1:07
|
توافق باید انجام بگیرد - Farsi
توافق باید انجام بگیرد | tavafogh-bayad-anjam-begirad
جریانی قصد دارد تا در صورت شکست احتمالی مذاکرات، تفصیر را به گردن...
توافق باید انجام بگیرد | tavafogh-bayad-anjam-begirad
جریانی قصد دارد تا در صورت شکست احتمالی مذاکرات، تفصیر را به گردن رهبر انقلاب بیاندازد ... اما این کلیپ به ما یادآوری می کند خیلی از مسائل را ...
More...
Description:
توافق باید انجام بگیرد | tavafogh-bayad-anjam-begirad
جریانی قصد دارد تا در صورت شکست احتمالی مذاکرات، تفصیر را به گردن رهبر انقلاب بیاندازد ... اما این کلیپ به ما یادآوری می کند خیلی از مسائل را ...
Supreme Leader Meets with Pilgrims at Imam Ridha (a.s) Shrine - 21 March 2013 - Mashhad - Farsi
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22233
بیانات در حرم مطهر رضوی
در اولین روز سال ۱۳۹۲
بسماللهالرّحمنالرّحیم...
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22233
بیانات در حرم مطهر رضوی
در اولین روز سال ۱۳۹۲
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الطّیبین الطّاهرین المنتجبین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الأرضین. السّلام علی الصّدّیقة الطّاهرة فاطمة بنت رسول الله صلّی الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها.
به همهی برادران و خواهران عزیزی كه در این محفلِ گرم و پرشور حضور یافتهاند، سلام و تبریك عرض میكنم و خدا را از اعماق دل سپاسگزارم كه فرصت عنایت كرد و مهلت داد تا یك بار دیگر و یك سال دیگر و یك نوروز دیگر، در جوار بارگاه ملكوتی حضرت ابا الحسن الرّضا (علیه ءالاف التّحیّة و السّلام) در جمع شما مردم عزيز مشهد و زوار محترمی كه از اكناف كشور حضور دارند، امكان و توفيق ملاقات و ديدار پيدا كنم و با شما دربارهی مسائل جاری و مهم كشور سخن بگويم. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه دل ما را و زبان ما را هدايت فرمايد و آنچه مورد رضای او است، بر قلب و زبان ما جاری شود. اين هم يك توفيق بزرگی است كه در عيد نوروز، در كنار شادیها و زيبائیهائی كه در طبيعتِ نوروز وجود دارد، اين فرصت، هر ساله برای ما دست ميدهد كه در چنين روزی در جمع شما مردم، به مسائل كشور و ارزيابی وضع كنونی خود و نگاه به گذشته و آيندهی خود بپردازيم؛ با يك نگاه اجمالی، وضع دخل و خرج يكسالهی خودمان را در ابعاد كلان ملی بررسی كنیم، محاسبه كنیم؛ محاسبهی نفس ملی، محاسبهی نفس عمومی. همچنان كه در مسائل شخصی، محاسبهی نفس برای ما لازم است ــ كه فرمود: «حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا»؛[1] باید محاسبهی كار خود و اعمال خود و حركات شخصی خود را داشته باشیم ــ محاسبهی ملی هم یك كار بااهمیت و پرارزش است؛ خودمان را محاسبه كنیم، به خودمان نگاه كنیم؛ آنچه را كه بر ما گذشته است، بار دیگر مورد نظر قرار دهیم؛ از آن درس و عبرت بگیریم، برای آینده بهره ببریم.
