9:03
|
التفسير الأقوم - رویکرد صحیح به روایات تفسیری - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
همواره دو رویکرد نسبت به صحت و عدم...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
همواره دو رویکرد نسبت به صحت و عدم صحت روایات واصله و منقوله از چهارده نور مقدس حضرت
ختمی مرتبت ، بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین وجود داشته است:
الف: رویکرد مشهور علما و محدثان و فقهای شیعه از آغاز تا کنون که صحت یک روایت را منحصر در کامل بودن و قابل اعتماد بودن سلسله روات و رجال آن روایت نمی دانند بلکه اگر حدیث و روایتی در کتب شناخته شده و متداول بین محدثین و علمای شیعه آمده باشد و مضمون آن با شواهد و قرائنی مثل عدم مخالفت با قرآن و عدم مخالفت با عقل قطعی و با روایات دیگر و پیدا کردن شواهدی از قرآن و روایاتی دیگر در تایید آن و یا بلندی مضمون و دیگر شواهد و قرائنی که در کتب مربوطه ذکر شده است، تایید شود و وثوق و اطمینان به درستی مضمون آن حاصل شود، هرچند واجد سلسله سند کامل و درست و معلوم نباشد، آن روایت را معتبر دانسته و به آن در مقام نظر و یا عمل ترتیب اثر می دادند.
ب: رویکرد غیر مشهور که صحیح بودن روایات را منوط به داشتن سلسله سند کامل و صحیح می داند. طرفداران این رویکرد، روی صحت صدور حدیث از معصوم علیه السلام تأکید و تکیه فراوانی دارند و بدین لحاظ از دیر باز ، با پیروی از روش بکریه و عمریه ، توجهی فراتر از حد لازم به علم درایت حدیث و علم رجال و علم اصول داشته اند. البته بسیاری از ایشان ، پس از تحقیق های دامنه دار در اواخر عمر، از این رویکرد فاصله گرفت و به رویکرد اول باز گشته اند.
به هر حال ، به ادله مختلفی که جای بحث آن در این مجالِ محدود نیست، رویکرد اول، رویکردی منطقی و قابل قبول و مورد تأیید است. اما پذیرش رویکرد دوم به مفهوم بی اعتبار دانستن حجمی عظیم و بلکه اکثریت روایات و احادیث شیعه حتی در کتب معتبری چون الکافی و وسائل الشیعه است که التزام به چنین نتیجه ای، پیامدهای سهمگینی برای معارف اسلامی و شیعی داشته و خواهد داشت. به عنوان نمونه، اولین باب از ابواب اصول کافی اثر عالم جلیل القدر مرحوم کلینی باب عقل و جهل است که 34 روایت در آن آمده است که اغلب جزء عالی ترین روایات شیعه در نزد همگان به شمار می روند و پیوسته در دفاع از عقل و عقلانیت مورد استناد مشرب های گوناگون فکری در حوزه تشیع قرار می گیرند و این درحالی است که بر اساس رویکرد دوم، تنها دو روایت فرعی و کم اهمیت از 34 روایت ذکر شده، صحیح و معتبر می باشند.
در واقع ، بر اساس رویکرد دوم باید بیش از نود درصد کل میراث حدیثی شیعه را غیر معتبر دانست. آیا حقیقتا می توان به چنین لوازم و نتایجی تن در داد؟
چه بسا واقعیتهای بزرگی که همچنان از دسترس علوم تجربی و دانش بشر دور مانده است ! اما نیافتن دلیل نبودن نیست. چه بسا حقایقی که ما انسانهای ناتوان و ناقص پس از قرنها تلاش علمی و رشد فکری از لابلای احادیث حضرت ختمی مرتبت و مولانا امیرالمؤمنین علی و بی بی دو عالم فاطمه الزهراء و سایر حجج الاهی یعنی ائمه هدی علیهم صلوات الله کشف خواهیم کرد ! و دست تعجب به دندان می گزیم که چگونه ما به این حقایق توجه نداشته ایم.
در عین حال، نباید انکار کرد که بعضا روایات غیر معتبری هم در بین روایات منقوله یافت می شود که صدور آن از ائمه هدی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام یا منتفی و یا شدیدا مورد تردید است که شاید دلیل نقل آن در کتب حدیث یا تفاسیر روایی و اثری، تلاش گسترده مؤلفین بر جمع آوری همه روایات موجودِ مرتبط با یک آیه در حد وسعشان بوده است، نه آن که الزاماً مؤلف قائل به صحت آن بوده است.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
همواره دو رویکرد نسبت به صحت و عدم صحت روایات واصله و منقوله از چهارده نور مقدس حضرت
ختمی مرتبت ، بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین وجود داشته است:
الف: رویکرد مشهور علما و محدثان و فقهای شیعه از آغاز تا کنون که صحت یک روایت را منحصر در کامل بودن و قابل اعتماد بودن سلسله روات و رجال آن روایت نمی دانند بلکه اگر حدیث و روایتی در کتب شناخته شده و متداول بین محدثین و علمای شیعه آمده باشد و مضمون آن با شواهد و قرائنی مثل عدم مخالفت با قرآن و عدم مخالفت با عقل قطعی و با روایات دیگر و پیدا کردن شواهدی از قرآن و روایاتی دیگر در تایید آن و یا بلندی مضمون و دیگر شواهد و قرائنی که در کتب مربوطه ذکر شده است، تایید شود و وثوق و اطمینان به درستی مضمون آن حاصل شود، هرچند واجد سلسله سند کامل و درست و معلوم نباشد، آن روایت را معتبر دانسته و به آن در مقام نظر و یا عمل ترتیب اثر می دادند.
ب: رویکرد غیر مشهور که صحیح بودن روایات را منوط به داشتن سلسله سند کامل و صحیح می داند. طرفداران این رویکرد، روی صحت صدور حدیث از معصوم علیه السلام تأکید و تکیه فراوانی دارند و بدین لحاظ از دیر باز ، با پیروی از روش بکریه و عمریه ، توجهی فراتر از حد لازم به علم درایت حدیث و علم رجال و علم اصول داشته اند. البته بسیاری از ایشان ، پس از تحقیق های دامنه دار در اواخر عمر، از این رویکرد فاصله گرفت و به رویکرد اول باز گشته اند.
به هر حال ، به ادله مختلفی که جای بحث آن در این مجالِ محدود نیست، رویکرد اول، رویکردی منطقی و قابل قبول و مورد تأیید است. اما پذیرش رویکرد دوم به مفهوم بی اعتبار دانستن حجمی عظیم و بلکه اکثریت روایات و احادیث شیعه حتی در کتب معتبری چون الکافی و وسائل الشیعه است که التزام به چنین نتیجه ای، پیامدهای سهمگینی برای معارف اسلامی و شیعی داشته و خواهد داشت. به عنوان نمونه، اولین باب از ابواب اصول کافی اثر عالم جلیل القدر مرحوم کلینی باب عقل و جهل است که 34 روایت در آن آمده است که اغلب جزء عالی ترین روایات شیعه در نزد همگان به شمار می روند و پیوسته در دفاع از عقل و عقلانیت مورد استناد مشرب های گوناگون فکری در حوزه تشیع قرار می گیرند و این درحالی است که بر اساس رویکرد دوم، تنها دو روایت فرعی و کم اهمیت از 34 روایت ذکر شده، صحیح و معتبر می باشند.
در واقع ، بر اساس رویکرد دوم باید بیش از نود درصد کل میراث حدیثی شیعه را غیر معتبر دانست. آیا حقیقتا می توان به چنین لوازم و نتایجی تن در داد؟
چه بسا واقعیتهای بزرگی که همچنان از دسترس علوم تجربی و دانش بشر دور مانده است ! اما نیافتن دلیل نبودن نیست. چه بسا حقایقی که ما انسانهای ناتوان و ناقص پس از قرنها تلاش علمی و رشد فکری از لابلای احادیث حضرت ختمی مرتبت و مولانا امیرالمؤمنین علی و بی بی دو عالم فاطمه الزهراء و سایر حجج الاهی یعنی ائمه هدی علیهم صلوات الله کشف خواهیم کرد ! و دست تعجب به دندان می گزیم که چگونه ما به این حقایق توجه نداشته ایم.
در عین حال، نباید انکار کرد که بعضا روایات غیر معتبری هم در بین روایات منقوله یافت می شود که صدور آن از ائمه هدی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام یا منتفی و یا شدیدا مورد تردید است که شاید دلیل نقل آن در کتب حدیث یا تفاسیر روایی و اثری، تلاش گسترده مؤلفین بر جمع آوری همه روایات موجودِ مرتبط با یک آیه در حد وسعشان بوده است، نه آن که الزاماً مؤلف قائل به صحت آن بوده است.
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,امیرالمؤمنین,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين
14:07
|
التفسير الأقوم - مقدمه - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
کتاب آسمانی ما ، قرآن کریم...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
کتاب آسمانی ما ، قرآن کریم تأثیری عظیم در زندگى و تکامل بشر و تحوّل تاریخ داشته است، امّا چنانکه شایسته و بایستهی مقام قرآن است به آن توجّه نشده و قرآن در بین مسلمانان - چه رسد به دیگر انسانها - مهجور مانده است. قرآن در عبارتی رسا فرموده است: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر»ٍ، در واقع مهمترین و کلیدی ترین مطالب و حقایق قرآن مورد بىتوجّهى قرار گرفته است، همانطور که دربارهى نصارا میفرماید: «فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ».
قرآن کریم از ابتدا تا انتهایش، پیام الهى براى بشریّت است و لذا آگاهى از محتوای آن و آشنایى با تمامی این پیام برای دستیابی به سعادت جاویدان ضرور است. قرآن پیامی است مربوط به سعادت دنیوى و اُخروی انسانها و تدبّر در تمام آیات و مطالب آن لازم است؛ «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ».
قرآن کریم کتابی برای هدایت همهی انسانها، در همهی اعصار و امصار است؛ پهنهی گیتی و گسترهی زمان، حوزهی نورافشانی خورشیدِ هماره تابان قرآنکریم است و نور هدایت قرآن همواره میدرخشد و فراتر از اقتضائات عصری، نسلی و نژادی است: «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمینَ»،
اما در قرآنکریم مواضع ابهام و موارد اجمال برای ما گوناگون و متعدد است؛ زیرا از نگاه ما اصول معارف و کليّات شریعت مطرح شده اند اما تفاصیل و جزئیات آنها را باید رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی (ع) برای ما بیان کنند. آن بزرگواران معصومند و برداشتهای معصومانه ایشان از قرآن راهنمای ما به سوی سعادت جاویدان است. سخنان آن حضرات در قالب احادیث و روایات و به اصطلاح دلایل شرعی و عقلی در دسترس ما قرار گرفته است. بسیارى از مطالب عالیهی قرآن در قالب تمثیل، تشبیه و استعاره آمده است و ذوقى لطیف و درکى ظریف و معصومانه لازم است تا به کمک آن به عمق مطالب قرآن دست یافت.
عزیزان عنایت داشته باشند، بر خلاف مشهور و وساوس بکریه عمریه، از منظر تاریخی، همگام با نزول وحی و نزول اولین آیات قرآن کریم و با املاء رسول خدا (ص) و کتابت مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) ، تدوین تفسیر و تأویل قرآن کریم شروع شد و این سیر تا لحظه شهادت رسول خدا (ص) ادامه یافت. پس از آن با نصب مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان امام حق و جانشین بلا فصل رسول خدا (ص) ، وظیفه تبیین ، تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم بر عهده ایشان و پس از آن حضرت بر عهده ائمه معصومین (ع) قرار گرفت. آن بزرگواران با برخورداری از مقام عصمت و با عنایت به این وظیفه الهی، بنابر مصلحت و اقتضاء ، در موقعیت های مناسب ، بخشی هایی از آن معارف را به صاحبان خرد و جویندگان حقیقت منتقل می فرمودند.
البته در دوران رسول خدا (ص) مسائل پراکنده و گوناگون پیرامون مطالب قرآن، بر آن حضرت عرضه مىشد و حضرت به حکم وظیفه، هریک را به فراخور حال، شرح و بسط مىفرمودند؛ چراکه بر اساس مفهوم آیهی «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یکی از وظایف رسول خدا (ص) شرح و تبیین آیات قرآن کریم است. هرگاه مسلمانان با مشکلى در فهم معانى قرآن یا درک مطالب عمیق آن روبرو مىشدند به سراغ پیامبر خدا (ص) می رفتند. در این زمینه پرسشها و پاسخهاى فراوانى در دست است که نمود اوليّهی تفاسیر روایی است.
اما آنچه از این رهگذر برای به اصطلاح اهل سنت و جماعت حاصل شده است، با توجه به اعمال مستبدانه سیاست منع نقل و کتابت حدیث از سوی ابوبکر و عمر و عثمان وبنی امیه و بنی مروان و پدیده شوم و بی حد و مرز جعل حدیث در دوران حاکمیت آنها، گسلی دویست ساله را در تدوین حدیث و تفسیر اثری در منابع بکریه و عمریه به وجود آورده است. لذا هیچ یک از منابع حدیثی و تفسیر به اصطلاح اهل تسنن، قابل اعتناء و اعتماد و اتکاء نیست. تفاسیر آنها اغلب مالامال از دروغ و خرافه و مطالب گمراه کننده و آمیزه هایی از حق و باطل است که با لعابی فریبنده آراسته شده اند.
به علاوه فرضیه نادرست تفسیر قرآن به قرآن، که در میان برخی از مردم مطرح است، در حقیقت ترجمان نوسازی شده گفته عمر بن الخطاب است که در ماجرای قرطاس ضمن بی اعتنایی به فرمان رسول خدا (ص) و ممانعت از آماده کردن ابزار کتابت برای آن حضرت ، گفت: دعوه ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله .
بنابر این با توجه به گسل تاریخی دویست ساله و گستره جعل و وضع در منابع حدیثی بکریه و عمریه و همچنین نیاز عمیق قرآن به مبین و مفسر و مأولی معصوم، تنها منبع اصیل تفسیر که بدون مراجعه به آن، رسیدن به مفاهیم صحیح قرآن کریم و مراد حضرت حق سبحانه و تعالی ، در برخی موارد دشوار و در بیشتر موارد مطلقا غیر ممکن است، رسول خدا و عترت طاهره و ائمه معصومین (ع) هستند.
از آنچه عرض شد در می یابیم که در تبیین و تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم، عدم مراجعه به روایات وارده از رسول خدا و اهلبیت ایشان(ع) موجب میشود که از فهم و درک بسیاری از آیات قرآن محروم شویم.
به همین دلیل، علماء و بزرگانی همچون علیبنابراهیم قمی، عیّاشی، فرات کوفی، ملّامحسن فیضکاشانی، سید هاشم بحرانی، مرحوم عروسی حویزی و بزرگانی دیگر، تفاسیر روایی شیعه را بهرشتهی تحریر درآورده اند و در جمعآوری و حفظ و نگهداری و ترویج این منبع عظیم معارف وحیانی ، خدمات شایانی به عمل آورده اند. شکر الله مساعیهم و رحمت الله علیهم اجمعین.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
کتاب آسمانی ما ، قرآن کریم تأثیری عظیم در زندگى و تکامل بشر و تحوّل تاریخ داشته است، امّا چنانکه شایسته و بایستهی مقام قرآن است به آن توجّه نشده و قرآن در بین مسلمانان - چه رسد به دیگر انسانها - مهجور مانده است. قرآن در عبارتی رسا فرموده است: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر»ٍ، در واقع مهمترین و کلیدی ترین مطالب و حقایق قرآن مورد بىتوجّهى قرار گرفته است، همانطور که دربارهى نصارا میفرماید: «فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ».
قرآن کریم از ابتدا تا انتهایش، پیام الهى براى بشریّت است و لذا آگاهى از محتوای آن و آشنایى با تمامی این پیام برای دستیابی به سعادت جاویدان ضرور است. قرآن پیامی است مربوط به سعادت دنیوى و اُخروی انسانها و تدبّر در تمام آیات و مطالب آن لازم است؛ «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ».
قرآن کریم کتابی برای هدایت همهی انسانها، در همهی اعصار و امصار است؛ پهنهی گیتی و گسترهی زمان، حوزهی نورافشانی خورشیدِ هماره تابان قرآنکریم است و نور هدایت قرآن همواره میدرخشد و فراتر از اقتضائات عصری، نسلی و نژادی است: «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمینَ»،
اما در قرآنکریم مواضع ابهام و موارد اجمال برای ما گوناگون و متعدد است؛ زیرا از نگاه ما اصول معارف و کليّات شریعت مطرح شده اند اما تفاصیل و جزئیات آنها را باید رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی (ع) برای ما بیان کنند. آن بزرگواران معصومند و برداشتهای معصومانه ایشان از قرآن راهنمای ما به سوی سعادت جاویدان است. سخنان آن حضرات در قالب احادیث و روایات و به اصطلاح دلایل شرعی و عقلی در دسترس ما قرار گرفته است. بسیارى از مطالب عالیهی قرآن در قالب تمثیل، تشبیه و استعاره آمده است و ذوقى لطیف و درکى ظریف و معصومانه لازم است تا به کمک آن به عمق مطالب قرآن دست یافت.
عزیزان عنایت داشته باشند، بر خلاف مشهور و وساوس بکریه عمریه، از منظر تاریخی، همگام با نزول وحی و نزول اولین آیات قرآن کریم و با املاء رسول خدا (ص) و کتابت مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) ، تدوین تفسیر و تأویل قرآن کریم شروع شد و این سیر تا لحظه شهادت رسول خدا (ص) ادامه یافت. پس از آن با نصب مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان امام حق و جانشین بلا فصل رسول خدا (ص) ، وظیفه تبیین ، تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم بر عهده ایشان و پس از آن حضرت بر عهده ائمه معصومین (ع) قرار گرفت. آن بزرگواران با برخورداری از مقام عصمت و با عنایت به این وظیفه الهی، بنابر مصلحت و اقتضاء ، در موقعیت های مناسب ، بخشی هایی از آن معارف را به صاحبان خرد و جویندگان حقیقت منتقل می فرمودند.
البته در دوران رسول خدا (ص) مسائل پراکنده و گوناگون پیرامون مطالب قرآن، بر آن حضرت عرضه مىشد و حضرت به حکم وظیفه، هریک را به فراخور حال، شرح و بسط مىفرمودند؛ چراکه بر اساس مفهوم آیهی «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یکی از وظایف رسول خدا (ص) شرح و تبیین آیات قرآن کریم است. هرگاه مسلمانان با مشکلى در فهم معانى قرآن یا درک مطالب عمیق آن روبرو مىشدند به سراغ پیامبر خدا (ص) می رفتند. در این زمینه پرسشها و پاسخهاى فراوانى در دست است که نمود اوليّهی تفاسیر روایی است.
اما آنچه از این رهگذر برای به اصطلاح اهل سنت و جماعت حاصل شده است، با توجه به اعمال مستبدانه سیاست منع نقل و کتابت حدیث از سوی ابوبکر و عمر و عثمان وبنی امیه و بنی مروان و پدیده شوم و بی حد و مرز جعل حدیث در دوران حاکمیت آنها، گسلی دویست ساله را در تدوین حدیث و تفسیر اثری در منابع بکریه و عمریه به وجود آورده است. لذا هیچ یک از منابع حدیثی و تفسیر به اصطلاح اهل تسنن، قابل اعتناء و اعتماد و اتکاء نیست. تفاسیر آنها اغلب مالامال از دروغ و خرافه و مطالب گمراه کننده و آمیزه هایی از حق و باطل است که با لعابی فریبنده آراسته شده اند.
به علاوه فرضیه نادرست تفسیر قرآن به قرآن، که در میان برخی از مردم مطرح است، در حقیقت ترجمان نوسازی شده گفته عمر بن الخطاب است که در ماجرای قرطاس ضمن بی اعتنایی به فرمان رسول خدا (ص) و ممانعت از آماده کردن ابزار کتابت برای آن حضرت ، گفت: دعوه ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله .
بنابر این با توجه به گسل تاریخی دویست ساله و گستره جعل و وضع در منابع حدیثی بکریه و عمریه و همچنین نیاز عمیق قرآن به مبین و مفسر و مأولی معصوم، تنها منبع اصیل تفسیر که بدون مراجعه به آن، رسیدن به مفاهیم صحیح قرآن کریم و مراد حضرت حق سبحانه و تعالی ، در برخی موارد دشوار و در بیشتر موارد مطلقا غیر ممکن است، رسول خدا و عترت طاهره و ائمه معصومین (ع) هستند.
از آنچه عرض شد در می یابیم که در تبیین و تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم، عدم مراجعه به روایات وارده از رسول خدا و اهلبیت ایشان(ع) موجب میشود که از فهم و درک بسیاری از آیات قرآن محروم شویم.
به همین دلیل، علماء و بزرگانی همچون علیبنابراهیم قمی، عیّاشی، فرات کوفی، ملّامحسن فیضکاشانی، سید هاشم بحرانی، مرحوم عروسی حویزی و بزرگانی دیگر، تفاسیر روایی شیعه را بهرشتهی تحریر درآورده اند و در جمعآوری و حفظ و نگهداری و ترویج این منبع عظیم معارف وحیانی ، خدمات شایانی به عمل آورده اند. شکر الله مساعیهم و رحمت الله علیهم اجمعین.
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
2:46
|
وحدت امت کے لیے کوشاں علماء | امام سید علی خامنہ ای | Farsi Sub Urdu
کیا اتحاد امت ایک جدید نظریہ ہے؟ کیا صرف چند علماء اس کے قائل ہیں؟ کیا فقط چند علماء کی محدود سرگرمیوں سے یہ...
