حق است. متضاد ظلم ، انصاف است و آن دادن حق به صاحب حق به طور کامل است. اما ضد جور عدل است و آن استقامت بر محور حق و رعایت حقوق و استحقاق ها و التزام به احکام و شرایع الهی و پیروی کامل از امام معصوم (ع) تعیین شده از جانب خداوند سبحان است. بنابر این تمامی گروه ها و حکومت هایی که از احکام الهی و اطاعت امام زمان و امام معصوم تعیین شده از جانب پروردگار منان ، سرپیچی کنند، جائر هستند. بنابر این جور از کلمات مترادف ظلم است و با توجه به توضیحی که عرض شد، نمود ظلم در عرصه سیاست و اجتماع انسانی است.
غشم
غشم، ظلم فراگیر و گسترده و در سطح کلان است و اغلب، سران حکومت های جائره به آن توصیف می شوند. ظلم به کم کردن یا غصب بخشی از حق اطلاق می شود و نه همه آن. اما غشم غصب تمامی حق است.
چنانکه ملاحظه می فرمایید بارزترین نمودهای کلمات مترادف ظلم، یعنی اعتداء، بغی، طغیان، جور، غشم، در اندیشه ها و گفتارها و رفتارهای ستمگران و اهل سیاست دیده می شود و در نهایت آنها را در جرگه کفار و مشرکین و مخلدین در عذاب الهی قرار می دهد.
Description:
اعتداء:«اعتداء» در اصل لغت از ریشه «عدو» است، به معنای تصرف عدوانی و غیر مجاز در نفس و متعلقات غیر و تعدی به حقوق او است. اعتداء به این معنا است که فرد در امری که سزاوار است تا به حدی از آن بسنده کند، از حد بگذراند و «تعدی»، ظلم آشکار است. راغب میگوید در کلمه «عدو»، مفهوم تجاوز و ناهماهنگی نهفته است و اعْتِدَاء به معنای تجاوز از حق و حد است، مثل این قول خداوند سبحان که میفرماید: ﴿ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ ﴾ و در آیهای دیگر بیان می فرماید: ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾. در همین حوزه معنایی آمده است: ﴿بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ﴾ و در این آیه که فرمود: ﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ﴾. عدوان نیز در همین گستره معنایی است که امری ممنوع میباشد: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾. پس به هر کدام از این معانی یا واژگان برگرفته از آن، که مراجعه میکنیم، میتوانیم نوعی از بی عدالتی و مرحلهای از تجاوز به حقوق دیگران را بیابیم که نمود بارز آن در امور سیاسی- اجتماعی است.
بغي:
از منظر لغوی بغی از باب بغى يبغي بغيًّا و به معنی تعدی و ظلم است. اما اصطلاحا به معنی تجاوز از حد معقول و مشروع و عدول از میانه روی واعتدال و خروج بر امام حق و قیام مسلحانه علیه امام معصوم علیه السلام است که از طرف خدا به اسم و مشخصات برای اداره امور عباد و بلاد الهی تعیین شده است. وجه اشتراک بین بغی و ظلم ، همان تجاوز از حد است. خروج عایشه و سپاه او در جنگ جمل علیه مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و قیام مسلحانه معاویه و سپاه او در جنگ صفین علیه مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و صف آرایی خوارج در جنگ نهروان علیه مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام از مصادیق بارز بغی به شمار می روند. بغی یکی از کلمات مترادف ظلم است و بغی عایشه و معاویه و خوارج ، نمود واضح ظلم در امور سیاسی و اجتماعی است.
طغيان:
از نظر واژه شناسی ، طغیان تجاوز از حد و عبور از آستانه تحمل و گذر از خطوط قرمز در نافرمانی و معصیت خدا و ظلم به خلق خدا است. طاغی در امری که سزاوار است تا به حدی از آن بسنده کند، از حد می گذراند. طاغوت در وهله اول به نفس اماره و هوای نفس و ابلیس و در وهله بعد به هر کسی که از نفس اماره و هوای نفس و ابلیس تبعیت کند، قابل اطلاق است. لذا لفظ طاغوت بر حکام جور و غاصبان حقوق آل محمد (ع) و رهبران ضلالت و سران گمراهی و رهبران سرگردانی و شیاطین انسی و جنی و کاهنان و ساحران و بت های انسانی و غیر انسانی ، سلاطین و حکام جور و هر آنچه در عرض خداوند سبحان پرستش و اطاعت شود، قابل تطبیق است. نمرود، فرعون، شداد، چنگیز مغول ، آتیلا، نرون، ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه و سایر سلاطین و خلفای جور در بستر تاریخ از مصادیق بارز طاغوت هستند. طغیان از واژگان مترادف ظلم است و نمود آن مثالهایی که ذکر کردم ، در عرصه سیاست و اجتماع مشهود است.
جور:
از دیدگاه اهل لغت به معنی انحراف از راه راست است. و اصطلاحا به معنی خروج از حد وسط به زیاده یا نقصان است. حد وسط را در هر مورد، عقل و علم و احکام الهی و امام معصوم (ع) تعیین می کنند. جائر به کسی می گویند که استقامت ندارد و پای بند احکام الهی و اوامر و نواهی امام رمان خود (ع) نیست. در سبک حاکمیت یا قضاوت و مدیریت خود، احکام الهی را نقض و از اطاعت و تبعیت از امام معصوم (ع) سرپیچی می کند. اما ظلم زیانی است که مظلوم، مستحق تحمل آن نیست ولی بر او تحمیل می شود و عوض آن هم به او داده نمی شود، خواه از سلطان و حاکم صادر شود یا غیر او. ظلم، کاستی حق و جور، عدول از حق است. متضاد ظلم ، انصاف است و آن دادن حق به صاحب حق به طور کامل است. اما ضد جور عدل است و آن استقامت بر محور حق و رعایت حقوق و استحقاق ها و التزام به احکام و شرایع الهی و پیروی کامل از امام معصوم (ع) تعیین شده از جانب خداوند سبحان است. بنابر این تمامی گروه ها و حکومت هایی که از احکام الهی و اطاعت امام زمان و امام معصوم تعیین شده از جانب پروردگار منان ، سرپیچی کنند، جائر هستند. بنابر این جور از کلمات مترادف ظلم است و با توجه به توضیحی که عرض شد، نمود ظلم در عرصه سیاست و اجتماع انسانی است.
غشم
غشم، ظلم فراگیر و گسترده و در سطح کلان است و اغلب، سران حکومت های جائره به آن توصیف می شوند. ظلم به کم کردن یا غصب بخشی از حق اطلاق می شود و نه همه آن. اما غشم غصب تمامی حق است.
چنانکه ملاحظه می فرمایید بارزترین نمودهای کلمات مترادف ظلم، یعنی اعتداء، بغی، طغیان، جور، غشم، در اندیشه ها و گفتارها و رفتارهای ستمگران و اهل سیاست دیده می شود و در نهایت آنها را در جرگه کفار و مشرکین و مخلدین در عذاب الهی قرار می دهد.