برادران و خواهران عزیز توجه كنند كه ما ملت ایران، فقط خودمان نیستیم كه به مسائل خودمان نگاه میكنیم و آن را تقویم و ارزیابی میكنیم؛ كسان دیگری هم هستند كه كار ما را مورد مطالعه قرار میدهند؛ دربارهی مسائل ما، كارهای ما، اقدامات ما قضاوت ميكنند و نظر ميدهند. ملتهائی هستند كه از تجربههای ما استفاده ميكنند، بعضِ ديگری هستند كه به مطالعهی اوضاع ملت ايران اشتغال دارند؛ از پيشرفتهای ما خرسند ميشوند، از موفقيتهای ما خوشحال ميشوند؛ ما اگر پيروزی به دست بياوريم، آنها احساس پيروزی ميكنند؛ اگر تلخی و تلخكامی در كار ما باشد، آنها تلخكام ميشوند. كسان ديگری هم در دنيا هستند كه كار ما را زير ذرهبين دارند، كار ما را مطالعه ميكنند؛ آنها بعكس، از لغزشهای ما خوشحال ميشوند، از موفقيتهای ما احساس دلتنگی ميكنند، بدخواه ملت ايرانند؛ اينها هم كار ما را زير نظر دارند. اينها عمدتاً كسانی هستند كه در طول سالهای متمادی همه چيز اين كشور در اختيار آنها بوده است، بر همهی امور كشور ما مسلط بودند؛ انقلاب آمده است دست اینها را كوتاه كرده؛ لذا با انقلاب بدند، با مردم انقلابی بدند، با حكومت انقلابی بدند، با نظام انقلابی دشمنند. بنابراین ما زیر نظر جامعهی بزرگی از آحاد بشر هستیم؛ كار ما را نگاه میكنند، عمل ما را میسنجند.
بنابراین ما كه به عملكرد خودمان و برنامهی گذشته و آیندهی خودمان نگاه میكنیم، نگاهمان بايد واقعبینانه باشد؛ ارزیابی ما ارزیابی درستی باشد. بعضی از مردمِ خود ما وقتی به اوضاع كشور نگاه میكنند، فقط ضعفها را میبینند؛ گرانی را میبینند، افت تولید در برخی از واحدهای تولیدی كشور را میبینند، فشارهای دشمنان را میبینند. این نگاه، نگاه ناقصی است. بنده نگاه متفاوتی دارم. من وقتی به اوضاع كشور و اوضاع ملتمان نگاه میكنم، یك میدان عظیم پرچالشی را مشاهده میكنم كه ملت ایران در این میدان، به رغم دشمنان، سربلند و پيروز ظاهر شده است.
ضعفها هست، مشكلات هست؛ در مجموعهی حوادث و رويدادهای كشور، تلخیها و تلخكامیهائی وجود دارد؛ ولی كسانی از قدرتمندان مادی عالم، با همهی وجود تلاش كردند كه ملت ايران را فلج كنند؛ اين را به زبان آوردند. آن خانم بیكفايتی كه مسئوليت سياست خارجی كشور آمريكا را بر عهده داشت، سينهاش را سپر كرد و گفت ميخواهيم تحريمهائی در مورد جمهوری اسلامی اعمال كنيم كه ايران فلج شود! اين را صريحاً به زبان آوردند. و حالا عرض خواهم كرد كه فعاليتها و اقدامهاي آنها چه بود و چه شد و به كجا انجاميد. بنابراين از يك طرف، تلاش دشمن است در اين عرصهی عظيم و ميدان بزرگی كه ملت ايران در آن به چالش و مقابله با دشمن سرگرم است؛ از طرف ديگر، وجود دستاوردهای بزرگی است كه نشاندهندهی ظرفيت و قدرت و هوشمندی اين ملت بزرگ است. وقتی انسان اين صحنه را ملاحظه ميكند، مثل صحنهی هماورديِ ورزشكاران قدرتمندی است كه زحمت و تلاش و كوشش و خستگی در آن هست، اما يك قهرمان، در اين ميدان موفق ميشود، پيروز ميشود؛ همه او را تحسين ميكنند و آفرين ميگويند. اين قهرمان در اين صحنهی عظيمی كه در مقابل چشم ما است، ملت ايران است. هر كس اين صحنه را درست ببيند و درست مطالعه كند، به ملت ايران آفرين ميگويد؛ همچنان كه ما امروز صدای آفرين هوشمندان نكتهبين دنيا را ميشنويم كه از ميان همان كشورهائی كه دشمن و بدخواه ملت ايرانند، نخبگان سياسی، نخبگان دانشگاهی، افراد دنياديده و مجرب كه اوضاع را زير نظر دارند، به ملت ايران آفرين ميگويند. اين عرصهای است كه در مقابل چشم ما است. بنابراين نگاه كردن و فقط به ضعفها چشم دوختن، غلط است. بايد ديد مجموعهی اين تلاشها در سطح كشور چگونه انجام ميگيرد و به چه سرانجامی منتهی ميشود. با اين ديد وقتی به صحنه نگاه كنيم، بايد به ايران و ايرانيِ مسلمان آفرين بگوئيم.