کیا اتحاد امت ایک جدید نظریہ ہے؟ کیا صرف چند علماء اس کے قائل ہیں؟ کیا فقط چند علماء کی محدود سرگرمیوں سے یہ ممکن ہے؟ یا نہیں بلکہ بہت سے علماء اس پر ایمان رکھتے ہیں۔ وہ کون سے نمایاں علماء کرام ہیں، جنہوں نے اس سلسلے میں تمام زندگی کوششیں کیں؟ وہ کون سے علماء ہیں، جنکی محنتوں کا ثمرہ آج اتحاد بین المسلمین کے لیے ایک ہموار فضا کی صورت میں ہمارے سامنے موجود ہے؟ ان سب باتوں کو جاننے کےلیے ولی امر مسلمین امام سید علی خامنہ ای کی یہ ویڈیو دیکھیں۔
#ویڈیو #ولی_امر_مسلمین #اتحاد #وحدت #اتحاد_بین_المسلمین #علماء #وحدت_پرور_علماء #ہفتہ_وحدت #ربیع_الاول
More...
Description:
کیا اتحاد امت ایک جدید نظریہ ہے؟ کیا صرف چند علماء اس کے قائل ہیں؟ کیا فقط چند علماء کی محدود سرگرمیوں سے یہ ممکن ہے؟ یا نہیں بلکہ بہت سے علماء اس پر ایمان رکھتے ہیں۔ وہ کون سے نمایاں علماء کرام ہیں، جنہوں نے اس سلسلے میں تمام زندگی کوششیں کیں؟ وہ کون سے علماء ہیں، جنکی محنتوں کا ثمرہ آج اتحاد بین المسلمین کے لیے ایک ہموار فضا کی صورت میں ہمارے سامنے موجود ہے؟ ان سب باتوں کو جاننے کےلیے ولی امر مسلمین امام سید علی خامنہ ای کی یہ ویڈیو دیکھیں۔
#ویڈیو #ولی_امر_مسلمین #اتحاد #وحدت #اتحاد_بین_المسلمین #علماء #وحدت_پرور_علماء #ہفتہ_وحدت #ربیع_الاول
Video Tags:
Wilyat
Media,
Media,
Production,
kooshaan,
Wahdat,
Ummat,
Imam
Khamenei,
Itehad,
وحدت,
امت,
علماء,
کوشاں,
امام
سید
علی
خامنہ
ای,
18:52
|
4:16
|
47:35
|
43:21
|
5:46
|
10:53
|
41:08
|
16:39
|
14:21
|
22 وثائقي في الشعائر الحسينية وما راي كبار علماء الشيعة حول تلك الش
وثائقي في الشعائر الحسينية وما راي كبار علماء الشيعة حول تلك الشعائر ج
Ulema on the practice of Tatbeer as well as other cultural...
وثائقي في الشعائر الحسينية وما راي كبار علماء الشيعة حول تلك الشعائر ج
Ulema on the practice of Tatbeer as well as other cultural practices during Muhharam being haram.
More...
Description:
وثائقي في الشعائر الحسينية وما راي كبار علماء الشيعة حول تلك الشعائر ج
Ulema on the practice of Tatbeer as well as other cultural practices during Muhharam being haram.
145:27
|
7:27
|
التفسير الأقوم - مبانی تفاسیر روایی - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
اصیل ترین و مهم ترین مصدر تفسیر...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
اصیل ترین و مهم ترین مصدر تفسیر قرآن کریم، احادیث و روایاتی است که از حضرت ختمی مرتبت ، پیامبر اعظم و ائمه معصومین(ع) به ما رسیده است. این روایات به جهت اتصالشان به سرچشمه وحی، همواره مثل آیات قرآن کریم مورد توجه همگان، خاصه جویندگان حقیقت بوده اند؛ به طوری که اندیشمندان واقع بین و بی غرض، احادیث آن بزرگواران را نزدیک ترین و امن ترین راه وصول به حقایق و معارف بلند قرآن می دانند و بدین جهت است که تفسیر نقلی یا اثری یا روایی، صحیح ترین شکل تفسیر در میان پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بوده است و از دیرباز تا به حال، تلاش فراوانی در جهت حفظ و نگهداری و ترویج احادیث تفسیری انجام گرفته است.
از منظر تاریخی، همگام با نزول وحی و اولین آیات قرآن کریم ، با املاء رسول خدا (ص) و کتابت مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) ، تدوین تفسیر و تأویل آغاز شد و این سیر تا لحظه شهادت رسول خدا (ص) ادامه یافت. پس از آن با نصب مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان امام حق و جانشین بلا فصل رسول خدا (ص) ، وظیفه تبیین ، تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم بر عهده ایشان و پس از ایشان بر عهده ائمه معصومین (ع) قرار گرفت. آن بزرگواران با عنایت به این وظیفه الهی، بنابر مصلحت و اقتضاء ، در موقعیت های مناسب ، بخشی هایی از آن معارف را به صاحبان خرد و جویندگان حقیقت منتقل می فرمودند.
اما لازم به ذکر است پیروان ابوبکر و عمر که به ناحق خود را اهل سنت و جماعت یا اهل تسنن می نامند، به علت روی گرداندن از ولایت مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) و اعراض از معارف اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و همچنین به لحاظ اعمال مستبدانه و خشونت بار سیاست منع نقل و کتابت حدیث از سوی ابوبکر و عمر و عثمان و بعد از آنها بنی امیه و بنی مروان، تا مدتها پس از دوران عمر بن عبد العزیز که سیاست منع نقل و کتابت حدیث را ملغی کرد، با یک گسل تقریبا دویست ساله در نقل حدیث و تفسیر قرآن کریم مواجه هستند. لذا تفاسیر روایی بکریه و عمریه اغلب بر اساس معارف سینه به سینه و احادیث موضوعه و جعلی و آراء و نظرات صحابه و تابعین نا شایست شکل گرفت و مالامال از دروغ و خرافه است. این تفاسیر سنگ زیر بنای اسلام دروغین و اساس اقتدار حکومت های منافق و شالوده تشکیل گروههای تروریستی و مبدأ همه ظلم ها و جنایاتی است که به نام خدا و دین خدا در بستر تاریخ به ثبت رسیده اند. در این تفاسیر جعلی و گمراه کننده، به ندرت روایتی از ائمه معصومین (ع) نقل شده است.
اما شیعیان یا پیروان حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در تفاسیر خود، تنها به روایاتی تکیه و اعتماد می کنند که از معصوم یعنی حضرت ختمی مرتبت رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) نقل شده باشد.
به اعتقاد شیعیان اقوال و آرای دیگران، در هر مرتبه و مقامی که باشند، از این جهت که احتمال وقوع خطا و لغزش در گفتار، رفتار و تقریر آنها وجود دارد، فاقد حجیت است. بنابراین اقوال اصحاب رسول خدا (ص) و تابعین آنها که عموما افرادی دنیا طلب، منافق ، فاسق و مرتد بوده اند ، در تفسیر قرآن کریم معتبر نیست و در موارد استثناء، روایاتی که از عده ای از صحابه و تابعین مؤمن، برگزیده ، با تقوا و صالح نقل شده، تنها در صورت احراز شرایط صحت و تأیید ائمه هدی (ع) ، مورد قبول است.
اما از آن جهت که عترت رسول خدا یعنی بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی (ع) بنابر آیات عدیده و احادیث متواتره از جمله آیه تطهیر و حدیث ثقلین و غیر آنها، حقیقت قرآن کریم و مبین و مفسر و مأول حقیقی آیات آن هستند و تمسک به اقوال و افعال و تقاریر آن حضرات عین تمسک به کلام خدا و شرط اساسی گمراه نشدن است، در واقع آن بزرگواران تنها مفسران قابل و لایق قرآن کریم و راسخین در علم و آگاه به همه مفاهیم آن هستند. لذا کلیه روایاتی که صدورش از آن بزرگواران ثابت شود، به حق، و بی نیاز از بررسی است.
کتابشناسی تفاسير روایی
قبل از بیان فهرستی از تفاسیر روایی پیروان حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) لازم است بر این نکته تأکید کنم که تفاسیر روایی شیعه، در مقایسه با تفاسیر روایی پیروان ابو بکر و عمر که خود را به نا حق اهل سنت و جماعت می نامند، دارای امتیازی مشترک و برجسته هستند و آن توجه به روایات تفسیری ائمه معصومین و حجج الهی (ع) است. بنابر این توجه به روایات تفسیری همواره مورد نظر مفسران شیعه بوده است. ولی همه مفسران شیعه، در گردآوری و طبقه بندی و تدوین روایات، روش واحدی نداشته اند. برخی به ذکر روایات در ذیل آیات اکتفاء کرده اند؛ برخی در تفسیر آیات با اینکه از غیر روایات نیز کمک گرفته اند ، بیش از هر چیز به روایات استناد کرده اند؛ برخی با روش اجتهادی نسبتا جامع، به تفسیر آیات پرداخته اند، ولی یکی از مستندات عمده آنها روایات است؛ و برخی دیگر در تفسیر آیات استنادشان به روایات اندک است، و در کنار تفسیر و اجتهاد ، روایات تفسیری و مربوط به آیات را تبیین و تحلیل کرده اند.
بی شک، هر یک از روشهایی که ذکر شد، به نوبه خود، دارای فواید و امتیازهایی است. اما متأسفانه در این روش ها، کاستی هایی هم مشاهده می شود که از این منظر ، هیچ یک از روش ها را نمی توان روش کاملی در تفسیر روایی قرآن کریم دانست.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
اصیل ترین و مهم ترین مصدر تفسیر قرآن کریم، احادیث و روایاتی است که از حضرت ختمی مرتبت ، پیامبر اعظم و ائمه معصومین(ع) به ما رسیده است. این روایات به جهت اتصالشان به سرچشمه وحی، همواره مثل آیات قرآن کریم مورد توجه همگان، خاصه جویندگان حقیقت بوده اند؛ به طوری که اندیشمندان واقع بین و بی غرض، احادیث آن بزرگواران را نزدیک ترین و امن ترین راه وصول به حقایق و معارف بلند قرآن می دانند و بدین جهت است که تفسیر نقلی یا اثری یا روایی، صحیح ترین شکل تفسیر در میان پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بوده است و از دیرباز تا به حال، تلاش فراوانی در جهت حفظ و نگهداری و ترویج احادیث تفسیری انجام گرفته است.
از منظر تاریخی، همگام با نزول وحی و اولین آیات قرآن کریم ، با املاء رسول خدا (ص) و کتابت مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) ، تدوین تفسیر و تأویل آغاز شد و این سیر تا لحظه شهادت رسول خدا (ص) ادامه یافت. پس از آن با نصب مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان امام حق و جانشین بلا فصل رسول خدا (ص) ، وظیفه تبیین ، تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم بر عهده ایشان و پس از ایشان بر عهده ائمه معصومین (ع) قرار گرفت. آن بزرگواران با عنایت به این وظیفه الهی، بنابر مصلحت و اقتضاء ، در موقعیت های مناسب ، بخشی هایی از آن معارف را به صاحبان خرد و جویندگان حقیقت منتقل می فرمودند.
اما لازم به ذکر است پیروان ابوبکر و عمر که به ناحق خود را اهل سنت و جماعت یا اهل تسنن می نامند، به علت روی گرداندن از ولایت مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) و اعراض از معارف اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و همچنین به لحاظ اعمال مستبدانه و خشونت بار سیاست منع نقل و کتابت حدیث از سوی ابوبکر و عمر و عثمان و بعد از آنها بنی امیه و بنی مروان، تا مدتها پس از دوران عمر بن عبد العزیز که سیاست منع نقل و کتابت حدیث را ملغی کرد، با یک گسل تقریبا دویست ساله در نقل حدیث و تفسیر قرآن کریم مواجه هستند. لذا تفاسیر روایی بکریه و عمریه اغلب بر اساس معارف سینه به سینه و احادیث موضوعه و جعلی و آراء و نظرات صحابه و تابعین نا شایست شکل گرفت و مالامال از دروغ و خرافه است. این تفاسیر سنگ زیر بنای اسلام دروغین و اساس اقتدار حکومت های منافق و شالوده تشکیل گروههای تروریستی و مبدأ همه ظلم ها و جنایاتی است که به نام خدا و دین خدا در بستر تاریخ به ثبت رسیده اند. در این تفاسیر جعلی و گمراه کننده، به ندرت روایتی از ائمه معصومین (ع) نقل شده است.
اما شیعیان یا پیروان حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در تفاسیر خود، تنها به روایاتی تکیه و اعتماد می کنند که از معصوم یعنی حضرت ختمی مرتبت رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) نقل شده باشد.
به اعتقاد شیعیان اقوال و آرای دیگران، در هر مرتبه و مقامی که باشند، از این جهت که احتمال وقوع خطا و لغزش در گفتار، رفتار و تقریر آنها وجود دارد، فاقد حجیت است. بنابراین اقوال اصحاب رسول خدا (ص) و تابعین آنها که عموما افرادی دنیا طلب، منافق ، فاسق و مرتد بوده اند ، در تفسیر قرآن کریم معتبر نیست و در موارد استثناء، روایاتی که از عده ای از صحابه و تابعین مؤمن، برگزیده ، با تقوا و صالح نقل شده، تنها در صورت احراز شرایط صحت و تأیید ائمه هدی (ع) ، مورد قبول است.
اما از آن جهت که عترت رسول خدا یعنی بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی (ع) بنابر آیات عدیده و احادیث متواتره از جمله آیه تطهیر و حدیث ثقلین و غیر آنها، حقیقت قرآن کریم و مبین و مفسر و مأول حقیقی آیات آن هستند و تمسک به اقوال و افعال و تقاریر آن حضرات عین تمسک به کلام خدا و شرط اساسی گمراه نشدن است، در واقع آن بزرگواران تنها مفسران قابل و لایق قرآن کریم و راسخین در علم و آگاه به همه مفاهیم آن هستند. لذا کلیه روایاتی که صدورش از آن بزرگواران ثابت شود، به حق، و بی نیاز از بررسی است.
کتابشناسی تفاسير روایی
قبل از بیان فهرستی از تفاسیر روایی پیروان حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) لازم است بر این نکته تأکید کنم که تفاسیر روایی شیعه، در مقایسه با تفاسیر روایی پیروان ابو بکر و عمر که خود را به نا حق اهل سنت و جماعت می نامند، دارای امتیازی مشترک و برجسته هستند و آن توجه به روایات تفسیری ائمه معصومین و حجج الهی (ع) است. بنابر این توجه به روایات تفسیری همواره مورد نظر مفسران شیعه بوده است. ولی همه مفسران شیعه، در گردآوری و طبقه بندی و تدوین روایات، روش واحدی نداشته اند. برخی به ذکر روایات در ذیل آیات اکتفاء کرده اند؛ برخی در تفسیر آیات با اینکه از غیر روایات نیز کمک گرفته اند ، بیش از هر چیز به روایات استناد کرده اند؛ برخی با روش اجتهادی نسبتا جامع، به تفسیر آیات پرداخته اند، ولی یکی از مستندات عمده آنها روایات است؛ و برخی دیگر در تفسیر آیات استنادشان به روایات اندک است، و در کنار تفسیر و اجتهاد ، روایات تفسیری و مربوط به آیات را تبیین و تحلیل کرده اند.
بی شک، هر یک از روشهایی که ذکر شد، به نوبه خود، دارای فواید و امتیازهایی است. اما متأسفانه در این روش ها، کاستی هایی هم مشاهده می شود که از این منظر ، هیچ یک از روش ها را نمی توان روش کاملی در تفسیر روایی قرآن کریم دانست.
Video Tags:
پيشينه
تفاسير
روايی,التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت,البصائر
10:10
|
التفسير الأقوم - مروری کوتاه بر مهمترین تفاسیر روایی شیعه - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
قبل از بیان فهرستی از...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
قبل از بیان فهرستی از تفاسیر روایی پیروان حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) لازم است بر این نکته تأکید کنم که تفاسیر روایی شیعه، در مقایسه با تفاسیر روایی پیروان ابو بکر و عمر که خود را به نا حق اهل سنت و جماعت می نامند، دارای امتیازی مشترک و برجسته هستند و آن توجه به روایات تفسیری ائمه معصومین و حجج الهی (ع) است. بنابر این توجه به روایات تفسیری همواره مورد نظر مفسران شیعه بوده است. ولی همه مفسران شیعه، در گردآوری و طبقه بندی و تدوین روایات، روش واحدی نداشته اند. برخی به ذکر روایات در ذیل آیات اکتفاء کرده اند؛ برخی در تفسیر آیات با اینکه از غیر روایات نیز کمک گرفته اند ، بیش از هر چیز به روایات استناد کرده اند؛ برخی با روش اجتهادی نسبتا جامع، به تفسیر آیات پرداخته اند، ولی یکی از مستندات عمده آنها روایات است؛ و برخی دیگر در تفسیر آیات استنادشان به روایات اندک است، و در کنار تفسیر و اجتهاد ، روایات تفسیری و مربوط به آیات را تبیین و تحلیل کرده اند.
بی شک، هر یک از روشهایی که ذکر شد، به نوبه خود، دارای فواید و امتیازهایی است. اما متأسفانه در این روش ها، کاستی هایی هم مشاهده می شود که از این منظر ، هیچ یک از روش ها را نمی توان روش کاملی در تفسیر روایی قرآن کریم دانست.
تفاسير روايی شيعه
از مهم ترین تفاسیر روایی شیعه می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
تفسیر ابوحمزه ثمالی، ابوحمزه ثابت بندینار ثمالی ازدی کوفی (م ۱۴۸ ق)؛
تفسیر (منسوب به) امام حسن عسکری، به نقل از محمد بنقاسم استرآبادى (م ح ۳۸۰ ق)؛
تفسیر فراتکوفی، ابوالقاسم فرات بنابراهیم کوفی (از اعلام قرن سوم و چهارم قمری)؛
تفسیر قمی، ابوالحسن علی بنابراهیم بنهاشم قمی (از بزرگان شیعه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم)؛
تفسیر عیاشی، ابونصر محمد بنمسعود بنعیاش (از نامدارترین تفاسیر روایی شیعه در قرن سوم هجری)؛
منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ملا فتحالله کاشانی (م ۹۸۸ ق)؛
تفسیر شریف لاهیجی، بهاءالدین (قطبالدین) محمد بنشیخ علی الشریف اللاهیجی (م ۱۰۸۸)
الصافی فی تفسیر القرآن، ملا محسن محمد بنمرتضی معروف به فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ ق)؛
البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بنسلیمان بناسماعیل الحسینی البحرانی کتکانی (م ۱۱۰۷ ق)؛
نورالثقلین، عبدالعلی بنجمعۀ الحویزی الشیرازی (م ۱۱۱۲ ق)؛
تفسیر المعین، مولی نورالدین محمد بنمرتضی کاشانی (م ۱۱۱۵ ق)؛
کنز الدقائق و بحرالغرائب، محمد بنمحمدرضا بناسماعیل بنجمالالدین قمی معروف به میرزا محمد مشهدی (م ۱۱۲۵ ق)؛
تفسیر کبیر یا صفوۀ التفاسیر، سید عبدالله شبّر (م ۱۲۴۲ ق)؛
بحرالعرفان و معدن العرفان، ملا صالح بنآغامحمد برغانی قزوینی حائری (م ۱۲۷۰ ق)؛
مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، حاج میر سیدعلی حائریطهرانی معروف به مفسر (م۱۳۴۰ ق)؛
نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن، شیخ محمد بنعبدالرحیم نهاوندی طهرانی (م ۱۳۷۰ ق)؛
التبیین فی شرح آیات المواعظ و البراهین، شیخ میرزا ابوتراب شهیدی(م ۱۳۷۵ ق)؛
تفسیر اثنیعشری، حسین بناحمد الحسینی الشاه عبدالعظیمی (م ۱۳۸۴ ق)؛
الجدید فی تفسیر القرآن المجید، شیخ محمد حبیبالله سبزواری (م ۱۴۰۹ ق)؛
اطیبالبیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین الطیب (م ۱۴۱۱ ق)؛
تفسیر احسن الحدیث، سید علیاکبر قرشی (معاصر)؛
تفسیر جامع، سید ابراهیم بروجردی (معاصر)؛
تفسیر البصائر ، یعسوب الدین رستگار جویباری (م ۱۴۲۱ ق)
تفسیر الأثری الجامع، محمدهادی معرفت (م ۱۴۲۸ ق).
تفسير اهل البيت (ع)
آنچه عرض شد ، اشارهای کلی بود به مهمترین تفسیرهای شیعه که بیشتر بر روش تفسیر روایی و نقلی استوارند. اما تفاسیر دیگری هم هستند که گرچه روش غالب آنها روشی دیگر است، اما ضمنا ، از روش نقلی هم برای شرح و بیان آیات قرآن بهره بردهاند.