گفتيم بعضیها از پيشرفت ملت ايران غمگين و ناراحت ميشوند. اينها چه كسانی هستند؟ اين را بعد عرض خواهم كرد. دشمنانی كه مايل نيستند پيشرفت و ترقی و رشد همهجانبهی ملت ايران را ببينند، دو كار عمده در برنامهی آنها وجود دارد: يكی اين كه تا آنجائی كه بتوانند، مانعتراشی كنند كه ملت نتواند به اين پيشرفتها و رشد دست پيدا كند؛ با تحريم، با تهديد، با مشغول كردن مديران به كارهای درجهی دو و فرعی، به منعطف كردن حواس ملت بزرگ ايران و نخبگان كشور به كارهائی كه در فهرست كارهای اصلی آنها قرار ندارد؛ يعنی مانع شدن عملی.
كار دوم اين است كه در تبليغاتِ خودشان پيشرفتها را انكار كنند. امروز یك شبكهی تبلیغاتیِ بسیار عظیم با هزاران رسانه از انواع گوناگون رسانهها در دنیا مشغول به كار است، برای اینكه اثبات كند كه در ملت ایران، در كشور ایران پیشرفتی صورت نمیگیرد؛ پیروزیهای ملت را انكار كنند؛ اگر ضعفهائی وجود دارد، این ضعفها را بزرگ و عمده كنند و در مقابل چشم همه قرار دهند؛ اما قوّتها و نقاط جوشش را ــ كه در سراسر كشور و در هر گوشه و كنار، خود را به انسانهای منصف نشان میدهند ــ از چشمها پنهان كنند.
رئیس جمهور آمریكا در نطق رسمی، از مشكلات اقتصادی ایران حرف میزند؛ مثل اینكه از پیروزی خود دارد صحبت میكند؛ كه بله، در ایران پول ملی افت كرده است، مشكلات اقتصادی اینچنین و آنچنان است. البته او به قوّتهای این ملت، به تلاشهای مثبت و سازندهای كه در این كشور دارد انجام میگیرد، به پیروزیهای بزرگ این ملت اشارهای نكرده است و هرگز نخواهد كرد. سی سال است كه ما با چنین چالشی مواجهایم ــ كه من در ارزیابی این سی سال، بعداً یك كلمه عرض خواهم كرد ــ اما چالشی كه ملت ایران با آن مواجه است و دشمنانی ــ هم در عمل و هم در تبليغات ــ كوشش ميكنند مانع بروز و ظهور رشد چشمگير كشور ايران كه در سايهی اسلام زندگی ميكند، بشوند، امروز چند برابر است.
سال 91 كه گذشت، يكی از سالهای بسيار پر كار برای دشمنان ما در اين زمينه بود. آنها گفتند ميخواهيم ملت ايران را با تحريمها فلج كنيم. اگر جمهوری اسلامی سر پا باشد، بانشاط باشد، رو به پيشرفت باشد، آنها در دنيا بیآبرو ميشوند؛ لذا اگر ميتوانند، بايد نگذارند؛ و اگر كار از دستشان خارج شد، لااقل در تبليغات جور ديگری اين مطلب را منعكس و وانمود كنند. اينها اين دو كار را امروز با شدت بيشتری انجام ميدهند؛ هم ممانعت عملی ــ با فشار، با تهديد، با تحريم و امثال اينها ــ هم با تلاش تبليغاتی برای كوچك نشان دادن نقطههای قوّت، و بزرگ نشان دادن نقطههای ضعف.