با توجه به جایگاه ممتاز چهارده نور مقدس (ع) در تفسیر قرآن و ضرورت رجوع به تفاسیر آن بزرگواران و همچنین گستردگی حجم روایات تفسیری، اهمّیّت پژوهش و دقت نظر در ابعاد مختلف روایات آن بزرگواران و بحث و بررسی و تحلیل و دسته بندی آن ها در تفسیر قرآن کریم روشن است.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
قبل از بیان فهرستی از تفاسیر روایی پیروان حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) لازم است بر این نکته تأکید کنم که تفاسیر روایی شیعه، در مقایسه با تفاسیر روایی پیروان ابو بکر و عمر که خود را به نا حق اهل سنت و جماعت می نامند، دارای امتیازی مشترک و برجسته هستند و آن توجه به روایات تفسیری ائمه معصومین و حجج الهی (ع) است. بنابر این توجه به روایات تفسیری همواره مورد نظر مفسران شیعه بوده است. ولی همه مفسران شیعه، در گردآوری و طبقه بندی و تدوین روایات، روش واحدی نداشته اند. برخی به ذکر روایات در ذیل آیات اکتفاء کرده اند؛ برخی در تفسیر آیات با اینکه از غیر روایات نیز کمک گرفته اند ، بیش از هر چیز به روایات استناد کرده اند؛ برخی با روش اجتهادی نسبتا جامع، به تفسیر آیات پرداخته اند، ولی یکی از مستندات عمده آنها روایات است؛ و برخی دیگر در تفسیر آیات استنادشان به روایات اندک است، و در کنار تفسیر و اجتهاد ، روایات تفسیری و مربوط به آیات را تبیین و تحلیل کرده اند.
بی شک، هر یک از روشهایی که ذکر شد، به نوبه خود، دارای فواید و امتیازهایی است. اما متأسفانه در این روش ها، کاستی هایی هم مشاهده می شود که از این منظر ، هیچ یک از روش ها را نمی توان روش کاملی در تفسیر روایی قرآن کریم دانست.
تفاسير روايی شيعه
از مهم ترین تفاسیر روایی شیعه می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
تفسیر ابوحمزه ثمالی، ابوحمزه ثابت بندینار ثمالی ازدی کوفی (م ۱۴۸ ق)؛
تفسیر (منسوب به) امام حسن عسکری، به نقل از محمد بنقاسم استرآبادى (م ح ۳۸۰ ق)؛
تفسیر فراتکوفی، ابوالقاسم فرات بنابراهیم کوفی (از اعلام قرن سوم و چهارم قمری)؛
تفسیر قمی، ابوالحسن علی بنابراهیم بنهاشم قمی (از بزرگان شیعه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم)؛
تفسیر عیاشی، ابونصر محمد بنمسعود بنعیاش (از نامدارترین تفاسیر روایی شیعه در قرن سوم هجری)؛
منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ملا فتحالله کاشانی (م ۹۸۸ ق)؛
تفسیر شریف لاهیجی، بهاءالدین (قطبالدین) محمد بنشیخ علی الشریف اللاهیجی (م ۱۰۸۸)
الصافی فی تفسیر القرآن، ملا محسن محمد بنمرتضی معروف به فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ ق)؛
البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بنسلیمان بناسماعیل الحسینی البحرانی کتکانی (م ۱۱۰۷ ق)؛
نورالثقلین، عبدالعلی بنجمعۀ الحویزی الشیرازی (م ۱۱۱۲ ق)؛
تفسیر المعین، مولی نورالدین محمد بنمرتضی کاشانی (م ۱۱۱۵ ق)؛
کنز الدقائق و بحرالغرائب، محمد بنمحمدرضا بناسماعیل بنجمالالدین قمی معروف به میرزا محمد مشهدی (م ۱۱۲۵ ق)؛
تفسیر کبیر یا صفوۀ التفاسیر، سید عبدالله شبّر (م ۱۲۴۲ ق)؛
بحرالعرفان و معدن العرفان، ملا صالح بنآغامحمد برغانی قزوینی حائری (م ۱۲۷۰ ق)؛
مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، حاج میر سیدعلی حائریطهرانی معروف به مفسر (م۱۳۴۰ ق)؛
نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن، شیخ محمد بنعبدالرحیم نهاوندی طهرانی (م ۱۳۷۰ ق)؛
التبیین فی شرح آیات المواعظ و البراهین، شیخ میرزا ابوتراب شهیدی(م ۱۳۷۵ ق)؛
تفسیر اثنیعشری، حسین بناحمد الحسینی الشاه عبدالعظیمی (م ۱۳۸۴ ق)؛
الجدید فی تفسیر القرآن المجید، شیخ محمد حبیبالله سبزواری (م ۱۴۰۹ ق)؛
اطیبالبیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین الطیب (م ۱۴۱۱ ق)؛
تفسیر احسن الحدیث، سید علیاکبر قرشی (معاصر)؛
تفسیر جامع، سید ابراهیم بروجردی (معاصر)؛
تفسیر البصائر ، یعسوب الدین رستگار جویباری (م ۱۴۲۱ ق)
تفسیر الأثری الجامع، محمدهادی معرفت (م ۱۴۲۸ ق).
تفسير اهل البيت (ع)
آنچه عرض شد ، اشارهای کلی بود به مهمترین تفسیرهای شیعه که بیشتر بر روش تفسیر روایی و نقلی استوارند. اما تفاسیر دیگری هم هستند که گرچه روش غالب آنها روشی دیگر است، اما ضمنا ، از روش نقلی هم برای شرح و بیان آیات قرآن بهره بردهاند.
با توجه به جایگاه ممتاز چهارده نور مقدس (ع) در تفسیر قرآن و ضرورت رجوع به تفاسیر آن بزرگواران و همچنین گستردگی حجم روایات تفسیری، اهمّیّت پژوهش و دقت نظر در ابعاد مختلف روایات آن بزرگواران و بحث و بررسی و تحلیل و دسته بندی آن ها در تفسیر قرآن کریم روشن است.
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
8:30
|
التفسير الأقوم - تولید علم به جای توزیع علم - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
به منظور تولید علم به جای توزیع...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
به منظور تولید علم به جای توزیع علم و دستیابی به یافته های علمی جدید، دقیق، ارزشمند و خالص در گرو تعیین دقیق مرزهای دانش در موضوع مورد پژوهش است. به عبارت دیگر ابتدا باید وضعیت یافته های پیشین دقیقاً مورد بررسی قرار گیرد تا پژوهش های جدید، با رویکرد تکمیل و تصحیح آ نها انجام شوند. با وجود فراوانی بالای روایات تفسیری، هنوز بسیاری از فرازهای آیات به خصوص فرازهای پایانی آن ها بدون روایت مانده اند. آیات بیروایت، تکرر در ذکر برخی از روایات، جامع نبودن و اکتفای حداقلی به روایات ذیل هر آیه، مانع نبودن، عدم تلاش برای یافتن منابع دست اول، حذف اسناد و فارغ بودن از بررسیهای سندی و ... از جمله کاستی های قابل ملاحظه تفاسیر گذشته است.
بنابراین می توان گفت بسیاری از مفسّران، اغلب به روایات موجود در کتب تفسیری پیش از خود نظر داشته اند و به روایات در دسترس بسنده نموده اند یا حدّاقل همان روایاتی را یافته اند که مفسّران قبلی در کتابهای خود آورده اند. این امر در میان مفسّران متأخّر نمود بیشتری دارد.
لازم به ذکر است ، از لحاظ فراوانی روایات نویافته، به ترتیب تفاسیر اهل بیت (ع) ، تفسیر العياشي، نورالثّقلین، البرهان، الفرقان، الصّافی، در رتبه های برتر قرار دارند.
پیشنهاد
اما امروز به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر، باید به دنبال تدوین تفسیری روایی باشیم که عاری از نابسامانی ها و کاستی های موجود در تفاسیر روایی گذشته باشد ، لذا باید به نکات زیر توجه کنیم:
اول اینکه باید در تفسیر هر آیه ضمن کوشش بلیغ و بذل جهد کامل و جامع در فهم معنای آن به همه روایاتی که به نحوی در بیان معنا و مصداق و ظاهر و باطن آن مؤثر است، توجه کرد. با یک نگاه اجمالی در می یابیم ، کلیه تفاسیر روایی موجود روی هم رفته تنها 40% از روایاتی را که لفظا یا معنا به آیات قرآن کریم مربوط می باشند، آورده اند. بنابر این ، با توجه به پراکندگی و تنوع و تکرار احادیث تفسیری، باید از امکانات تکنولوژیک موجود استفاده شایسته به عمل آید و استقصائی تام صورت پذیرد تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
دوم اینکه باید مأخذ و سند روایات بررسی شوند، باید معنا و مفاد آنها تبیین شود و از نظر موافقت و مخالفت با نصوص و ظواهر قرآن، سنت قطعیه و روایات معتبره ، ضروریات دین و مذهب و معلومات عقلی مورد واکاوی قرار بگیرند و با در نظر گرفتن مجموع آن مباحث و با نگاهی جامع نگرانه ، میزان اعتبار آنها مشخص شود. یعنی روایات ساختگی و اسرائیلیات باطل حذف شوند و سایر روایات هم از نظر درجه صحت و اعتبار طبقه بندی و علامتگذاری و کد گذاری شوند و به تبع آن به هر روایتی به میزان صحت و اعتبارش ترتیب اثر داده شود.
سوم اینکه روایات فضائل و خواص سور و آیات، و روایات مربوط به قرائت های گوناگون که از منظر لفظ حائز اهمیت و بعضا حاکی از وقوع تحریف لفظی غیر مخل به حجیت، در آیات قرآن کریم هستند ، از روایات تقسیری و مرتبط با معنا و محتوای آیات تفکیک و مدلول هر روایتی از جهت بیان ظاهر ، باطن ، مفهوم و مصداق آیات و تخصیص ، تقیید، توسعه و تعمیم معنا و مفاد آیات تبیین و تعیین شود.
چهارم اینکه با توجه به امکانات تکنولوژیک موجود، این کار بر روی بستر وب به صورت سایتی مستقل و با اپلیکیشن مناسب و با امکانات جستجو، فهرست سازی و نمایش تطبیقی و به زبانهای مختلف ارائه و در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
به منظور تولید علم به جای توزیع علم و دستیابی به یافته های علمی جدید، دقیق، ارزشمند و خالص در گرو تعیین دقیق مرزهای دانش در موضوع مورد پژوهش است. به عبارت دیگر ابتدا باید وضعیت یافته های پیشین دقیقاً مورد بررسی قرار گیرد تا پژوهش های جدید، با رویکرد تکمیل و تصحیح آ نها انجام شوند. با وجود فراوانی بالای روایات تفسیری، هنوز بسیاری از فرازهای آیات به خصوص فرازهای پایانی آن ها بدون روایت مانده اند. آیات بیروایت، تکرر در ذکر برخی از روایات، جامع نبودن و اکتفای حداقلی به روایات ذیل هر آیه، مانع نبودن، عدم تلاش برای یافتن منابع دست اول، حذف اسناد و فارغ بودن از بررسیهای سندی و ... از جمله کاستی های قابل ملاحظه تفاسیر گذشته است.
بنابراین می توان گفت بسیاری از مفسّران، اغلب به روایات موجود در کتب تفسیری پیش از خود نظر داشته اند و به روایات در دسترس بسنده نموده اند یا حدّاقل همان روایاتی را یافته اند که مفسّران قبلی در کتابهای خود آورده اند. این امر در میان مفسّران متأخّر نمود بیشتری دارد.
لازم به ذکر است ، از لحاظ فراوانی روایات نویافته، به ترتیب تفاسیر اهل بیت (ع) ، تفسیر العياشي، نورالثّقلین، البرهان، الفرقان، الصّافی، در رتبه های برتر قرار دارند.
پیشنهاد
اما امروز به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر، باید به دنبال تدوین تفسیری روایی باشیم که عاری از نابسامانی ها و کاستی های موجود در تفاسیر روایی گذشته باشد ، لذا باید به نکات زیر توجه کنیم:
اول اینکه باید در تفسیر هر آیه ضمن کوشش بلیغ و بذل جهد کامل و جامع در فهم معنای آن به همه روایاتی که به نحوی در بیان معنا و مصداق و ظاهر و باطن آن مؤثر است، توجه کرد. با یک نگاه اجمالی در می یابیم ، کلیه تفاسیر روایی موجود روی هم رفته تنها 40% از روایاتی را که لفظا یا معنا به آیات قرآن کریم مربوط می باشند، آورده اند. بنابر این ، با توجه به پراکندگی و تنوع و تکرار احادیث تفسیری، باید از امکانات تکنولوژیک موجود استفاده شایسته به عمل آید و استقصائی تام صورت پذیرد تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
دوم اینکه باید مأخذ و سند روایات بررسی شوند، باید معنا و مفاد آنها تبیین شود و از نظر موافقت و مخالفت با نصوص و ظواهر قرآن، سنت قطعیه و روایات معتبره ، ضروریات دین و مذهب و معلومات عقلی مورد واکاوی قرار بگیرند و با در نظر گرفتن مجموع آن مباحث و با نگاهی جامع نگرانه ، میزان اعتبار آنها مشخص شود. یعنی روایات ساختگی و اسرائیلیات باطل حذف شوند و سایر روایات هم از نظر درجه صحت و اعتبار طبقه بندی و علامتگذاری و کد گذاری شوند و به تبع آن به هر روایتی به میزان صحت و اعتبارش ترتیب اثر داده شود.
سوم اینکه روایات فضائل و خواص سور و آیات، و روایات مربوط به قرائت های گوناگون که از منظر لفظ حائز اهمیت و بعضا حاکی از وقوع تحریف لفظی غیر مخل به حجیت، در آیات قرآن کریم هستند ، از روایات تقسیری و مرتبط با معنا و محتوای آیات تفکیک و مدلول هر روایتی از جهت بیان ظاهر ، باطن ، مفهوم و مصداق آیات و تخصیص ، تقیید، توسعه و تعمیم معنا و مفاد آیات تبیین و تعیین شود.
چهارم اینکه با توجه به امکانات تکنولوژیک موجود، این کار بر روی بستر وب به صورت سایتی مستقل و با اپلیکیشن مناسب و با امکانات جستجو، فهرست سازی و نمایش تطبیقی و به زبانهای مختلف ارائه و در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد.
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
13:06
|
التفسير الأقوم - انحصار مرجعیت چهارده نور مقدس علیهم السلام در تفسیر و تأویل قرآن کریم - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
انحصار مرجعیت رسول خدا و...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
انحصار مرجعیت رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام در تفسیر و تأویل قرآن کریم بدان معنا نیست که هیچ کس بدون مراجعه به احادیث و روایات آن حضرات علیهم السلام ، قادر به درک هیچ معنا و مفهومی از قرآن و آیات آن نیست. پاره ای از آیات قرآن از مفهومی صریح و روشن برخوردارند و برای هر فردی که با زبان عربی آشنا باشد، قابل درک است. اما در مقابل، پاره ای دیگر از آیات واجد ابهام و تعقید و یا در زمره متشابهات قرآن اند، که نیاز به تفسیر و تبیین دارند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی در پاسخ به زندیقی که سؤال کرد، اگر قرآن کتاب هدایت برای بشریت است ، پس چرا در قرآن آیات متشابهات وجود دارد و افراد با قرائت آنها گمراه می شوند؟ فرمودند:
وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِلْعِلْمِ أَهْلًا وَ فَرَضَ عَلَى الْعِبَادِ طَاعَتَهُمْ بِقَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ «2»- وَ بِقَوْلِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ «3»- وَ بِقَوْلِهِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ - وَ بِقَوْلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ - وَ بِقَوْلِهِ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها «6»- وَ الْبُيُوتُ هِيَ بُيُوتُ الْعِلْمِ الَّتِي اسْتَوْدَعَهَا الْأَنْبِيَاءُ وَ أَبْوَابُهَا أَوْصِيَاؤُهُمْ
فرمودند: خداوند سبحان ، برای علم (معارف و شرایع دین حق) اهلی قرار داد (یعنی چهارده نور مقدس) و طاعت آن اهل علم را با این آیات از قرآن کریم، بر بندگان خود واجب فرمود: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ- وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ «3»- اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ - وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ - وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها «6» منظور از بیوت در این آیه اخیر ، خانه های علمی که انبیاء، معارف و شرایع الهی را در آنها به ودیعت نهاده اند و اوصیای آن بزرگواران به منزله درهای آن خانه ها هستند. ......
به علاوه، خداوند سبحان ، کلام خود ، قرآن کریم را به سه قسم نازل فرموده است: قسمی از آیات قرآن را همه ، عالم و جاهل می فهمند. قسم دیگر را جز آن کسانی که ذهنی روشن و ادراکی لطیف و قدرت تشخیصی درست دارند و خداوند سینه آنها را برای درک حقایق اسلام گشاده کرده، نمی فهمد و گونه سوم را جز خداوند و فرشتگان و راسخان در علم یعنی رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام ) درک نمی کنند. خداوند متعال از آن جهت قرآنش را این چنین مشتمل بر آیات متشابهات نازل فرمود که افراد نالایق و اهل باطلی مثل ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه و غیر اینها که به زور بر میراث علمی و فرهنگی رسول خدا (ص) دست پیدا می کنند ، ادعای فهم قرآن و دارا بودن دانش تفسیر و تأویل آن را که خداوند متعال ، آنها را از آن بهره مند نکرده است، نکنند و به ناچار به کسی مراجعه کنند و از کسی پیروی کنند که خداوند سبحان او را جانشین بلا فصل رسول خود و سرپرست آنها قرارداده است یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السلام. اما آنها از اطاعت او سرباز زدند.
مرحوم شیخ حر عاملی علیه الرحمه و الرضوان در ذیل این روایت می فرمایند: أَقُولُ: لَا يَخْفَى أَنَّ آيَاتِ الْأَحْكَامِ بِالنِّسْبَةِ إِلَى الْأَحْكَامِ النَّظَرِيَّةِ كُلُّهَا مِنَ الْقِسْمِ الثَّالِثِ وَ لَا أَقَلَّ مِنَ الِاحْتِمَالِ وَ هُوَ كَافٍ، كَيْفَ وَ النَّسْخُ فِيهَا كَثِيرٌ جِدّاً بَلْ لَا يُوجَدُ فِي غَيْرِهَا. وسائل الشيعة، ج27، ص: 194
ناگفته نماند آیاتی که مشتمل بر احکام شرعی هستند (یعنی آیات الاحکام) به نسبت احکامی که نیاز به اجتهاد و نظر دارند، همگی از قسم سوم هستند. یعنی آیات الاحکام را جز خداوند و فرشتگان و راسخان در علم یعنی رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام درک نمی کنند و اگر به ضرس قاطع هم این مطلب را قائل نباشیم، لا اقل احتمال آن وجود دارد که چنین باشد و این برای عدم جواز استنباط احکام نظری از ظواهر آیات الاحکام کافی است، مگر آنکه تفسیر آن آیات از طریق ائمه معصومین (ع) به ما رسیده باشد. لذا حتی اگر تفسیری از آیات الاحکام، از غیر طریق آن بزرگواران به ما رسیده باشد، معتبر نیست. و چگونه چنین نباشد در حالی که نسخ در میان آیات قرآن کریم اتفاق افتاده است، بلکه می توان گفت در میان غیر آیات الاحکام نسخی اتفاق نیافتاده است و نمی دانیم کدام آیه از آیات الاحکام ، ناسخ و کدام منسوخ است و این علم فقط نزد چهارده نور مقدس (ع) است.
با توجه به روایت فوق و دیگر روایات باید موضوع را این چنین جمع بندی کنیم که فهم جامع قرآن و اشراف بر همه ابعاد و زوایای ظاهری و باطنی آن و رسوخ به اعماق آن که پیش شرط و لازمه سعادت و رستگاری بشریت است ، در انحصار رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام است و تنها با مراجعه به آموزه های آن حضرات می توان به این فهم و اشراف و رسوخ نزدیک شد و اگر کسی بدون مراجعه به چهارده نور مقدس علیهم السلام مدعی فهم و تفسیر کلیت قرآن و بهره برداری شایسته و عاری از تعارض و تناقض و بطلان و بد فهمی قرآن کریم باشد، ادعای گزافی است و خود و دیگران را در معرض هلاکت ابدی قرار داده است. چون خود قرآن کریم می فرماید: و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
انحصار مرجعیت رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام در تفسیر و تأویل قرآن کریم بدان معنا نیست که هیچ کس بدون مراجعه به احادیث و روایات آن حضرات علیهم السلام ، قادر به درک هیچ معنا و مفهومی از قرآن و آیات آن نیست. پاره ای از آیات قرآن از مفهومی صریح و روشن برخوردارند و برای هر فردی که با زبان عربی آشنا باشد، قابل درک است. اما در مقابل، پاره ای دیگر از آیات واجد ابهام و تعقید و یا در زمره متشابهات قرآن اند، که نیاز به تفسیر و تبیین دارند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی در پاسخ به زندیقی که سؤال کرد، اگر قرآن کتاب هدایت برای بشریت است ، پس چرا در قرآن آیات متشابهات وجود دارد و افراد با قرائت آنها گمراه می شوند؟ فرمودند:
وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِلْعِلْمِ أَهْلًا وَ فَرَضَ عَلَى الْعِبَادِ طَاعَتَهُمْ بِقَوْلِهِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ «2»- وَ بِقَوْلِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ «3»- وَ بِقَوْلِهِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ - وَ بِقَوْلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ - وَ بِقَوْلِهِ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها «6»- وَ الْبُيُوتُ هِيَ بُيُوتُ الْعِلْمِ الَّتِي اسْتَوْدَعَهَا الْأَنْبِيَاءُ وَ أَبْوَابُهَا أَوْصِيَاؤُهُمْ
فرمودند: خداوند سبحان ، برای علم (معارف و شرایع دین حق) اهلی قرار داد (یعنی چهارده نور مقدس) و طاعت آن اهل علم را با این آیات از قرآن کریم، بر بندگان خود واجب فرمود: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ- وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ «3»- اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ - وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ - وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها «6» منظور از بیوت در این آیه اخیر ، خانه های علمی که انبیاء، معارف و شرایع الهی را در آنها به ودیعت نهاده اند و اوصیای آن بزرگواران به منزله درهای آن خانه ها هستند. ......
به علاوه، خداوند سبحان ، کلام خود ، قرآن کریم را به سه قسم نازل فرموده است: قسمی از آیات قرآن را همه ، عالم و جاهل می فهمند. قسم دیگر را جز آن کسانی که ذهنی روشن و ادراکی لطیف و قدرت تشخیصی درست دارند و خداوند سینه آنها را برای درک حقایق اسلام گشاده کرده، نمی فهمد و گونه سوم را جز خداوند و فرشتگان و راسخان در علم یعنی رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام ) درک نمی کنند. خداوند متعال از آن جهت قرآنش را این چنین مشتمل بر آیات متشابهات نازل فرمود که افراد نالایق و اهل باطلی مثل ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه و غیر اینها که به زور بر میراث علمی و فرهنگی رسول خدا (ص) دست پیدا می کنند ، ادعای فهم قرآن و دارا بودن دانش تفسیر و تأویل آن را که خداوند متعال ، آنها را از آن بهره مند نکرده است، نکنند و به ناچار به کسی مراجعه کنند و از کسی پیروی کنند که خداوند سبحان او را جانشین بلا فصل رسول خود و سرپرست آنها قرارداده است یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السلام. اما آنها از اطاعت او سرباز زدند.
مرحوم شیخ حر عاملی علیه الرحمه و الرضوان در ذیل این روایت می فرمایند: أَقُولُ: لَا يَخْفَى أَنَّ آيَاتِ الْأَحْكَامِ بِالنِّسْبَةِ إِلَى الْأَحْكَامِ النَّظَرِيَّةِ كُلُّهَا مِنَ الْقِسْمِ الثَّالِثِ وَ لَا أَقَلَّ مِنَ الِاحْتِمَالِ وَ هُوَ كَافٍ، كَيْفَ وَ النَّسْخُ فِيهَا كَثِيرٌ جِدّاً بَلْ لَا يُوجَدُ فِي غَيْرِهَا. وسائل الشيعة، ج27، ص: 194
ناگفته نماند آیاتی که مشتمل بر احکام شرعی هستند (یعنی آیات الاحکام) به نسبت احکامی که نیاز به اجتهاد و نظر دارند، همگی از قسم سوم هستند. یعنی آیات الاحکام را جز خداوند و فرشتگان و راسخان در علم یعنی رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام درک نمی کنند و اگر به ضرس قاطع هم این مطلب را قائل نباشیم، لا اقل احتمال آن وجود دارد که چنین باشد و این برای عدم جواز استنباط احکام نظری از ظواهر آیات الاحکام کافی است، مگر آنکه تفسیر آن آیات از طریق ائمه معصومین (ع) به ما رسیده باشد. لذا حتی اگر تفسیری از آیات الاحکام، از غیر طریق آن بزرگواران به ما رسیده باشد، معتبر نیست. و چگونه چنین نباشد در حالی که نسخ در میان آیات قرآن کریم اتفاق افتاده است، بلکه می توان گفت در میان غیر آیات الاحکام نسخی اتفاق نیافتاده است و نمی دانیم کدام آیه از آیات الاحکام ، ناسخ و کدام منسوخ است و این علم فقط نزد چهارده نور مقدس (ع) است.
با توجه به روایت فوق و دیگر روایات باید موضوع را این چنین جمع بندی کنیم که فهم جامع قرآن و اشراف بر همه ابعاد و زوایای ظاهری و باطنی آن و رسوخ به اعماق آن که پیش شرط و لازمه سعادت و رستگاری بشریت است ، در انحصار رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام است و تنها با مراجعه به آموزه های آن حضرات می توان به این فهم و اشراف و رسوخ نزدیک شد و اگر کسی بدون مراجعه به چهارده نور مقدس علیهم السلام مدعی فهم و تفسیر کلیت قرآن و بهره برداری شایسته و عاری از تعارض و تناقض و بطلان و بد فهمی قرآن کریم باشد، ادعای گزافی است و خود و دیگران را در معرض هلاکت ابدی قرار داده است. چون خود قرآن کریم می فرماید: و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
9:22
|
التفسير الأقوم - نقد اجمالی نظریه تفسیر قرآن به قرآن - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
#ولایت_فقیه
در همین جا باید به...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
#ولایت_فقیه
در همین جا باید به روش موسوم به تفسیر قرآن به قرآن اشاره کنیم که مدعی است برای فهم مقاصد، مفاهیم، معارف و شرایع قرآن کریم، نیازی به هیچ منبع دیگری جز خود قرآن نیست و مفسر می تواند در تفسیر هر آیه ای با مراجعه به آیات دیگر قرآن، مقصود و مفاد آیه را دریابد. مهمترین استدلال مدافعان این نظریه آن است که قران خود را «کتاب مبین» و «تبیانا لکل شئ» توصیف و معرفی می کند؛ با این لحاظ اگر سخن از نیاز به منبعی دیگر غیر از خود قرآن به میان آید، نافی این توصیفات می باشد.
پاسخ این سفسطه آن است که اولا این سخن بازپردازشی از سخن منافقانه عمر بن الخطاب است که طبق حدیث قرطاس در واپسین روزهای زندگی رسول خدا (ص) آن هنگام که آن حضرت قلم و کتف خواستند تا بر امت چیزی بنویسند که هرگز گمراه نشوند، عمر گفت: دعوه قد غلبه الوجع ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله. او را رها کنید بیماری بر او غالب شده است، این مرد هذیان می گوید، کتاب خدا ما را بس است. تمام پاسخ هایی که برای شکستن این سفسطه عمر بن الخطاب ذکر شده است، اینجا هم کاربرد دارند. لازم به ذکر است ماجرای قرطاس به همراه مستندات و نقد این عبارت عمر بن الخطاب از منظر عقل، قرآن، سنت نبوی، سیره اصحاب رسول خدا و ائمه هدی(ع) و موازین علم حدیث طی برنامه مستقلی تحت عنوان: «عمر بن الخطاب: دعوه قد غلبه الوجع ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله» تقدیم حضور علاقه مندان شده است.
به علاوه معتقدان به این رأی و روش بی اساس یعنی (روش موسوم به تفسیر قرآن به قرآن) باید توضیح دهند: عدد رکعات و جزئیات احکام نماز و روزه و خمس و موارد و حد نصاب زکات و جزئیات حج و عمره و جهاد و هزاران هزار مسأله و مستحدثه دیگر ، در کجای قرآن کریم توضیح داده شده است؟ اگر سنت حضرت ختمی مرتبت رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم صلوات الله نبود، جزئیات معارف و شرایع دین از کجای آیات قرآن کریم بیان می شد؟ تازه چگونه انسان عادی با نقصان علم و کندی ذهن و خطا کار بودن خویش و سهو و غفلت و نسیان و غرض ورزی و آلودگی به انواع هوی و هوس، می تواند برداشتی معصومانه از آیات قرآن کریم داشته باشد؟ آیا شکل گیری هزاران نظریه و تفسیر به رأی و وجود اختلاف بین به اصطلاح علمای دین در برداشت از آیات قرآن کریم و استناد به آن برای اثبات دعاوی پوچ و خیال پردازانه خود و اختلاف فتاوای آنها برای رد این رأی نادرست و کج اندیشی سخیف کافی نیست؟
به علاوه با توجه به آیات و روایاتی که در ابتدای عرایضم ذکر شد، می گوییم: بله قرآن کتاب مبین و تبیانا لکل شئ است اما در پرتو تعالیم و آموزه های مفسرین و معلمین حقیقی قرآن که رسول خدا ، بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام هستند. همان گونه که دیدیم، هم قرآن و هم ده ها روایت بر نقش چهارده نور مقدس علیهم السلام در تبیین و تفسیر قرآن تصریح می کنند و به صراحت بر این گمان که بدون مراجعه به آن بزرگواران می توان به تفسیر و تأویل قرآن کریم دست یافت ، خط بطلان می کشند.
در الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 632 روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که می فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبِي ع مَا ضَرَبَ رَجُلٌ الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلَّا كَفَرَ.
کسی بعضی از قرآن را بر بعضی دیگر از آن نزده جز آن که کافر شده است.
همین روایت را شیخ صدوق نقل کردند و از استاد خود می پرسند: مقصود از زدن بعضی از قرآن بر بعض دیگر چیست؟ استاد جواب می دهند: یعنی این که شخص در تفسیر آیه ای با تفسیر آیه ای دیگر جواب گوید.
و سألت محمد بن الحسن رحمه الله عن معنى هذا الحديث فقال هو أن تجيب الرجل في تفسير آية بتفسير آية اخرى
خود قرآن در سوره الإسراء : 82 می فرماید: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً
قرآن کریم برای کسانی است که مؤمن به ولایت چهارده نور مقدس (ع) هستند، شفاء و رحمت است و از شؤون ولایت آن عزیزان ، تبیین و تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم است. و همین قرآن برای کسانی که به آن بزرگواران ظلم کنند و ولایت ایشان که بزرگترین حق آن حضرات است را انکار کنند و نپذیرند، و خود را از نظر علمی یا عملی ، بی نیاز از ایشان ببینند یا خود را جایگزین آن بزرگواران کنند و بدون هیچ فضیلتی، ادعای برخورداری از تمامی اختیارات حجج الهی را داشته باشند، موجب فزونی خسارت و زیان است و نتیجه ای جز فساد و افساد بی حد و حصر ندارد . چون با بی توجهی به تبیین ، تفسیر و تأویل چهارده نور مقدس(ع) از آیات قرآن کریم، انسانها با برداشت های غیر معصومانه و آمیخته به هوی و هوس، سهو و نسیان و غفلت و خطا و اشتباه و غرض ورزی، به بیراهه ضلالت می روند و سر از جهنم در می آورند و دیگران را نیز به ورطه هلاکت می کشانند:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست+ در بوستان گل بروید و در شوره زار خس
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
#ولایت_فقیه
در همین جا باید به روش موسوم به تفسیر قرآن به قرآن اشاره کنیم که مدعی است برای فهم مقاصد، مفاهیم، معارف و شرایع قرآن کریم، نیازی به هیچ منبع دیگری جز خود قرآن نیست و مفسر می تواند در تفسیر هر آیه ای با مراجعه به آیات دیگر قرآن، مقصود و مفاد آیه را دریابد. مهمترین استدلال مدافعان این نظریه آن است که قران خود را «کتاب مبین» و «تبیانا لکل شئ» توصیف و معرفی می کند؛ با این لحاظ اگر سخن از نیاز به منبعی دیگر غیر از خود قرآن به میان آید، نافی این توصیفات می باشد.
پاسخ این سفسطه آن است که اولا این سخن بازپردازشی از سخن منافقانه عمر بن الخطاب است که طبق حدیث قرطاس در واپسین روزهای زندگی رسول خدا (ص) آن هنگام که آن حضرت قلم و کتف خواستند تا بر امت چیزی بنویسند که هرگز گمراه نشوند، عمر گفت: دعوه قد غلبه الوجع ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله. او را رها کنید بیماری بر او غالب شده است، این مرد هذیان می گوید، کتاب خدا ما را بس است. تمام پاسخ هایی که برای شکستن این سفسطه عمر بن الخطاب ذکر شده است، اینجا هم کاربرد دارند. لازم به ذکر است ماجرای قرطاس به همراه مستندات و نقد این عبارت عمر بن الخطاب از منظر عقل، قرآن، سنت نبوی، سیره اصحاب رسول خدا و ائمه هدی(ع) و موازین علم حدیث طی برنامه مستقلی تحت عنوان: «عمر بن الخطاب: دعوه قد غلبه الوجع ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله» تقدیم حضور علاقه مندان شده است.
به علاوه معتقدان به این رأی و روش بی اساس یعنی (روش موسوم به تفسیر قرآن به قرآن) باید توضیح دهند: عدد رکعات و جزئیات احکام نماز و روزه و خمس و موارد و حد نصاب زکات و جزئیات حج و عمره و جهاد و هزاران هزار مسأله و مستحدثه دیگر ، در کجای قرآن کریم توضیح داده شده است؟ اگر سنت حضرت ختمی مرتبت رسول خدا و بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم صلوات الله نبود، جزئیات معارف و شرایع دین از کجای آیات قرآن کریم بیان می شد؟ تازه چگونه انسان عادی با نقصان علم و کندی ذهن و خطا کار بودن خویش و سهو و غفلت و نسیان و غرض ورزی و آلودگی به انواع هوی و هوس، می تواند برداشتی معصومانه از آیات قرآن کریم داشته باشد؟ آیا شکل گیری هزاران نظریه و تفسیر به رأی و وجود اختلاف بین به اصطلاح علمای دین در برداشت از آیات قرآن کریم و استناد به آن برای اثبات دعاوی پوچ و خیال پردازانه خود و اختلاف فتاوای آنها برای رد این رأی نادرست و کج اندیشی سخیف کافی نیست؟
به علاوه با توجه به آیات و روایاتی که در ابتدای عرایضم ذکر شد، می گوییم: بله قرآن کتاب مبین و تبیانا لکل شئ است اما در پرتو تعالیم و آموزه های مفسرین و معلمین حقیقی قرآن که رسول خدا ، بی بی دو عالم فاطمه زهراء و ائمه هدی علیهم السلام هستند. همان گونه که دیدیم، هم قرآن و هم ده ها روایت بر نقش چهارده نور مقدس علیهم السلام در تبیین و تفسیر قرآن تصریح می کنند و به صراحت بر این گمان که بدون مراجعه به آن بزرگواران می توان به تفسیر و تأویل قرآن کریم دست یافت ، خط بطلان می کشند.
در الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 632 روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که می فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبِي ع مَا ضَرَبَ رَجُلٌ الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلَّا كَفَرَ.
کسی بعضی از قرآن را بر بعضی دیگر از آن نزده جز آن که کافر شده است.
همین روایت را شیخ صدوق نقل کردند و از استاد خود می پرسند: مقصود از زدن بعضی از قرآن بر بعض دیگر چیست؟ استاد جواب می دهند: یعنی این که شخص در تفسیر آیه ای با تفسیر آیه ای دیگر جواب گوید.
و سألت محمد بن الحسن رحمه الله عن معنى هذا الحديث فقال هو أن تجيب الرجل في تفسير آية بتفسير آية اخرى
خود قرآن در سوره الإسراء : 82 می فرماید: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً
قرآن کریم برای کسانی است که مؤمن به ولایت چهارده نور مقدس (ع) هستند، شفاء و رحمت است و از شؤون ولایت آن عزیزان ، تبیین و تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم است. و همین قرآن برای کسانی که به آن بزرگواران ظلم کنند و ولایت ایشان که بزرگترین حق آن حضرات است را انکار کنند و نپذیرند، و خود را از نظر علمی یا عملی ، بی نیاز از ایشان ببینند یا خود را جایگزین آن بزرگواران کنند و بدون هیچ فضیلتی، ادعای برخورداری از تمامی اختیارات حجج الهی را داشته باشند، موجب فزونی خسارت و زیان است و نتیجه ای جز فساد و افساد بی حد و حصر ندارد . چون با بی توجهی به تبیین ، تفسیر و تأویل چهارده نور مقدس(ع) از آیات قرآن کریم، انسانها با برداشت های غیر معصومانه و آمیخته به هوی و هوس، سهو و نسیان و غفلت و خطا و اشتباه و غرض ورزی، به بیراهه ضلالت می روند و سر از جهنم در می آورند و دیگران را نیز به ورطه هلاکت می کشانند:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست+ در بوستان گل بروید و در شوره زار خس
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
5:24
|
التفسير الأقوم - من فسر القرآن برأيه إن أصاب لم يؤجر و إن أخطأ خر أبعد من السماء - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثِ كَلَامِهِ مَعَ عَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ: فَإِنَّمَا عَلَى النَّاسِ أَنْ يَقْرَءُوا الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ فَإِذَا احْتَاجُوا إِلَى تَفْسِيرِهِ فَالاهْتِدَاءُ بِنَا وَ إِلَيْنَا يَا عَمْرُو.
امام صادق علیه السلام در گفتگویی با عمرو بن عُبَیْدِ به او فرمودند: وظیفه مردم آن است که قرآن را آن گونه که نازل شده است قرائت کنند و هرگاه به تفسیر آن محتاج شدند منحصرا به ما و به سوی ما روانه شوند.
وَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ إِنْ أَصَابَ لَمْ يُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ خَرَّ أَبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ.
امام صادق علیه السلام : هر کس قرآن را بر اساس دیدگاه خود تفسیر کند اگر به صواب رود، اجری ندارد و اگر به خطا رود، از پرتگاهی رفیع تر از آسمان به زمین سقوط کرده است.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى- قَالَ اللَّيْلُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ هُوَ الثَّانِي- غَشِيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي دَوْلَتِهِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ الْقُرْآنُ ضَرَبَ فِيهِ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ خَاطَبَ نَبِيَّهُ ص بِهِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ فَلَيْسَ يَعْلَمُهُ غَيْرُنَا.
محمد بن مسلم از امام محمد باقر علیه السلام درباره آیه شریفه \" وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى \" شب آن هنگام که تاریکی آن فراگیر می شود. روایت کرده است: منظور از \"اللیل\" در این آیه دوران حاکمیت غاصب دوم عمر بن الخطاب است. خورشید پر فروغ مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) در دوران خفقان و حاکمیت او پنهان ماند. بعد فرمودند: خداوند سبحان در قرآن برای مردم مثل هایی رازگونه و رمزوار زده است و با قرآن پیامبر خود را مورد خطاب قرار داده است و تنها و تنها ما معارف و شرایع آن را می دانیم و جز ما کسی آنها را نمی داند.
قَالَ وَ صَحَّ عَنِ النَّبِيِّ ص وَ الْأَئِمَّةِ ع أَنْ تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ لَا يَجُوزُ إِلَّا بِالْأَثَرِ الصَّحِيحِ وَ النَّصِّ الصَّرِيحِ.
و به اسناد صحیح از رسول خدا و ائمه هدی (ع) به ما رسیده است: تفسیر قرآن کریم جز با حدیث صحیح و نص صریح جایز نیست
از آیات و روایاتی که ذکر شد به وضوح به این حقیقت پی می بریم که کسی جز رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام لیاقت ها و کفایت های لازم برای تبیین ، تفسیر و تأویل قرآن کریم را ندارند و اگر کسانی می خواهند اقدام به توضیح و تشریح آیات قرآن کنند، به ناچار باید با استمداد از آموزه های آن بزرگواران به این امر مهم اقدام کنند، در غیر این صورت، بدون شک دچار گناه بزرگ تفسیر به رأی خواهند شد و خود و دیگران را به هلاکت سوق خواهند داد.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثِ كَلَامِهِ مَعَ عَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ: فَإِنَّمَا عَلَى النَّاسِ أَنْ يَقْرَءُوا الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ فَإِذَا احْتَاجُوا إِلَى تَفْسِيرِهِ فَالاهْتِدَاءُ بِنَا وَ إِلَيْنَا يَا عَمْرُو.
امام صادق علیه السلام در گفتگویی با عمرو بن عُبَیْدِ به او فرمودند: وظیفه مردم آن است که قرآن را آن گونه که نازل شده است قرائت کنند و هرگاه به تفسیر آن محتاج شدند منحصرا به ما و به سوی ما روانه شوند.
وَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ إِنْ أَصَابَ لَمْ يُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ خَرَّ أَبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ.
امام صادق علیه السلام : هر کس قرآن را بر اساس دیدگاه خود تفسیر کند اگر به صواب رود، اجری ندارد و اگر به خطا رود، از پرتگاهی رفیع تر از آسمان به زمین سقوط کرده است.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى- قَالَ اللَّيْلُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ هُوَ الثَّانِي- غَشِيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي دَوْلَتِهِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ الْقُرْآنُ ضَرَبَ فِيهِ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ خَاطَبَ نَبِيَّهُ ص بِهِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ فَلَيْسَ يَعْلَمُهُ غَيْرُنَا.
محمد بن مسلم از امام محمد باقر علیه السلام درباره آیه شریفه \" وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى \" شب آن هنگام که تاریکی آن فراگیر می شود. روایت کرده است: منظور از \"اللیل\" در این آیه دوران حاکمیت غاصب دوم عمر بن الخطاب است. خورشید پر فروغ مولانا امیرالمؤمنین علی (ع) در دوران خفقان و حاکمیت او پنهان ماند. بعد فرمودند: خداوند سبحان در قرآن برای مردم مثل هایی رازگونه و رمزوار زده است و با قرآن پیامبر خود را مورد خطاب قرار داده است و تنها و تنها ما معارف و شرایع آن را می دانیم و جز ما کسی آنها را نمی داند.
قَالَ وَ صَحَّ عَنِ النَّبِيِّ ص وَ الْأَئِمَّةِ ع أَنْ تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ لَا يَجُوزُ إِلَّا بِالْأَثَرِ الصَّحِيحِ وَ النَّصِّ الصَّرِيحِ.
و به اسناد صحیح از رسول خدا و ائمه هدی (ع) به ما رسیده است: تفسیر قرآن کریم جز با حدیث صحیح و نص صریح جایز نیست
از آیات و روایاتی که ذکر شد به وضوح به این حقیقت پی می بریم که کسی جز رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام لیاقت ها و کفایت های لازم برای تبیین ، تفسیر و تأویل قرآن کریم را ندارند و اگر کسانی می خواهند اقدام به توضیح و تشریح آیات قرآن کنند، به ناچار باید با استمداد از آموزه های آن بزرگواران به این امر مهم اقدام کنند، در غیر این صورت، بدون شک دچار گناه بزرگ تفسیر به رأی خواهند شد و خود و دیگران را به هلاکت سوق خواهند داد.
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
9:06
|
التفسير الأقوم - إن عليا هو أخي و وزيري و خليفتي و هو المبلغ عني - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْأَمَالِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْحَافِظِ الْبَغْدَادِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ الْخُزَاعِيِّ عَنْ حَسَنِ بْنِ حُسَيْنٍ الْعُرَنِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ أَبِي يَحْيَى عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ ذَكَرَ خُطْبَةً يَقُولُ فِيهَا إِنَ عَلِيّاً هُوَ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ هُوَ خَلِيفَتِي وَ هُوَ الْمُبَلِّغُ عَنِّي إِنِ اسْتَرْشَدْتُمُوهُ أَرْشَدَكُمْ وَ إِنِ اتَّبَعْتُمُوهُ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ خَالَفْتُمُوهُ ضَلَلْتُمْ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَيَّ الْقُرْآنَ- وَ هُوَ الَّذِي مَنْ خَالَفَهُ ضَلَّ وَ مَنِ ابْتَغَى عِلْمَهُ عِنْدَ غَيْرِ عَلِيٍّ هَلَكَ الْحَدِيثَ.
ابن عباس روایت می کند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در اجتماع مردم بر منبر بالا رفتند و در ضمن خطبه ای فرمودند: علی برادر من ، وزیر من و جانشین من و رساننده پیام حق از جانب من به شما است. اگر از او راه رشد را جویا شوید شما را راهنمایی می کند و اگر از او تبعیت کنید از گمراهی و عذاب الهی نجات خواهید یافت و اگر با او مخالفت کنید، گمراه خواهید شد ... خداوند قرآن را بر من نازل کرد، هر کس با قرآن مخالفت کند گمراه است و هر کس علم (تفسیر و تأویل) قرآن را در نزد غیر علی علیه السلام جستجو کند، هلاک شده است.
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رِسَالَةٍ فَأَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنِ الْقُرْآنِ- فَذَلِكَ أَيْضاً مِنْ خَطَرَاتِكَ الْمُتَفَاوِتَةِ الْمُخْتَلِفَةِ لِأَنَّ الْقُرْآنَ لَيْسَ عَلَى مَا ذَكَرْتَ وَ كُلُّ مَا سَمِعْتَ فَمَعْنَاهُ (عَلَى) غَيْرِ مَا ذَهَبْتَ إِلَيْهِ وَ
إِنَّمَا الْقُرْآنُ أَمْثَالٌ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ دُونَ غَيْرِهِمْ وَ لِقَوْمٍ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ هُمُ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَعْرِفُونَهُ - از معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام: قرآن مَثل هایی برای قومی است که می دانند نه برای غیر آنها، برای گروهی که قرآن را چنان که شایسته آن است، تلاوت می کنند و آنها کسانی هستند که به قرآن ایمان دارند و آن را می شناسند.
وَ أَمَّا غَيْرُهُمْ فَمَا أَشَدَّ إِشْكَالَهُ عَلَيْهِمْ وَ أَبْعَدَهُ مِنْ مَذَاهِبِ قُلُوبِهِمْ وَ لِذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- (إِنَّهُ) لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ قُلُوبِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ- و اما بر غیر آنها، قرآن سخت مشکل و از دسترس دل های آنها دور است، از این روست که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: راستی که هیچ چیزی دورتر از دل های این قبیل اشخاص نسبت به تفسیر قرآن نیست.
وَ فِي ذَلِكَ تَحَيَّرَ الْخَلَائِقُ أَجْمَعُونَ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ - در این قرآن، همه مردم _ مگر کسی که خدا بخواهد _ سرگردانند.
وَ إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ بِتَعْمِيَتِهِ فِي ذَلِكَ أَنْ يَنْتَهُوا إِلَى بَابِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَ يَنْتَهُوا فِي قَوْلِهِ إِلَى طَاعَةِ الْقُوَّامِ بِكِتَابِهِ- وَ النَّاطِقِينَ عَنْ أَمْرِهِ وَ أَنْ يَسْتَنْبِطُوا مَا احْتَاجُوا إِلَيْهِ مِنْ ذَلِكَ عَنْهُمْ لَا عَنْ أَنْفُسِهِمْ – و اینکه پروردگار منان علم به مفاهیم و معارف و شرایع قرآن کریم را از دیدگان همه مردم پوشیده داشته است، برای این بوده است که مردم به دروازه علم او و راه اصلی معارف و شرایع او بازگردند و او را آن گونه که می پسندد، پرستش کنند. و مردم برای درک کلام خدا ، به فرمانبرداری از کسانی رو آورند که مبین و مفسر و مأول حقیقی کتاب آسمانی او هستند و آن بزرگواران به فرمان خداوند سبحان سخن می گویند و مردم آنچه از معارف و شرایع قرآن کریم به آن نیازمند هستند، از ایشان اخذ کنند و نه از خودشان و برداشت های غیر معصومانه دیگران.
ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ - فَأَمَّا عَنْ غَيْرِهِمْ فَلَيْسَ يَعْلَمُ ذَلِكَ أَبَداً پس از آن فرمودند: «و اگر مشکلاتی که در رابطه با معارف و شرایع قرآن کریم برای مردم پیش می آمد و موجب بروز اختلاف در میان آنها می شد، به رسول خدا و اولی الامر خویش یعنی ائمه هدی (ع) ارجاع می دادند، قطعاً کسی از میان آن چهارده نور مقدس علیهم السّلام راه حل و رهیافتی از قرآن کریم فراروی آنها قرار می داد. ولی غیر آن بزرگواران هرگز کسی نمی تواند از قرآن کریم چنین راه حل ها و رهیافت هایی به آنها ارائه کند.
.....
مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آيَاتِهِ وَ انْظُرُوا فِي مُحْكَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا يُوَضِّحَ لَكُمْ عَنْ تَفْسِيرِهِ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخُذُ بِيَدِه
مردم! در قران تدبر کنید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و متشابهات آن را تبعیت نکنید، به خدا قسم هرگز کسی جز آن کسی که اکنون دستش در دست من است (امیرالمؤمنین علیه السلام)، قادر به تبیین نواهی و تفسیر و توضیح آیات آن به نحو خردمندانه و خدا پسندانه نیست
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْأَمَالِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْحَافِظِ الْبَغْدَادِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ الْخُزَاعِيِّ عَنْ حَسَنِ بْنِ حُسَيْنٍ الْعُرَنِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ أَبِي يَحْيَى عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ ذَكَرَ خُطْبَةً يَقُولُ فِيهَا إِنَ عَلِيّاً هُوَ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ هُوَ خَلِيفَتِي وَ هُوَ الْمُبَلِّغُ عَنِّي إِنِ اسْتَرْشَدْتُمُوهُ أَرْشَدَكُمْ وَ إِنِ اتَّبَعْتُمُوهُ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ خَالَفْتُمُوهُ ضَلَلْتُمْ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَيَّ الْقُرْآنَ- وَ هُوَ الَّذِي مَنْ خَالَفَهُ ضَلَّ وَ مَنِ ابْتَغَى عِلْمَهُ عِنْدَ غَيْرِ عَلِيٍّ هَلَكَ الْحَدِيثَ.
ابن عباس روایت می کند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در اجتماع مردم بر منبر بالا رفتند و در ضمن خطبه ای فرمودند: علی برادر من ، وزیر من و جانشین من و رساننده پیام حق از جانب من به شما است. اگر از او راه رشد را جویا شوید شما را راهنمایی می کند و اگر از او تبعیت کنید از گمراهی و عذاب الهی نجات خواهید یافت و اگر با او مخالفت کنید، گمراه خواهید شد ... خداوند قرآن را بر من نازل کرد، هر کس با قرآن مخالفت کند گمراه است و هر کس علم (تفسیر و تأویل) قرآن را در نزد غیر علی علیه السلام جستجو کند، هلاک شده است.
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رِسَالَةٍ فَأَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنِ الْقُرْآنِ- فَذَلِكَ أَيْضاً مِنْ خَطَرَاتِكَ الْمُتَفَاوِتَةِ الْمُخْتَلِفَةِ لِأَنَّ الْقُرْآنَ لَيْسَ عَلَى مَا ذَكَرْتَ وَ كُلُّ مَا سَمِعْتَ فَمَعْنَاهُ (عَلَى) غَيْرِ مَا ذَهَبْتَ إِلَيْهِ وَ
إِنَّمَا الْقُرْآنُ أَمْثَالٌ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ دُونَ غَيْرِهِمْ وَ لِقَوْمٍ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ هُمُ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَعْرِفُونَهُ - از معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام: قرآن مَثل هایی برای قومی است که می دانند نه برای غیر آنها، برای گروهی که قرآن را چنان که شایسته آن است، تلاوت می کنند و آنها کسانی هستند که به قرآن ایمان دارند و آن را می شناسند.
وَ أَمَّا غَيْرُهُمْ فَمَا أَشَدَّ إِشْكَالَهُ عَلَيْهِمْ وَ أَبْعَدَهُ مِنْ مَذَاهِبِ قُلُوبِهِمْ وَ لِذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- (إِنَّهُ) لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ قُلُوبِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ- و اما بر غیر آنها، قرآن سخت مشکل و از دسترس دل های آنها دور است، از این روست که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: راستی که هیچ چیزی دورتر از دل های این قبیل اشخاص نسبت به تفسیر قرآن نیست.
وَ فِي ذَلِكَ تَحَيَّرَ الْخَلَائِقُ أَجْمَعُونَ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ - در این قرآن، همه مردم _ مگر کسی که خدا بخواهد _ سرگردانند.
وَ إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ بِتَعْمِيَتِهِ فِي ذَلِكَ أَنْ يَنْتَهُوا إِلَى بَابِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَ يَنْتَهُوا فِي قَوْلِهِ إِلَى طَاعَةِ الْقُوَّامِ بِكِتَابِهِ- وَ النَّاطِقِينَ عَنْ أَمْرِهِ وَ أَنْ يَسْتَنْبِطُوا مَا احْتَاجُوا إِلَيْهِ مِنْ ذَلِكَ عَنْهُمْ لَا عَنْ أَنْفُسِهِمْ – و اینکه پروردگار منان علم به مفاهیم و معارف و شرایع قرآن کریم را از دیدگان همه مردم پوشیده داشته است، برای این بوده است که مردم به دروازه علم او و راه اصلی معارف و شرایع او بازگردند و او را آن گونه که می پسندد، پرستش کنند. و مردم برای درک کلام خدا ، به فرمانبرداری از کسانی رو آورند که مبین و مفسر و مأول حقیقی کتاب آسمانی او هستند و آن بزرگواران به فرمان خداوند سبحان سخن می گویند و مردم آنچه از معارف و شرایع قرآن کریم به آن نیازمند هستند، از ایشان اخذ کنند و نه از خودشان و برداشت های غیر معصومانه دیگران.
ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ - فَأَمَّا عَنْ غَيْرِهِمْ فَلَيْسَ يَعْلَمُ ذَلِكَ أَبَداً پس از آن فرمودند: «و اگر مشکلاتی که در رابطه با معارف و شرایع قرآن کریم برای مردم پیش می آمد و موجب بروز اختلاف در میان آنها می شد، به رسول خدا و اولی الامر خویش یعنی ائمه هدی (ع) ارجاع می دادند، قطعاً کسی از میان آن چهارده نور مقدس علیهم السّلام راه حل و رهیافتی از قرآن کریم فراروی آنها قرار می داد. ولی غیر آن بزرگواران هرگز کسی نمی تواند از قرآن کریم چنین راه حل ها و رهیافت هایی به آنها ارائه کند.
.....
مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آيَاتِهِ وَ انْظُرُوا فِي مُحْكَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا يُوَضِّحَ لَكُمْ عَنْ تَفْسِيرِهِ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخُذُ بِيَدِه
مردم! در قران تدبر کنید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و متشابهات آن را تبعیت نکنید، به خدا قسم هرگز کسی جز آن کسی که اکنون دستش در دست من است (امیرالمؤمنین علیه السلام)، قادر به تبیین نواهی و تفسیر و توضیح آیات آن به نحو خردمندانه و خدا پسندانه نیست
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
8:29
|
التفسير الأقوم - بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ حَمَّاد بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ فَأَوْمَى بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ.
از ابی بصیر نقل شده که از مولانا ابی جعفر محمد بن علی الباقر (ع) شنیدم که در باره این آیه سخن می گفتند: \"بلکه قرآن آیات بیناتی است در سینه های کسانی که به ایشان علم داده شده است\" سپس حضرت به سینه مبارکشان اشاره فرمودند.
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ ع.
باز از امام صادق (ع) در خصوص همین آیه حدیثی نقل شده است. منظور از کسانی که به آنها علم داده شده است، ائمه معصومین (ع) هستند.
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَرَأَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هَذِهِ الْآيَةَ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا قَالَ مَا بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَفِ- قُلْتُ مَنْ هُمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ مَنْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا غَيْرَنَا.
باز از ابی بصیر نقل شده است که مولانا امام محمد باقر (ع) این آیه را قرائت فرمودند: بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ بعد سؤال کردند: ای ابا محمد تو را به خدا قسم می دهم، منظور این آیه چیست؟ آیا آنچه بین دو جلد مصحف است چه می گوید؟ عرض کردم فدای شما شوم ، منظور از عبارت : \" الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ \"چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: آیا کسانی غیر از ما اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می توانند باشند؟
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ يَزِيدَ شَعِرٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ - قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ خَاصَّةً.
باز از هارون بن حمزه از امام صادق (ع) روایت شده که آن حضرت درباره عبارت : \" الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ \" فرمودند: آنها به طور خاص ، فقط و فقط ائمه معصومین (ع) هستند.
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ- (وَ الْقُرْآنَ) مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: همانا خدا ما را پاک و معصوم قرار داد و ما را شاهد و گواه بر خلق خود و حجّت بر روی زمین گردانید، و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد که ما از قرآن و قرآن از ما جدا نمی شویم.(1)
وسائل الشيعة، ج27، ص: 185 وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: دَخَلَ قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع- زید شحّام روایت می کند که قتاده بر امام باقر علیه السلام وارد شد.
فَقَالَ يَا قَتَادَةُ أَنْتَ فَقِيهُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ- حضرت علیه السلام از او پرسیدند، تو فقیه بصره ای؟
فَقَالَ هَكَذَا يَزْعُمُونَ - قتاده پاسخ داد: مردم چنین خیال می کنند.
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع- بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ - حضرت علیه السلام فرمودند: مطلع شده ام که تو قرآن را تفسیر می کنی.
فَقَالَ لَهُ قَتَادَةُ نَعَمْ - قتاده گفت: بله
فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَإِنْ كُنْتَ تُفَسِّرُهُ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ ... إِلَى أَنْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ- إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ فَسَّرْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ.
امام علیه السلام فرمودند: وای بر تو قتاده! اگر قرآن را از پیش خود تفسیر می کنی، هم خود را هلاک کرده ای و هم دیگران را و اگر به نقل از رجال و افراد دیگری تفسیر می کنی، باز هم خود را هلاک کرده ای و هم دیگران را. وای بر تو قتاده! قرآن را منحصرا آنها می فهمند که مخاطبان (اصلی) قرآنند (یعنی رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام)
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ حَمَّاد بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ فَأَوْمَى بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ.
از ابی بصیر نقل شده که از مولانا ابی جعفر محمد بن علی الباقر (ع) شنیدم که در باره این آیه سخن می گفتند: \"بلکه قرآن آیات بیناتی است در سینه های کسانی که به ایشان علم داده شده است\" سپس حضرت به سینه مبارکشان اشاره فرمودند.
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ ع.
باز از امام صادق (ع) در خصوص همین آیه حدیثی نقل شده است. منظور از کسانی که به آنها علم داده شده است، ائمه معصومین (ع) هستند.
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَرَأَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هَذِهِ الْآيَةَ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا قَالَ مَا بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَفِ- قُلْتُ مَنْ هُمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ مَنْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا غَيْرَنَا.
باز از ابی بصیر نقل شده است که مولانا امام محمد باقر (ع) این آیه را قرائت فرمودند: بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ بعد سؤال کردند: ای ابا محمد تو را به خدا قسم می دهم، منظور این آیه چیست؟ آیا آنچه بین دو جلد مصحف است چه می گوید؟ عرض کردم فدای شما شوم ، منظور از عبارت : \" الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ \"چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: آیا کسانی غیر از ما اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می توانند باشند؟
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ يَزِيدَ شَعِرٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ - قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ خَاصَّةً.
باز از هارون بن حمزه از امام صادق (ع) روایت شده که آن حضرت درباره عبارت : \" الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ \" فرمودند: آنها به طور خاص ، فقط و فقط ائمه معصومین (ع) هستند.
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ- (وَ الْقُرْآنَ) مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: همانا خدا ما را پاک و معصوم قرار داد و ما را شاهد و گواه بر خلق خود و حجّت بر روی زمین گردانید، و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد که ما از قرآن و قرآن از ما جدا نمی شویم.(1)
وسائل الشيعة، ج27، ص: 185 وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: دَخَلَ قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع- زید شحّام روایت می کند که قتاده بر امام باقر علیه السلام وارد شد.
فَقَالَ يَا قَتَادَةُ أَنْتَ فَقِيهُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ- حضرت علیه السلام از او پرسیدند، تو فقیه بصره ای؟
فَقَالَ هَكَذَا يَزْعُمُونَ - قتاده پاسخ داد: مردم چنین خیال می کنند.
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع- بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ - حضرت علیه السلام فرمودند: مطلع شده ام که تو قرآن را تفسیر می کنی.
فَقَالَ لَهُ قَتَادَةُ نَعَمْ - قتاده گفت: بله
فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَإِنْ كُنْتَ تُفَسِّرُهُ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَسْأَلُكَ ... إِلَى أَنْ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ- إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ فَسَّرْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ.
امام علیه السلام فرمودند: وای بر تو قتاده! اگر قرآن را از پیش خود تفسیر می کنی، هم خود را هلاک کرده ای و هم دیگران را و اگر به نقل از رجال و افراد دیگری تفسیر می کنی، باز هم خود را هلاک کرده ای و هم دیگران را. وای بر تو قتاده! قرآن را منحصرا آنها می فهمند که مخاطبان (اصلی) قرآنند (یعنی رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام)
Video Tags:
التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,وثوق
و
اطمینان,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,مرحوم
کلینی,علوم
تجربی,دانش
بشر,مدعیان
تشیع,روایات
غیر
معتبر,فاطمه
الزهراء,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
7:59
|
التفسير الأقوم - راسخون در علم و تبیین، تفسیر و تأویل قرآن کریم - Farsi
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
کافی، ج 1، ص 168 – 169.
مُحَمَّدُ...
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
کافی، ج 1، ص 168 – 169.
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُعْرَفَ بِخَلْقِهِ بَلِ الْخَلْقُ يُعْرَفُونَ بِاللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ
منصور بن حازم می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم، بی شک، خداوند سبحان برتر و بزرگ تر از آن است که به وسیله خلقش شناخته شود، بلکه بر عکس این مخلوقات الاهی هستند که به پروردگار منان شناخته می شوند. فرمودند: درست است.
قُلْتُ إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَيَنْبَغِي لَه أَنْ يَعْرِفَ أَنَّ لِذَلِكَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً وَ أَنَّهُ لَا يُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِوَحْيٍ أَوْ رَسُولٍ فَمَنْ لَمْ يَأْتِهِ الْوَحْيُ فَقَدْ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَطْلُبَ الرُّسُلَ فَإِذَا لَقِيَهُمْ عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّةُ وَ أَنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ
بعد عرض کردم: کسی که بداند برای او پروردگاری هست، اصولا باید به این نکته توجه بکند که پروردگار او از یک سری چیزها شادمان و از برخی امور به خشم می آید و خوشحالی و خشم پروردگار منان یا به وسیله وحی مستقیم به بنده یا با ارسال رسل و انزال کتب معلوم می شود. بنابر این کسی که بر او وحی نازل نمی شود، باید در جستجوی کسی باشد که به او وحی نازل می شود، یعنی باید به دنبال یافتن پیام آوران خداوند متعال باشد و وقتی آن حضرات را یافت، باید بداند که آنها حجت خدایند و اطاعتشان لازم است و در نتیجه از آن بزرگواران تبعیت کند.
قُلْتُ فَحِينَ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالُوا الْقُرْآنُ فَنَظَرْتُ فِي الْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ يُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِيُّ وَ الزِّنْدِيقُ الَّذِي لَا يُؤْمِنُ بِهِ حَتَّى يَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يَكُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَيِّمٍ فَمَا قَالَ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ كَانَ حَقّاً
وَ قُلْتُ لِلنَّاسِ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ هُوَ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالُوا بَلَى
من به مردم یعنی اهل خلاف و بدعت، یعنی پیروان ابوبکر و عمر گفتم: آیا شما باور دارید که حضرت ختمی مرتبت ، رسول خدا (ص) در میان خلق خدا حجّت بودند ؟ گفتند: بله.
گفتم: وقتی رسول خدا به شهادت رسیدند، حجت خدا بر خلقش کیست؟ گفتند: قرآن، من هر چه در قرآن نظر کردم ، دیدم صاحبان مذاهب و مسالک مختلف از جمله اهل خلاف، بکریه و عمریه ، مجبره ، مفوضه و حتی زندیقی که به قرآن ایمان ندارد، به هنگام مباحثه، به منظور غلبه بر رقیبانشان، به آیات قرآن کریم استدلال می کنند، یعنی از آیات قرآن کریم سوء استفاده ابزاری می کنند ، به اصطلاح مصادره به مطلوب می کنند و آیات قرآن را به رأی و سلیقه خودشان تفسیر و تأویل و بر آنچه به آن معتقدند، تطبیق می کنند. از اینجا فهمیدم که قرآن کریم به تنهایی و بدون قیّم و سرپرستی که آنرا طبق مراد حضرت حق جلت اسماؤه و عظمت آلاؤه، تبیین و تفسیر و تأویل کند، حجّت نیست و فهمیدم که حجت اصیل و حقیقی، آن قیم ، آن مبین ، آن مفسر و آن مأولی است که به جز حق درباره آیات قرآن کریم نمی گوید
فَقُلْتُ لَهُمْ مَنْ قَيِّمُ الْقُرْآنِ فَقَالُوا ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ كَانَ يَعْلَمُ وَ عُمَرُ يَعْلَمُ وَ حُذَيْفَةُ يَعْلَمُ قُلْتُ كُلَّهُ قَالُوا لَا فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً يُقَالُ إِنَّهُ يَعْرِفُ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلَّا عَلِيّاً ع وَ إِذَا كَانَ الشَّيْءُ بَيْنَ الْقَوْمِ فَقَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا أَنَا أَدْرِي فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ قَيِّمَ الْقُرْآنِ وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنَّ مَا قَالَ فِي الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ.
پس به اهل خلاف و بکریه و عمریه گفتم : قیّم قرآن کیست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را می دانست، عمر هم می دانست، حذیفه هم می دانست، گفتم: آیا اینها تمام قرآن را می دانستند؟ گفتند: نه! هر کدام فقط سهمی از قرآن را می دانستند.
پس گواهی می دهم که مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام تنها قیّم و مبین و مفسر و مأول قرآن پس از رسول خدا هستند و اطاعت آن بزرگوار بر ما واجب است و ایشان حجّت خدا بر مردم پس از رسول خدا (ص) هستند و هر آنچه آن بلند مرتبه در باره آیات قرآن کریم بفرمایند، حق است. حضرت فرمودند: خدایت رحمت کند.
من کسی را ندیدم که بگوید کسی جز مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به تمام قرآن آگاه است. وقتی مطلبی مورد اختلاف مردم باشد و این یکی بگوید: نمی دانم و آن یکی بگوید نمی دانم، این مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است که می گوید می دانم.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
#تفاسیر_روایی
کافی، ج 1، ص 168 – 169.
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُعْرَفَ بِخَلْقِهِ بَلِ الْخَلْقُ يُعْرَفُونَ بِاللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ
منصور بن حازم می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم، بی شک، خداوند سبحان برتر و بزرگ تر از آن است که به وسیله خلقش شناخته شود، بلکه بر عکس این مخلوقات الاهی هستند که به پروردگار منان شناخته می شوند. فرمودند: درست است.
قُلْتُ إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَيَنْبَغِي لَه أَنْ يَعْرِفَ أَنَّ لِذَلِكَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً وَ أَنَّهُ لَا يُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِوَحْيٍ أَوْ رَسُولٍ فَمَنْ لَمْ يَأْتِهِ الْوَحْيُ فَقَدْ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَطْلُبَ الرُّسُلَ فَإِذَا لَقِيَهُمْ عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّةُ وَ أَنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ
بعد عرض کردم: کسی که بداند برای او پروردگاری هست، اصولا باید به این نکته توجه بکند که پروردگار او از یک سری چیزها شادمان و از برخی امور به خشم می آید و خوشحالی و خشم پروردگار منان یا به وسیله وحی مستقیم به بنده یا با ارسال رسل و انزال کتب معلوم می شود. بنابر این کسی که بر او وحی نازل نمی شود، باید در جستجوی کسی باشد که به او وحی نازل می شود، یعنی باید به دنبال یافتن پیام آوران خداوند متعال باشد و وقتی آن حضرات را یافت، باید بداند که آنها حجت خدایند و اطاعتشان لازم است و در نتیجه از آن بزرگواران تبعیت کند.
قُلْتُ فَحِينَ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالُوا الْقُرْآنُ فَنَظَرْتُ فِي الْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ يُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِيُّ وَ الزِّنْدِيقُ الَّذِي لَا يُؤْمِنُ بِهِ حَتَّى يَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يَكُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَيِّمٍ فَمَا قَالَ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ كَانَ حَقّاً
وَ قُلْتُ لِلنَّاسِ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ هُوَ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالُوا بَلَى
من به مردم یعنی اهل خلاف و بدعت، یعنی پیروان ابوبکر و عمر گفتم: آیا شما باور دارید که حضرت ختمی مرتبت ، رسول خدا (ص) در میان خلق خدا حجّت بودند ؟ گفتند: بله.
گفتم: وقتی رسول خدا به شهادت رسیدند، حجت خدا بر خلقش کیست؟ گفتند: قرآن، من هر چه در قرآن نظر کردم ، دیدم صاحبان مذاهب و مسالک مختلف از جمله اهل خلاف، بکریه و عمریه ، مجبره ، مفوضه و حتی زندیقی که به قرآن ایمان ندارد، به هنگام مباحثه، به منظور غلبه بر رقیبانشان، به آیات قرآن کریم استدلال می کنند، یعنی از آیات قرآن کریم سوء استفاده ابزاری می کنند ، به اصطلاح مصادره به مطلوب می کنند و آیات قرآن را به رأی و سلیقه خودشان تفسیر و تأویل و بر آنچه به آن معتقدند، تطبیق می کنند. از اینجا فهمیدم که قرآن کریم به تنهایی و بدون قیّم و سرپرستی که آنرا طبق مراد حضرت حق جلت اسماؤه و عظمت آلاؤه، تبیین و تفسیر و تأویل کند، حجّت نیست و فهمیدم که حجت اصیل و حقیقی، آن قیم ، آن مبین ، آن مفسر و آن مأولی است که به جز حق درباره آیات قرآن کریم نمی گوید
فَقُلْتُ لَهُمْ مَنْ قَيِّمُ الْقُرْآنِ فَقَالُوا ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ كَانَ يَعْلَمُ وَ عُمَرُ يَعْلَمُ وَ حُذَيْفَةُ يَعْلَمُ قُلْتُ كُلَّهُ قَالُوا لَا فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً يُقَالُ إِنَّهُ يَعْرِفُ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلَّا عَلِيّاً ع وَ إِذَا كَانَ الشَّيْءُ بَيْنَ الْقَوْمِ فَقَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا أَنَا أَدْرِي فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ قَيِّمَ الْقُرْآنِ وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنَّ مَا قَالَ فِي الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ.
پس به اهل خلاف و بکریه و عمریه گفتم : قیّم قرآن کیست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را می دانست، عمر هم می دانست، حذیفه هم می دانست، گفتم: آیا اینها تمام قرآن را می دانستند؟ گفتند: نه! هر کدام فقط سهمی از قرآن را می دانستند.
پس گواهی می دهم که مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام تنها قیّم و مبین و مفسر و مأول قرآن پس از رسول خدا هستند و اطاعت آن بزرگوار بر ما واجب است و ایشان حجّت خدا بر مردم پس از رسول خدا (ص) هستند و هر آنچه آن بلند مرتبه در باره آیات قرآن کریم بفرمایند، حق است. حضرت فرمودند: خدایت رحمت کند.
من کسی را ندیدم که بگوید کسی جز مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به تمام قرآن آگاه است. وقتی مطلبی مورد اختلاف مردم باشد و این یکی بگوید: نمی دانم و آن یکی بگوید نمی دانم، این مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب است که می گوید می دانم.
Video Tags:
منصور
بن
حازم,قیم,مفسر,مبین,مأول,تبیین,تفسیر,تأویل,علم,عمل,التفسير
الأقوم,رویکرد
صحیح
به
روایات
تفسیری,مشهور,غیر
مشهور,علما
و
محدثان
و
فقها,سلسله
سند,معصوم,علم
درایت
حدیث,علم
رجال,علم
اصول
فقه,الکافی,وسائل
الشیعه,علوم
تجربی,دانش
بشر,روایات
غیر
معتبر,حجج
الاهی,ائمه
هدی,بکریه
و
عمریه,دعوا
ما
وافق
القوم,فان
الرشد
في
خلافهم,ما
خالف
العامة
ففيه
الرشاد,فان
الحق
في
ما
خالفهم,چهارده
نور
مقدس,تولید
علم,توزیع
علم,معصومين,العياشي,نور
الثقلين,معجزه,قرآن,عترت
2:38
|
رہبر معظم سے ایک گزارش | بحرین کے مشہور نوحہ خواں جناب حسین اکرف | Arabic Sub Urdu
حضرت زہراؑ سیدہ نساء العالمین کی ولادت باسعادت اور انکے فرزند خمینی بزرگوار کی ولادت کی مناسبت سے تہران میں...
حضرت زہراؑ سیدہ نساء العالمین کی ولادت باسعادت اور انکے فرزند خمینی بزرگوار کی ولادت کی مناسبت سے تہران میں رہبرمعظم انقلاب کے حضورحسینیہ امام خمینی میں ایک باشکوہ تقریب منعقد ہوئی جس میں بحرین سے تعلق رکھنے والے مشہور ذاکر اور نوحہ خواں حسین اکرف نے بھی مداحی کی اور رہبرمعظم سے اپنی بے پناہ عقیدت کا اظہار کرتے ہوئے کہا اے میرے سید وسردار، اے میرے ولی، اے میرے مرجع، آپ سے ایک گزارش ہے کہ قیامت کے دن میری شفاعت فرمائیں اورمجھے اپنی دعاؤں میں یاد رکھیں کہ خداوند عالم مجھےمحمد وآل محمد صل اللہ علیہ وآلہ وسلم کی ولایت پر ثابت قدم رکھے اور آخری فتح تک آپ کے پیروکاروں میں سے قرار دے۔
#ولادت #فرزند #انقلاب #بحرین #مشہور #عقیدت #سردار #ولی #شفاعت #ولایت
More...
Description:
حضرت زہراؑ سیدہ نساء العالمین کی ولادت باسعادت اور انکے فرزند خمینی بزرگوار کی ولادت کی مناسبت سے تہران میں رہبرمعظم انقلاب کے حضورحسینیہ امام خمینی میں ایک باشکوہ تقریب منعقد ہوئی جس میں بحرین سے تعلق رکھنے والے مشہور ذاکر اور نوحہ خواں حسین اکرف نے بھی مداحی کی اور رہبرمعظم سے اپنی بے پناہ عقیدت کا اظہار کرتے ہوئے کہا اے میرے سید وسردار، اے میرے ولی، اے میرے مرجع، آپ سے ایک گزارش ہے کہ قیامت کے دن میری شفاعت فرمائیں اورمجھے اپنی دعاؤں میں یاد رکھیں کہ خداوند عالم مجھےمحمد وآل محمد صل اللہ علیہ وآلہ وسلم کی ولایت پر ثابت قدم رکھے اور آخری فتح تک آپ کے پیروکاروں میں سے قرار دے۔
#ولادت #فرزند #انقلاب #بحرین #مشہور #عقیدت #سردار #ولی #شفاعت #ولایت
Video Tags:
Wilayat,
Media,
WilayatMedia,
IMAM,
imam
syed
ali
khamenei,
khamenei,
bahrain,
mashoor,
noha
khawn,
noha,
sher,
rahbar,
hazrat
zahra,
birth
annivercity,
hazrat
mohammad,
wiladat,
39:39
|
[ARABIC] كلمة الإمام الخامنئي في إفتتاح مؤتمر علماء الصحوة الإسلامية
كلمة قائد الثورة الاسلامية الإمام الخامنئي في المؤتمر العالمي لعلماء الدين و الصحوة الإسلامية
29/04/2013
بسم...
كلمة قائد الثورة الاسلامية الإمام الخامنئي في المؤتمر العالمي لعلماء الدين و الصحوة الإسلامية
29/04/2013
بسم الله الرحمن الرحيم
و الحمد لله رب العالمين، و الصلاة و السلام على سيدنا محمد المصطفى، و آله الأطيبين و صحبه المنتجبين، و من تبعهم بإحسان إلى يوم الدين.
أرحب بكم أيها الضيوف الأعزاء، و أسأل الله العزيز الرحيم أن يبارك في هذا الجهد الجماعي، و أن يجعله شوطاً فاعلاً على طريق حياة أفضل للمسلمين إنه سميع مجيب.
موضوع الصحوة الإسلامية الذي ستتناولونه في هذا المؤتمر هو اليوم في رأس قائمة قضايا العالم الإسلامي و الأمة الإسلامية.. إنه ظاهرة عظيمة لو بقيت سليمة و تواصلت بإذن الله لاستطاعت أن تقيم الحضارة الإسلامية في أفق ليس ببعيد للعالم الإسلامي و من ثَمّ للبشرية جمعاء.
إنّ البارز أمام أعيننا اليوم، و لا يستطيع أي إنسان مطّلع و ذي بصيرة أن ينكره هو أن الإسلام اليوم قد خرج من هامش المعادلات الاجتماعية و السياسية في العالم، و اتخذ مكانة بارزة و ماثلة في مركز العناصر الفاعلة لحوادث العالم، ليقدم رؤية جديدة على ساحة الحياة و السياسة و الحكم و التطورات الاجتماعية. و يشكل ذلك، في عالمنا المعاصر الذي يعاني بعد هزيمة الشيوعية و الليبرالية من فراغ فكري و نظري عميق، ظاهرةً ذات مغزى و أهمية بالغة.
و هذا أول أثر تركته الحوادث السياسية و الثورية في شمال أفريقيا و المنطقة العربية على الصعيد العالمي، و يبشّر بدوره ببروز حقائق أكبر في المستقبل.
إنّ الصحوة الإسلامية التي يتجنب ذكرها المتحدثون باسم جبهة الاستكبار و الرجعية، بل يخافون أن يجري اسمها على ألسنتهم، هي حقيقة نرى معالمها اليوم في أرجاء العالم الإسلامي كافة. و أبرز معالمها تطلع الرأي العام و خاصة فئة الشباب إلى إحياء مجد الإسلام و عظمته، و وعيهم لحقيقة نظام الهيمنة العالمية، و انكشاف الوجه الخبيث و الظالم و المستكبر لحكومات و دوائر أنشبت أظفارها الدامية لأكثر من قرنين في المشرق الإسلامي و غير الإسلامي، و جعلت مقدرات الشعوب عرضة لنزعتها الشرسة و العدوانية نحو الهيمنة، و ذلك بنقاب المدنية و الحضارة.
أبعاد هذه الصحوة المباركة واسعة غاية السعة و ذات امتداد رمزي، و لكن ما حققته من حاضر العطاء في بعض بلدان شمال أفريقيا من شأنه أن يجعل القلوب واثقة بمعطيات مستقبلية كبرى و هائلة. إن تحقق معاجز الوعود الإلهية يحمل دائماً معه دلالات أمل يبشّر بتحقق وعود أكبر. و ما يحكيه القرآن الكريم عن الوعدين الإلهيين لأمّ موسى هو نموذج من هذه السنة الربانية.
إذ في تلك اللحظات العسيرة، حيث صدر الأمر بإلقاء الصندوق حامل الرضيع في اليمّ، جاء الخطاب الإلهي بالوعد: (إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ). (1) إن تحقق الوعد الأول، و هو الوعد الأصغر الذي شدّ على قلب الأم، أصبح منطلقاً لتحقق وعد الرسالة، و هو أكبر بكثير، و يستلزم طبعاً تحمّل المشاق و المجاهدة و الصبر الطويل: (فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لَا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ...). (2) هذا الوعد الحقّ هو تلك الرسالة الكبرى التي تحققت بعد سنين و غيّرت مسيرة التاريخ.
و من النماذج الأخرى التذكير بالقدرة الإلهية الفائقة في قمع المهاجمين للكعبة، و الذي ورد في القرآن بلسان الرسول الأعظم (ألم يجعل كيدهم في تضليل) (3) و ذلك لتشجيع المخاطبين علی امتثال الأمر الالهي: (فليعبدوا رب هذا البيت). (4)
و في موضع آخر يذكّر سبحانه رسوله بما أغدقه عليه من نعم تشبه المعجزة: (أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى، وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى)، ليكون ذلك وسيلة لتقوية معنويات نبيّه الحبيب و إيمانه بالوعد الإلهي في قوله: (مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ مَا قَلَى)، (5) و مثل هذه الأمثلة كثيرة في القرآن الكريم.
حين انتصر الإسلام في إيران، و استطاع أن يفتح قلاع أمريكا و الصهيونية في أحد أكثر البلدان حساسية من هذه المنطقة المهمة بامتياز، عَلِم أهل العبرة و الحكمة أنهم إذا انتهجوا طریق الصبر و البصيرة فإن فتوحات أخرى ستتعاقب علیهم، و قد تعاقبت فعلاً.
الحقائق الساطعة في الجمهورية الإسلامية و التي يعترف بها الأعداء قد تحققت بأجمعها في ظل الثقة بالوعد الإلهي و الصبر و المقاومة و الاستمداد من ربّ العالمين. شعبنا كان يرفع دائماً صوته بالقول: (كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ)، (6) أمام وساوس الضعفاء الذين كانوا يردّدون في الفترات الحرجة: (إِنَّا لَمُدْرَكُونَ). (7)
هذه التجربة الثمینة هي اليوم في متناول الشعوب التي نهضت بوجه الاستكبار و الاستبداد، و استطاعت أن تسقط أو تزلزل عروش الحكومات الفاسدة الخاضعة و التابعة لأمريكا. الثبات و الصبر و البصيرة و الثقة بالوعد الإلهي في قوله سبحانه: (وَ لَيَنصُرَنَّ اللهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ)، (8) بإمكانها أن تمهّد طريق العزّ هذا أمام الأمة الإسلامية حتى تصل إلى قمة الحضارة الإسلامية.
إنني في هذا الاجتماع الهام لعلماء الأمة بمختلف أقطارهم و مذاهبهم أرى من المناسب أن أبيّن عدة نقاط ضرورية حول قضايا الصحوة الإسلامية:
الأولى: إن الأمواج الأولى للصحوة في بلدان هذه المنطقة، و التي اقترنت ببدايات دخول الغزو الاستعماري، قد انطلقت غالباً على يد علماء الدين و المصلحين الدينيين. لقد خلدت صفحات التاريخ و للأبد أسماء قادة و شخصيات بارزة من أمثال السيد جمال الدين الأسد آبادي، و محمد عبده، و الميرزا الشيرازي، و الآخوند الخراساني، و محمود الحسن، و محمد علي، و الشيخ فضل الله النوري، و الحاج آقا نور الله، و أبي الأعلى المودودي، و عشرات من كبار علماء الدين المعروفين و المجاهدين و المتنفذين من إيران و مصر و الهند و العراق. و يبرز في عصرنا الراهن اسم الإمام الخميني العظيم مثل كوكب ساطع على جبين الثورة الإسلامية في إيران. و كان لمئات العلماء المعروفين و آلاف العلماء غير المعروفين في الحاضر و الماضي دور في المشاريع الإصلاحية الكبيرة و الصغيرة على ساحة مختلف البلدان. و قائمة المصلحين الدينيين من غير علماء الدين كحسن البنا و إقبال اللاهوري هي طويلة أيضاً و مثيرة للإعجاب.
و قد كانت المرجعيّة الفكريّة لعلماء الدين و رجال الفكر الديني بدرجة و أخرى، و في كل مكان. لقد كانوا سنداً روحياً قوياً للجماهير، و حيثما قامت قيامة التحولات الكبرى ظهروا في دور المرشد و الهادي، و تقدموا لمواجهة الخطر في مقدمة صفوف الحراك الشعبي، و ازداد الارتباط الفكري بينهم و بين الناس، و ازداد معه تأثيرهم في دفع الناس نحو الطريق الصحيح. و هذا له من الفائدة و البركة لنهضة الصحوة الإسلامية بمقدار ما يجرّ على أعداء الأمة و الحاقدين على الإسلام و المعارضين لسيادة القيم الإسلامية من انزعاج و امتعاض ما يدفعهم إلى محاولة إلغاء هذه المرجعية الفكرية للمؤسسات الدينية و استحداث أقطاب جديدة عرفوا بالتجربة أنها يمكن المساومة معها بسهولة على حساب المبادئ و القيم الدينية. و هذا ما لا يحدث إطلاقاً مع العلماء الأتقياء و رجال الدين الملتزمين.
إن هذا يضاعف ثقل مسؤولية علماء الدين. فعليهم أن يسدّوا الطريق أمام الاختراق بفطنة و دقة متناهية و بمعرفة أساليب العدوّ الخادعة و حيله، و أن يحبطوا مكائده. إن الانشداد للموائد الملوّنة بمتاع الدنيا من أكبر الآفات. و التلوث بهبات أصحاب المال و السلطة و عطاياهم، و الارتباط المادي بطواغيت الشهوة و القوة من أخطر عوامل الانفصال عن الناس و التفريط بثقتهم و محبتهم. الأنانية و حبّ الجاه الذي يجرّ الضعفاء إلى أقطاب القوة يشكّلان أرضية خصبة للتلوث بالفساد و الانحراف. لا بدّ أن نضع نصب أعيننا قوله سبحانه: (تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ). (9)
إننا اليوم، في عصر حراك الصحوة الإسلامية و ما تبعثه في النفوس من أمل، نشاهد أحيانًا مساعي خدم أمريكا و الصهيونية لاصطناع مرجعيات فكرية مشبوهة من ناحية، و مساعي الغارقين في المال و مستنقع الشهوات لجرّ أهل الدين و التقوى إلى موائدهم المسمومة الملوثة من ناحية أخرى.
فعلى علماء الدين و الرجال المتدينين و المحافظين على الدين أن يراقبوا هذه الأمور بشدة و دقّة.
المسألة الثانية، ضرورة رسم هدف بعيد المدى للصحوة الإسلامية في البلدان المسلمة يوضع أمام الجماهير ليكون البوصلة في حركتها للوصول إليه. و بمعرفة هذا الهدف يمكن رسم خريطة الطريق و تحديد الأهداف القريبة و المتوسطة. هذا الهدف النهائي لا يمكن أن يكون أقل من إقامة «الحضارة الإسلامية المجيدة». الأمة الإسلامية، بكل أجزائها في إطار الشعوب و البلدان، يجب أن تعتلي مكانتها الحضارية التي يدعو إليها القرآن الكريم.
إن من الخصائص الأصلية و العامة لهذه الحضارة استثمار أبناء البشر لجميع ما أودعه الله في عالم الطبيعة و في وجودهم من مواهب و طاقات مادية و معنوية لتحقيق سعادتهم و سموّهم. و يمكن، بل و ينبغي مشاهدة مظاهر هذه الحضارة في إقامة حكومة شعبية، و في قوانين مستلهمة من القرآن، و في الاجتهاد و تلبية الاحتياجات المستحدثة للبشر، و في رفض الجمود الفكري و الرجعية، ناهيك عن البدعة و الالتقاط، و في إنتاج الرفاه و الثروة العامة، و في استتباب العدل، و في التخلص من الاقتصاد القائم على الاستئثار و الربا و التكاثر، و في إشاعة الأخلاق الإنسانية، و في الدفاع عن المظلومين في العالم، و في السعي و العمل و الابداع.
و من مستلزمات هذا البناء الحضاري النظرة الاجتهادية و العلمية للساحات المختلفة بدء من العلوم الإنسانية و نظام التربية و التعليم الرسمي، و مروراً بالاقتصاد و النظام المصرفي، و انتهاء بالإنتاج الصناعي و التقني و وسائل الإعلام الحديثة و الفن و السينما، بالإضافة إلى العلاقات الدولية و غيرها من الساحات.
و تدلّ التجربة علی أن كل ذلك ممكن و في متناول مجتمعاتنا بطاقاتها المتوفرة. لا يجوز أن ننظر إلى هذا الأفق بنظرة متسرعة أو متشائمة. التشاؤم في تقويم قدراتنا كفران بنعم الله، و الغفلة عن الإمداد الإلهي و دعم سنن الكون انزلاق في ورطة : (الظَّانِّينَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ). (10)
نحن قادرون على أن نكسر حلقات الاحتكارات العلمية و الاقتصادية و السياسية لقوى الهيمنة، و أن نجعل الأمة الإسلامية سبّاقة لإحقاق حقوق أكثرية شعوب العالم التي هي اليوم مقهورة أمام أقلية مستكبرة.
الحضارة الإسلامية بمقوماتها الإيمانية و العلمية و الأخلاقية، و عبر الجهاد الدائم، قادرة علی أن تقدم للأمة الإسلامية و للبشرية المشاريع الفكرية المتطورة و الأخلاق السامية، و أن تكون منطلق الخلاص من مظالم الرؤية المادية للكون و من الأخلاق الغارقة في مستنقع الرذيلة التي تشكل أركان الحضارة الغربية القائمة.
المسألة الثالثة: في إطار حركات الصحوة الإسلامية يجب الاهتمام باستمرار بالتجربة المرّة و الفظيعة التي تركتها التبعية للغرب على السياسة و الأخلاق و السلوك و نمط الحياة.
البلدان الإسلامية خلال أكثر من قرن من التبعية لثقافة الدول المستكبرة و سياستها قد مُنيت بآفات مهلكة مثل الذيلية و الذلة السياسية و الفقر الاقتصادي و تهاوي الأخلاق و الفضيلة، و التخلف العلمي المُخجِل، بينما الأمة الإسلامية تمتلك تاريخاً مشرقاً من التقدم في جميع هذه المجالات.
هذا الكلام لا ينبغي اعتباره مناصبة العداء للغرب، نحن لا نكنّ العداء لأية مجموعة إنسانية بسبب تمايزها الجغرافي. نحن تعلمنا من الإمام علي (عليه السلام) ما قاله عن الإنسان أنه: «إمّا أخ لك في الدين أو نظير لك في الخلق». (11) اعتراضنا إنما هو على الظلم و الاستكبار و التحكم و العدوان و الفساد و الانحطاط الأخلاقي و العملي الذي تمارسه القوى الاستعمارية و الاستكبارية ضد شعوبنا. و نحن الآن أيضاً نشاهد تحكّم و تدخل و تعنّت أمريكا و بعض ذيولها في المنطقة داخل البلدان التي تحوّل فيها نسيم الصحوة إلى نهوض عاصف و إلى ثورة. وعود هؤلاء و توعّداتهم يجب أن لا تؤثر في قرارات و مبادرات النخب السياسية و في الحركة الجماهيرية العظيمة.
و هنا أيضاً يجب أن نتلقى الدروس من التجارب. أولئك الذين انشدّت قلوبهم لسنوات طويلة بوعود أمريكا و جعلوا الركون إلى الظالم أساساً لنهجهم و سياستهم لم يستطيعوا أن يحلّوا مشكلة من مشاكل شعبهم أو أن يبعدوا ظلماً عنهم أو عن غيرهم. بل إن هؤلاء باستسلامهم لأمريكا لم يستطيعوا أن يحولوا دون هدم بيت فلسطيني واحد على الأقل في إرض هي ملك للفلسطينيين.
الساسة و النخب المخدوعة بالتطميع أو المرعوبة بتهديد جبهة الاستكبار و الذين يخسرون فرصة الصحوة الإسلامية يجب أن يخشوا ما وجهه الله سبحانه إليهم من تهديد إذ قال: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ، جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ). (12)
المسألة الرابعة: إن أخطر ما يواجه حركة الصحوة الاسلامية اليوم هو إثارة الخلافات و دفع هذا الحراك نحو صدامات دموية طائفية و مذهبية و قومية و محلیة. هذه المؤامرة تتابع أجهزة الجاسوسية الغربية و الصهيونية تنفيذها اليوم بجدٍ و اهتمام في منطقة تمتد من شرق آسيا حتى شمال أفريقيا، و خاصة في المنطقة العربية، بدعم من دولارات النفط و الساسة المأجورين. و الأموال التي یمکن استخدمها في تحقيق رفاه خلق الله، تُنفق في التهديد و التكفير و الاغتيال و التفجير و إراقة دم المسلمين و إضرام نيران الأحقاد الدفينة. أولئك الذين يرون في قوة اتحاد المسلمين مانعاً لتطبيق أهدافهم الخبيثة رأوا في إثارة الخلافات داخل الأمة الإسلامية أيسر طريق لتنفيذ أهدافهم الشيطانية، و جعلوا من اختلاف وجهات النظر في الفقه و الكلام و التاريخ و الحديث، و هو اختلاف طبيعي لا يمكن اجتنابه، ذريعة للتكفير و سفك الدماء و الفتنة و الفساد.
نظرة فاحصة لساحة النزاعات الداخلية تكشف بوضوح يد العدوّ وراء هذه المآسي. هذه اليد الغادرة تستثمر دون شك الجهل و العصبية و السطحية في مجتمعاتنا، و تصبّ الزيت على النار. مسؤولية المصلحين و النخب الدينية و السياسية في هذا الخضمّ ثقيلة جداً.
ليبيا بشكل، و مصر و تونس بشكل أخر، و سوريا بشكل، و باكستان بشكل أخر، و العراق و لبنان بشكل، تعاني اليوم أو في معرض المعاناة من هذه النيران الخطرة. لا بدّ من المراقبة الشديدة و البحث عن العلاج.
من السذاجة أن نعزو كل ذلك إلى عوامل و دوافع عقائدية أو قومية. الدعاية الغربية و الإعلام الإقليمي التابع و المأجور يصوّران الحرب المدمّرة في سورية بأنها نزاع سنّي ــ شيعي، و يوفران بذلك مساحة آمنة للصهاينة و أعداء المقاومة في سوريا و لبنان. بينما النزاع في سوريا ليس بين طرفين سني و شيعي، بل بين أنصار المقاومة ضد الصهيونية و معارضي هذه المقاومة. ليست حكومة سوريا حكومة شيعية، و لا المعارضة العلمانية المعادية للإسلام مجموعة سنية، إنما المنفذون لهذا السيناريو المأساوي كانوا بارعين في قدرتهم على استغلال المشاعر الدينية للسذج في هذا الحريق المهلك. نظرة إلى الساحة و الفاعلين فيها على المستويات المختلفة توضّح هذه المسألة لكل إنسان منصف.
هذه الموجة الإعلامية تؤدّي دورها بشكل آخر في البحرين لاختلاق الكذب و الخداع. في البحرين هناك أكثرية مظلومة محرومة لسنوات طويلة من حق التصويت و سائر الحقوق الأساسية للشعب، قد نهضت للمطالبة بحقها. ترى هل يصحّ أن نعتبر الصراع شيعيا سنياً لأن هذه الأكثرية المظلومة من الشيعة، و الحكومة المتجبّرة العلمانية تتظاهر بالتسنّن ؟!
المستعمرون الأوربيون و الأمريكيون و من لفّ لفهم في المنطقة يريدون طبعاً أن يصوّروا الأمر بهذا الشكل، و لكن أهذه هي الحقيقة؟!
هذا ما يستدعي من جميع علماء الدين المصلحين و المنصفين أن يقفوا تجاهه بتأمّل و دقة و شعور بالمسؤولية، و يحتّم عليهم أن يعرفوا أهداف العدو في إثارة الخلافات الطائفية و القومية و الحزبية.
المسألة الخامسة: إن سلامة مسيرة حركات الصحوة الإسلامية يجب أن نبحث عنها، فيما نبحث، في موقفها تجاه قضية فلسطين. منذ ستين عاماً حتى الآن لم تنزل على قلب الأمة الإسلامية كارثة أكبر من اغتصاب فلسطين.
مأساة فلسطين منذ اليوم الأول حتى الآن كانت مزيجاً من القتل و الارهاب و الهدم و الغصب و الإساءة للمقدسات الإسلامية. وجوب الصمود و النضال أمام هذا العدو المحارب هو موضع اتفاق جميع المذاهب الإسلامية و محل إجماع كل التيارات الوطنية الصادقة و السليمة.
إنّ أيّ تيار في البلدان الإسلامية يتناسى هذا الواجب الديني و الوطني انصياعاً للإرادة الأمريكية المتعنتة أو بمبررات غير منطقية يجب أن لا يتوقع غير التشكيك في وفائه للإسلام و في صدق ادعاءاته الوطنية.
إنّ هذا هو المحكّ. كل من يرفض شعار تحرير القدس الشريف و إنقاذ الشعب الفلسطيني و أرض فلسطين، أو يجعلها مسألة ثانوية و يدير ظهره لجبهة المقاومة، فهو متّهم.
الأمة الإسلامية يجب أن تضع نصب عينيها هذا المؤشر و المعيار الواضح الأساسي في كل مكان و زمان.
أيها الضيوف الأعزاء.. أيها الإخوة و الأخوات..
لا تبعدوا عن أنظاركم كيد العدوّ، فإن غفلتنا توفّر الفرصة للعدوّ.
إنّ درس الإمام علي (عليه السلام) لنا هو أنه: «من نام لم يُنَم عنه». (13) تجربتنا في الجمهورية الإسلامية هي بدورها مليئة بدروس العبرة في هذا المجال. إذ بعد انتصار الثورة الإسلامية في إيران، بدأت الحكومات الغربية و الأمريكية المستكبرة التي كانت منذ أمد بعيد تسيطر على طواغيت إيران و تتحكم في المصير السياسي و الاقتصادي و الثقافي لبلدنا، و تستهين بالقوة الضخمة للايمان الإسلامي في داخل المجتمع، و كانت غافلة عن قوة الإسلام و القرآن في التعبئة و التوجيه، بدأت تفهم فجأة ما وقعت فيه من غفلة، فتحركت دوائرها السيادية و أجهزتها الاستخبارية و مراكز صنع القرار فيها لِتَجبُرَ ما مُنيت به من هزيمة فاحشة .
رأينا خلال هذه الأعوام التي تربو علی الثلاثين أنواع المؤامرات و المخططات، و الذي بدّد مكرهم أساساً هو عاملان: الثبات على المبادئ الإسلامية، و الحضور الجماهيري في الساحة.
هذان العاملان هما مفتاح الفتح و الفَرَج في كل مكان. العامل الأول يضمنه الإيمان الصادق بالوعد الإلهي، و العامل الثاني سيبقى ببركة الجهود المخلصة و البيان الصادق. الشعب الذي يؤمن بصدقِ قادته و إخلاصهم يجعل الساحة فاعلة بحضوره المبارك. و أينما بقي الشعب في الساحة بعزم راسخ فإن أية قدرة ستكون عاجزة عن إنزال الهزيمة به. هذه تجربة ناجحة لكل الشعوب التي صنعت بحضورها الصحوة الإسلامية.
أسأل الله تعالى لكم و لكل الشعوب أن يسددكم و يأخذ بأیدیکم و يعينكم و يغدق عليكم شآبيب رحمته إنه تعالى سميع مجيب.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
الهوامش:
1 - سورة القصص، الآیة 7 .
2 - سورة القصص، الآیة 13 .
3 - سورة الفیل، الآیة 2 .
4 - سورة قریش، الآیة 3 .
5 - سورة الضحی، الآیة 3 .
6 - سورة الشعراء، الآیة 62 .
7 - سورة الشعراء، الآیة 61 .
8 - سورة الحج، الآیة 40 .
9 - سورة القصص، الآیة 83 .
10 - سورة الفتح، الآیة 6 .
11 - نهج البلاغة، الکتاب رقم 53 .
12 - سورة إبراهیم، الآیتان 28 و 29 .
13 - نهج البلاغة، الکتاب رقم 62 .
Source: http://arabic.khamenei.ir//index.php?option=com_content&task=view&id=1569
More...
Description:
كلمة قائد الثورة الاسلامية الإمام الخامنئي في المؤتمر العالمي لعلماء الدين و الصحوة الإسلامية
29/04/2013
بسم الله الرحمن الرحيم
و الحمد لله رب العالمين، و الصلاة و السلام على سيدنا محمد المصطفى، و آله الأطيبين و صحبه المنتجبين، و من تبعهم بإحسان إلى يوم الدين.
أرحب بكم أيها الضيوف الأعزاء، و أسأل الله العزيز الرحيم أن يبارك في هذا الجهد الجماعي، و أن يجعله شوطاً فاعلاً على طريق حياة أفضل للمسلمين إنه سميع مجيب.
موضوع الصحوة الإسلامية الذي ستتناولونه في هذا المؤتمر هو اليوم في رأس قائمة قضايا العالم الإسلامي و الأمة الإسلامية.. إنه ظاهرة عظيمة لو بقيت سليمة و تواصلت بإذن الله لاستطاعت أن تقيم الحضارة الإسلامية في أفق ليس ببعيد للعالم الإسلامي و من ثَمّ للبشرية جمعاء.
إنّ البارز أمام أعيننا اليوم، و لا يستطيع أي إنسان مطّلع و ذي بصيرة أن ينكره هو أن الإسلام اليوم قد خرج من هامش المعادلات الاجتماعية و السياسية في العالم، و اتخذ مكانة بارزة و ماثلة في مركز العناصر الفاعلة لحوادث العالم، ليقدم رؤية جديدة على ساحة الحياة و السياسة و الحكم و التطورات الاجتماعية. و يشكل ذلك، في عالمنا المعاصر الذي يعاني بعد هزيمة الشيوعية و الليبرالية من فراغ فكري و نظري عميق، ظاهرةً ذات مغزى و أهمية بالغة.
و هذا أول أثر تركته الحوادث السياسية و الثورية في شمال أفريقيا و المنطقة العربية على الصعيد العالمي، و يبشّر بدوره ببروز حقائق أكبر في المستقبل.
إنّ الصحوة الإسلامية التي يتجنب ذكرها المتحدثون باسم جبهة الاستكبار و الرجعية، بل يخافون أن يجري اسمها على ألسنتهم، هي حقيقة نرى معالمها اليوم في أرجاء العالم الإسلامي كافة. و أبرز معالمها تطلع الرأي العام و خاصة فئة الشباب إلى إحياء مجد الإسلام و عظمته، و وعيهم لحقيقة نظام الهيمنة العالمية، و انكشاف الوجه الخبيث و الظالم و المستكبر لحكومات و دوائر أنشبت أظفارها الدامية لأكثر من قرنين في المشرق الإسلامي و غير الإسلامي، و جعلت مقدرات الشعوب عرضة لنزعتها الشرسة و العدوانية نحو الهيمنة، و ذلك بنقاب المدنية و الحضارة.
أبعاد هذه الصحوة المباركة واسعة غاية السعة و ذات امتداد رمزي، و لكن ما حققته من حاضر العطاء في بعض بلدان شمال أفريقيا من شأنه أن يجعل القلوب واثقة بمعطيات مستقبلية كبرى و هائلة. إن تحقق معاجز الوعود الإلهية يحمل دائماً معه دلالات أمل يبشّر بتحقق وعود أكبر. و ما يحكيه القرآن الكريم عن الوعدين الإلهيين لأمّ موسى هو نموذج من هذه السنة الربانية.
إذ في تلك اللحظات العسيرة، حيث صدر الأمر بإلقاء الصندوق حامل الرضيع في اليمّ، جاء الخطاب الإلهي بالوعد: (إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ). (1) إن تحقق الوعد الأول، و هو الوعد الأصغر الذي شدّ على قلب الأم، أصبح منطلقاً لتحقق وعد الرسالة، و هو أكبر بكثير، و يستلزم طبعاً تحمّل المشاق و المجاهدة و الصبر الطويل: (فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لَا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ...). (2) هذا الوعد الحقّ هو تلك الرسالة الكبرى التي تحققت بعد سنين و غيّرت مسيرة التاريخ.
و من النماذج الأخرى التذكير بالقدرة الإلهية الفائقة في قمع المهاجمين للكعبة، و الذي ورد في القرآن بلسان الرسول الأعظم (ألم يجعل كيدهم في تضليل) (3) و ذلك لتشجيع المخاطبين علی امتثال الأمر الالهي: (فليعبدوا رب هذا البيت). (4)
و في موضع آخر يذكّر سبحانه رسوله بما أغدقه عليه من نعم تشبه المعجزة: (أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى، وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى)، ليكون ذلك وسيلة لتقوية معنويات نبيّه الحبيب و إيمانه بالوعد الإلهي في قوله: (مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ مَا قَلَى)، (5) و مثل هذه الأمثلة كثيرة في القرآن الكريم.
حين انتصر الإسلام في إيران، و استطاع أن يفتح قلاع أمريكا و الصهيونية في أحد أكثر البلدان حساسية من هذه المنطقة المهمة بامتياز، عَلِم أهل العبرة و الحكمة أنهم إذا انتهجوا طریق الصبر و البصيرة فإن فتوحات أخرى ستتعاقب علیهم، و قد تعاقبت فعلاً.
الحقائق الساطعة في الجمهورية الإسلامية و التي يعترف بها الأعداء قد تحققت بأجمعها في ظل الثقة بالوعد الإلهي و الصبر و المقاومة و الاستمداد من ربّ العالمين. شعبنا كان يرفع دائماً صوته بالقول: (كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ)، (6) أمام وساوس الضعفاء الذين كانوا يردّدون في الفترات الحرجة: (إِنَّا لَمُدْرَكُونَ). (7)
هذه التجربة الثمینة هي اليوم في متناول الشعوب التي نهضت بوجه الاستكبار و الاستبداد، و استطاعت أن تسقط أو تزلزل عروش الحكومات الفاسدة الخاضعة و التابعة لأمريكا. الثبات و الصبر و البصيرة و الثقة بالوعد الإلهي في قوله سبحانه: (وَ لَيَنصُرَنَّ اللهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ)، (8) بإمكانها أن تمهّد طريق العزّ هذا أمام الأمة الإسلامية حتى تصل إلى قمة الحضارة الإسلامية.
إنني في هذا الاجتماع الهام لعلماء الأمة بمختلف أقطارهم و مذاهبهم أرى من المناسب أن أبيّن عدة نقاط ضرورية حول قضايا الصحوة الإسلامية:
الأولى: إن الأمواج الأولى للصحوة في بلدان هذه المنطقة، و التي اقترنت ببدايات دخول الغزو الاستعماري، قد انطلقت غالباً على يد علماء الدين و المصلحين الدينيين. لقد خلدت صفحات التاريخ و للأبد أسماء قادة و شخصيات بارزة من أمثال السيد جمال الدين الأسد آبادي، و محمد عبده، و الميرزا الشيرازي، و الآخوند الخراساني، و محمود الحسن، و محمد علي، و الشيخ فضل الله النوري، و الحاج آقا نور الله، و أبي الأعلى المودودي، و عشرات من كبار علماء الدين المعروفين و المجاهدين و المتنفذين من إيران و مصر و الهند و العراق. و يبرز في عصرنا الراهن اسم الإمام الخميني العظيم مثل كوكب ساطع على جبين الثورة الإسلامية في إيران. و كان لمئات العلماء المعروفين و آلاف العلماء غير المعروفين في الحاضر و الماضي دور في المشاريع الإصلاحية الكبيرة و الصغيرة على ساحة مختلف البلدان. و قائمة المصلحين الدينيين من غير علماء الدين كحسن البنا و إقبال اللاهوري هي طويلة أيضاً و مثيرة للإعجاب.
و قد كانت المرجعيّة الفكريّة لعلماء الدين و رجال الفكر الديني بدرجة و أخرى، و في كل مكان. لقد كانوا سنداً روحياً قوياً للجماهير، و حيثما قامت قيامة التحولات الكبرى ظهروا في دور المرشد و الهادي، و تقدموا لمواجهة الخطر في مقدمة صفوف الحراك الشعبي، و ازداد الارتباط الفكري بينهم و بين الناس، و ازداد معه تأثيرهم في دفع الناس نحو الطريق الصحيح. و هذا له من الفائدة و البركة لنهضة الصحوة الإسلامية بمقدار ما يجرّ على أعداء الأمة و الحاقدين على الإسلام و المعارضين لسيادة القيم الإسلامية من انزعاج و امتعاض ما يدفعهم إلى محاولة إلغاء هذه المرجعية الفكرية للمؤسسات الدينية و استحداث أقطاب جديدة عرفوا بالتجربة أنها يمكن المساومة معها بسهولة على حساب المبادئ و القيم الدينية. و هذا ما لا يحدث إطلاقاً مع العلماء الأتقياء و رجال الدين الملتزمين.
إن هذا يضاعف ثقل مسؤولية علماء الدين. فعليهم أن يسدّوا الطريق أمام الاختراق بفطنة و دقة متناهية و بمعرفة أساليب العدوّ الخادعة و حيله، و أن يحبطوا مكائده. إن الانشداد للموائد الملوّنة بمتاع الدنيا من أكبر الآفات. و التلوث بهبات أصحاب المال و السلطة و عطاياهم، و الارتباط المادي بطواغيت الشهوة و القوة من أخطر عوامل الانفصال عن الناس و التفريط بثقتهم و محبتهم. الأنانية و حبّ الجاه الذي يجرّ الضعفاء إلى أقطاب القوة يشكّلان أرضية خصبة للتلوث بالفساد و الانحراف. لا بدّ أن نضع نصب أعيننا قوله سبحانه: (تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ). (9)
إننا اليوم، في عصر حراك الصحوة الإسلامية و ما تبعثه في النفوس من أمل، نشاهد أحيانًا مساعي خدم أمريكا و الصهيونية لاصطناع مرجعيات فكرية مشبوهة من ناحية، و مساعي الغارقين في المال و مستنقع الشهوات لجرّ أهل الدين و التقوى إلى موائدهم المسمومة الملوثة من ناحية أخرى.
فعلى علماء الدين و الرجال المتدينين و المحافظين على الدين أن يراقبوا هذه الأمور بشدة و دقّة.
المسألة الثانية، ضرورة رسم هدف بعيد المدى للصحوة الإسلامية في البلدان المسلمة يوضع أمام الجماهير ليكون البوصلة في حركتها للوصول إليه. و بمعرفة هذا الهدف يمكن رسم خريطة الطريق و تحديد الأهداف القريبة و المتوسطة. هذا الهدف النهائي لا يمكن أن يكون أقل من إقامة «الحضارة الإسلامية المجيدة». الأمة الإسلامية، بكل أجزائها في إطار الشعوب و البلدان، يجب أن تعتلي مكانتها الحضارية التي يدعو إليها القرآن الكريم.
إن من الخصائص الأصلية و العامة لهذه الحضارة استثمار أبناء البشر لجميع ما أودعه الله في عالم الطبيعة و في وجودهم من مواهب و طاقات مادية و معنوية لتحقيق سعادتهم و سموّهم. و يمكن، بل و ينبغي مشاهدة مظاهر هذه الحضارة في إقامة حكومة شعبية، و في قوانين مستلهمة من القرآن، و في الاجتهاد و تلبية الاحتياجات المستحدثة للبشر، و في رفض الجمود الفكري و الرجعية، ناهيك عن البدعة و الالتقاط، و في إنتاج الرفاه و الثروة العامة، و في استتباب العدل، و في التخلص من الاقتصاد القائم على الاستئثار و الربا و التكاثر، و في إشاعة الأخلاق الإنسانية، و في الدفاع عن المظلومين في العالم، و في السعي و العمل و الابداع.
و من مستلزمات هذا البناء الحضاري النظرة الاجتهادية و العلمية للساحات المختلفة بدء من العلوم الإنسانية و نظام التربية و التعليم الرسمي، و مروراً بالاقتصاد و النظام المصرفي، و انتهاء بالإنتاج الصناعي و التقني و وسائل الإعلام الحديثة و الفن و السينما، بالإضافة إلى العلاقات الدولية و غيرها من الساحات.
و تدلّ التجربة علی أن كل ذلك ممكن و في متناول مجتمعاتنا بطاقاتها المتوفرة. لا يجوز أن ننظر إلى هذا الأفق بنظرة متسرعة أو متشائمة. التشاؤم في تقويم قدراتنا كفران بنعم الله، و الغفلة عن الإمداد الإلهي و دعم سنن الكون انزلاق في ورطة : (الظَّانِّينَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ). (10)
نحن قادرون على أن نكسر حلقات الاحتكارات العلمية و الاقتصادية و السياسية لقوى الهيمنة، و أن نجعل الأمة الإسلامية سبّاقة لإحقاق حقوق أكثرية شعوب العالم التي هي اليوم مقهورة أمام أقلية مستكبرة.
الحضارة الإسلامية بمقوماتها الإيمانية و العلمية و الأخلاقية، و عبر الجهاد الدائم، قادرة علی أن تقدم للأمة الإسلامية و للبشرية المشاريع الفكرية المتطورة و الأخلاق السامية، و أن تكون منطلق الخلاص من مظالم الرؤية المادية للكون و من الأخلاق الغارقة في مستنقع الرذيلة التي تشكل أركان الحضارة الغربية القائمة.
المسألة الثالثة: في إطار حركات الصحوة الإسلامية يجب الاهتمام باستمرار بالتجربة المرّة و الفظيعة التي تركتها التبعية للغرب على السياسة و الأخلاق و السلوك و نمط الحياة.
البلدان الإسلامية خلال أكثر من قرن من التبعية لثقافة الدول المستكبرة و سياستها قد مُنيت بآفات مهلكة مثل الذيلية و الذلة السياسية و الفقر الاقتصادي و تهاوي الأخلاق و الفضيلة، و التخلف العلمي المُخجِل، بينما الأمة الإسلامية تمتلك تاريخاً مشرقاً من التقدم في جميع هذه المجالات.
هذا الكلام لا ينبغي اعتباره مناصبة العداء للغرب، نحن لا نكنّ العداء لأية مجموعة إنسانية بسبب تمايزها الجغرافي. نحن تعلمنا من الإمام علي (عليه السلام) ما قاله عن الإنسان أنه: «إمّا أخ لك في الدين أو نظير لك في الخلق». (11) اعتراضنا إنما هو على الظلم و الاستكبار و التحكم و العدوان و الفساد و الانحطاط الأخلاقي و العملي الذي تمارسه القوى الاستعمارية و الاستكبارية ضد شعوبنا. و نحن الآن أيضاً نشاهد تحكّم و تدخل و تعنّت أمريكا و بعض ذيولها في المنطقة داخل البلدان التي تحوّل فيها نسيم الصحوة إلى نهوض عاصف و إلى ثورة. وعود هؤلاء و توعّداتهم يجب أن لا تؤثر في قرارات و مبادرات النخب السياسية و في الحركة الجماهيرية العظيمة.
و هنا أيضاً يجب أن نتلقى الدروس من التجارب. أولئك الذين انشدّت قلوبهم لسنوات طويلة بوعود أمريكا و جعلوا الركون إلى الظالم أساساً لنهجهم و سياستهم لم يستطيعوا أن يحلّوا مشكلة من مشاكل شعبهم أو أن يبعدوا ظلماً عنهم أو عن غيرهم. بل إن هؤلاء باستسلامهم لأمريكا لم يستطيعوا أن يحولوا دون هدم بيت فلسطيني واحد على الأقل في إرض هي ملك للفلسطينيين.
الساسة و النخب المخدوعة بالتطميع أو المرعوبة بتهديد جبهة الاستكبار و الذين يخسرون فرصة الصحوة الإسلامية يجب أن يخشوا ما وجهه الله سبحانه إليهم من تهديد إذ قال: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ، جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ). (12)
المسألة الرابعة: إن أخطر ما يواجه حركة الصحوة الاسلامية اليوم هو إثارة الخلافات و دفع هذا الحراك نحو صدامات دموية طائفية و مذهبية و قومية و محلیة. هذه المؤامرة تتابع أجهزة الجاسوسية الغربية و الصهيونية تنفيذها اليوم بجدٍ و اهتمام في منطقة تمتد من شرق آسيا حتى شمال أفريقيا، و خاصة في المنطقة العربية، بدعم من دولارات النفط و الساسة المأجورين. و الأموال التي یمکن استخدمها في تحقيق رفاه خلق الله، تُنفق في التهديد و التكفير و الاغتيال و التفجير و إراقة دم المسلمين و إضرام نيران الأحقاد الدفينة. أولئك الذين يرون في قوة اتحاد المسلمين مانعاً لتطبيق أهدافهم الخبيثة رأوا في إثارة الخلافات داخل الأمة الإسلامية أيسر طريق لتنفيذ أهدافهم الشيطانية، و جعلوا من اختلاف وجهات النظر في الفقه و الكلام و التاريخ و الحديث، و هو اختلاف طبيعي لا يمكن اجتنابه، ذريعة للتكفير و سفك الدماء و الفتنة و الفساد.
نظرة فاحصة لساحة النزاعات الداخلية تكشف بوضوح يد العدوّ وراء هذه المآسي. هذه اليد الغادرة تستثمر دون شك الجهل و العصبية و السطحية في مجتمعاتنا، و تصبّ الزيت على النار. مسؤولية المصلحين و النخب الدينية و السياسية في هذا الخضمّ ثقيلة جداً.
ليبيا بشكل، و مصر و تونس بشكل أخر، و سوريا بشكل، و باكستان بشكل أخر، و العراق و لبنان بشكل، تعاني اليوم أو في معرض المعاناة من هذه النيران الخطرة. لا بدّ من المراقبة الشديدة و البحث عن العلاج.
من السذاجة أن نعزو كل ذلك إلى عوامل و دوافع عقائدية أو قومية. الدعاية الغربية و الإعلام الإقليمي التابع و المأجور يصوّران الحرب المدمّرة في سورية بأنها نزاع سنّي ــ شيعي، و يوفران بذلك مساحة آمنة للصهاينة و أعداء المقاومة في سوريا و لبنان. بينما النزاع في سوريا ليس بين طرفين سني و شيعي، بل بين أنصار المقاومة ضد الصهيونية و معارضي هذه المقاومة. ليست حكومة سوريا حكومة شيعية، و لا المعارضة العلمانية المعادية للإسلام مجموعة سنية، إنما المنفذون لهذا السيناريو المأساوي كانوا بارعين في قدرتهم على استغلال المشاعر الدينية للسذج في هذا الحريق المهلك. نظرة إلى الساحة و الفاعلين فيها على المستويات المختلفة توضّح هذه المسألة لكل إنسان منصف.
هذه الموجة الإعلامية تؤدّي دورها بشكل آخر في البحرين لاختلاق الكذب و الخداع. في البحرين هناك أكثرية مظلومة محرومة لسنوات طويلة من حق التصويت و سائر الحقوق الأساسية للشعب، قد نهضت للمطالبة بحقها. ترى هل يصحّ أن نعتبر الصراع شيعيا سنياً لأن هذه الأكثرية المظلومة من الشيعة، و الحكومة المتجبّرة العلمانية تتظاهر بالتسنّن ؟!
المستعمرون الأوربيون و الأمريكيون و من لفّ لفهم في المنطقة يريدون طبعاً أن يصوّروا الأمر بهذا الشكل، و لكن أهذه هي الحقيقة؟!
هذا ما يستدعي من جميع علماء الدين المصلحين و المنصفين أن يقفوا تجاهه بتأمّل و دقة و شعور بالمسؤولية، و يحتّم عليهم أن يعرفوا أهداف العدو في إثارة الخلافات الطائفية و القومية و الحزبية.
المسألة الخامسة: إن سلامة مسيرة حركات الصحوة الإسلامية يجب أن نبحث عنها، فيما نبحث، في موقفها تجاه قضية فلسطين. منذ ستين عاماً حتى الآن لم تنزل على قلب الأمة الإسلامية كارثة أكبر من اغتصاب فلسطين.
مأساة فلسطين منذ اليوم الأول حتى الآن كانت مزيجاً من القتل و الارهاب و الهدم و الغصب و الإساءة للمقدسات الإسلامية. وجوب الصمود و النضال أمام هذا العدو المحارب هو موضع اتفاق جميع المذاهب الإسلامية و محل إجماع كل التيارات الوطنية الصادقة و السليمة.
إنّ أيّ تيار في البلدان الإسلامية يتناسى هذا الواجب الديني و الوطني انصياعاً للإرادة الأمريكية المتعنتة أو بمبررات غير منطقية يجب أن لا يتوقع غير التشكيك في وفائه للإسلام و في صدق ادعاءاته الوطنية.
إنّ هذا هو المحكّ. كل من يرفض شعار تحرير القدس الشريف و إنقاذ الشعب الفلسطيني و أرض فلسطين، أو يجعلها مسألة ثانوية و يدير ظهره لجبهة المقاومة، فهو متّهم.
الأمة الإسلامية يجب أن تضع نصب عينيها هذا المؤشر و المعيار الواضح الأساسي في كل مكان و زمان.
أيها الضيوف الأعزاء.. أيها الإخوة و الأخوات..
لا تبعدوا عن أنظاركم كيد العدوّ، فإن غفلتنا توفّر الفرصة للعدوّ.
إنّ درس الإمام علي (عليه السلام) لنا هو أنه: «من نام لم يُنَم عنه». (13) تجربتنا في الجمهورية الإسلامية هي بدورها مليئة بدروس العبرة في هذا المجال. إذ بعد انتصار الثورة الإسلامية في إيران، بدأت الحكومات الغربية و الأمريكية المستكبرة التي كانت منذ أمد بعيد تسيطر على طواغيت إيران و تتحكم في المصير السياسي و الاقتصادي و الثقافي لبلدنا، و تستهين بالقوة الضخمة للايمان الإسلامي في داخل المجتمع، و كانت غافلة عن قوة الإسلام و القرآن في التعبئة و التوجيه، بدأت تفهم فجأة ما وقعت فيه من غفلة، فتحركت دوائرها السيادية و أجهزتها الاستخبارية و مراكز صنع القرار فيها لِتَجبُرَ ما مُنيت به من هزيمة فاحشة .
رأينا خلال هذه الأعوام التي تربو علی الثلاثين أنواع المؤامرات و المخططات، و الذي بدّد مكرهم أساساً هو عاملان: الثبات على المبادئ الإسلامية، و الحضور الجماهيري في الساحة.
هذان العاملان هما مفتاح الفتح و الفَرَج في كل مكان. العامل الأول يضمنه الإيمان الصادق بالوعد الإلهي، و العامل الثاني سيبقى ببركة الجهود المخلصة و البيان الصادق. الشعب الذي يؤمن بصدقِ قادته و إخلاصهم يجعل الساحة فاعلة بحضوره المبارك. و أينما بقي الشعب في الساحة بعزم راسخ فإن أية قدرة ستكون عاجزة عن إنزال الهزيمة به. هذه تجربة ناجحة لكل الشعوب التي صنعت بحضورها الصحوة الإسلامية.
أسأل الله تعالى لكم و لكل الشعوب أن يسددكم و يأخذ بأیدیکم و يعينكم و يغدق عليكم شآبيب رحمته إنه تعالى سميع مجيب.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
الهوامش:
1 - سورة القصص، الآیة 7 .
2 - سورة القصص، الآیة 13 .
3 - سورة الفیل، الآیة 2 .
4 - سورة قریش، الآیة 3 .
5 - سورة الضحی، الآیة 3 .
6 - سورة الشعراء، الآیة 62 .
7 - سورة الشعراء، الآیة 61 .
8 - سورة الحج، الآیة 40 .
9 - سورة القصص، الآیة 83 .
10 - سورة الفتح، الآیة 6 .
11 - نهج البلاغة، الکتاب رقم 53 .
12 - سورة إبراهیم، الآیتان 28 و 29 .
13 - نهج البلاغة، الکتاب رقم 62 .
Source: http://arabic.khamenei.ir//index.php?option=com_content&task=view&id=1569
2:54
|
Video Tags:
Naseem-e-Zindgi,,Shia,,Maktab,,Fiqar,,Fiqah,,Jafery,,Kay,,Nam,Say,,Ku,,Mashoor,,Howi,,
19:42
|
[Seminar] Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar | H.I Sadiq Raza Taqvi - Urdu
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: H.I Sadiq Raza...
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: H.I Sadiq Raza Taqvi
خطاب: حجۃ الاسلام سید صادق رضا تقوی
Venue: Islamic Research Center - IRC , Karachi
بمقام: اسلامک ریسرچ سینٹر۔ کراچی
Date: 26 February 2019
منجانب : ھیئت آئمہ مساجد و علماء امامیہ پاکستان
More...
Description:
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: H.I Sadiq Raza Taqvi
خطاب: حجۃ الاسلام سید صادق رضا تقوی
Venue: Islamic Research Center - IRC , Karachi
بمقام: اسلامک ریسرچ سینٹر۔ کراچی
Date: 26 February 2019
منجانب : ھیئت آئمہ مساجد و علماء امامیہ پاکستان
Video Tags:
Ulmaa
Ka
Kirdaar,Fatima
Zehra,Syeda
Fatima,Seerat,Seerat
Fatima
Zehra,Fatima
Zahra,فاطمہ
زہرا,علما,عالم
دین,سیرت
فاطمہ
زہرا,Wiladat
Fatima
Zehra,ولادت
فاطمہ
زہرا,بنت
رسول,بنت
محمد,۲۰
جمادی
الثانی,Sadiq
Raza
Taqvi,صادق
رضا
تقوی,آئمہ
مساجد,علماء
امامیہ,Ulma
e
Imamia,Aaema
Masajid
13:54
|
[Seminar] Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar | Moulana Ali Anwar - Urdu
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: Moulana Ali Anwar...
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: Moulana Ali Anwar
خطاب: مولانا علی انور
Venue: Islamic Research Center - IRC , Karachi
بمقام: اسلامک ریسرچ سینٹر۔ کراچی
Date: 26 February 2019
منجانب : ھیئت آئمہ مساجد و علماء امامیہ پاکستان
More...
Description:
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: Moulana Ali Anwar
خطاب: مولانا علی انور
Venue: Islamic Research Center - IRC , Karachi
بمقام: اسلامک ریسرچ سینٹر۔ کراچی
Date: 26 February 2019
منجانب : ھیئت آئمہ مساجد و علماء امامیہ پاکستان
Video Tags:
Ulmaa
Ka
Kirdaar,Fatima
Zehra,Syeda
Fatima,Seerat,Seerat
Fatima
Zehra,Fatima
Zahra,فاطمہ
زہرا,علما,عالم
دین,سیرت
فاطمہ
زہرا,Wiladat
Fatima
Zehra,ولادت
فاطمہ
زہرا,بنت
رسول,بنت
محمد,۲۰
جمادی
الثانی,آئمہ
مساجد,علماء
امامیہ,Ulma
e
Imamia,Aaema
Masajid,علی
انور,Ali
Anwar
13:16
|
[Seminar] Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar | H.I Hasan Salahuddin - Urdu
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: H.I Muhamad Hasan...
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: H.I Muhamad Hasan Salahuddin
خطاب: شیخ حسن صلاح الدین
Venue: Islamic Research Center - IRC , Karachi
بمقام: اسلامک ریسرچ سینٹر۔ کراچی
Date: 26 February 2019
منجانب : ھیئت آئمہ مساجد و علماء امامیہ پاکستان
More...
Description:
Seminar : Seerat-e-Syeda Fatima Zehra (sa) Or Ulmaa Ka Kirdaar
سیمینار: سیرتِ سیدہ فاطمہ زہراؑ اور علماء کا کردار
Speaker: H.I Muhamad Hasan Salahuddin
خطاب: شیخ حسن صلاح الدین
Venue: Islamic Research Center - IRC , Karachi
بمقام: اسلامک ریسرچ سینٹر۔ کراچی
Date: 26 February 2019
منجانب : ھیئت آئمہ مساجد و علماء امامیہ پاکستان
Video Tags:
Ulmaa
Ka
Kirdaar,Fatima
Zehra,Syeda
Fatima,Seerat,Seerat
Fatima
Zehra,Fatima
Zahra,فاطمہ
زہرا,علما,عالم
دین,سیرت
فاطمہ
زہرا,Wiladat
Fatima
Zehra,ولادت
فاطمہ
زہرا,بنت
رسول,بنت
محمد,۲۰
جمادی
الثانی,آئمہ
مساجد,علماء
امامیہ,Ulma
e
Imamia,Aaema
Masajid,حسن
صلاح
الدین,Muhamad
Hasan
Salahuddin