عرض كرديم دشمنانی هستند. اين دشمنان چه كسانی هستند؟ لانهی اصلی توطئه عليه ملت ايران كجاست؟ پاسخ به اين سؤال، دشوار نيست. امروز سی و چهار سال است كه هرگاه نام «دشمن» برده ميشود، ذهن ملت ايران متوجه دولت آمريكا ميشود. خوب است دولتمردان آمريكا به اين نكته توجه كنند و اين را بفهمند كه ملت ايران در طول اين سی و چند سال چيزهائی ديده است، مراحلی را گذرانده است، كه تا ميگويند دشمن، ذهن ملت ايران متوجه به آمريكا ميشود. اين مسئلهی بسيار مهمی است برای يك دولتی كه ميخواهد در دنيا با آبرو زندگی كند؛ اين مسئله، مسئلهی قابل توجه و قابل دقتی است؛ بايد روی اين مسئله تكيه كنند. مركز توطئه اينجا است، اساس دشمنی اينجا است.
البته دشمنهای ديگری هم هستند كه ما اينها را در درجهی اول و در رديف اول به حساب نمیآوريم: دشمن صهيونيستی هم هست، منتها رژيم صهيونيستی در قواره و اندازهای نيست كه در صف دشمنان ملت ايران به چشم بيايد. گاهی سردمداران رژيم صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حملهی نظامی ميكنند؛ اما بهنظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد. دولت انگليسِ خبيث هم با ملت ايران دشمنی ميكند؛ اين هم يكی از دشمنان سنتی و قديمی ملت ايران است؛ منتها دولت انگليس نقش مكمل آمريكا را در اين ميدان بازی ميكند. خود دولت انگليس استقلالی ندارد كه انسان او را يك دشمن مستقلی به حساب بياورد؛ دنبالهروِ آمريكا است.
بعضی از دولتهای ديگر هم دشمنیهائی دارند. من اينجا مناسب ميدانم كه بگويم مسئولين دولت فرانسه هم در چند سال اخير دشمنیهای آشكاری با ملت ايران كردهاند؛ اين يك ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سياستمدار عاقل، هرگز نبايد انگيزهی اين را داشته باشد كه موجودی را كه دشمن او نيست، تبديل به دشمن كند. ما با دولت فرانسه، با كشور فرانسه مشكلی نداشتيم؛ نه در طول تاريخ مشكلی داشتيم، نه در دوران حاضر؛ اما سياست غلط از زمان ساركوزی ــ كه دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این كار غلطی است، كار غیرمدبرانه و غیرعاقلانهای است، كار ناهوشمندانهای است.
آمریكائیها وقتی حرف میزنند، میگویند \\\\\\\\\\\\\\\"جامعهی جهانی\\\\\\\\\\\\\\\". اسم چندتا كشور را گذاشتهاند «جامعهی جهانی»؛ كه در رأس آنها آمریكا است، دنبال سرش هم صهیونیستها و دولت انگلیس و بعضی از دولتهای خردهریز دیگر است! جامعهی جهانی به هیچ وجه در صدد دشمنی با ایران و ایرانی و ایران اسلامی نیست.
خب، حالا كه بنا است به سال 91 نگاه كنیم، این را بگوئیم كه از اول سال 91 آمریكائیها برنامههای جدید خودشان را شروع كردند؛ با اینكه در زبان اظهار دوستی كردند، گاهی با ما اظهار دوستی كردند ــ در نامه و پیغام و امثال اینها ــ گاهی در رسانهها با ملت ایران اظهار دوستی كردند، اما برخلاف این اظهارات غیرواقعی، در عمل سعی كردند نسبت به ایران و ملت ایران سختگیری كنند؛ تحریمهای شدیدی را از اوائل سال 91 گذاشتند ــ تحریم نفت، تحریم بانك و مبادلات بانكی و پولی بین جمهوری اسلامی و كشورهای دیگر ــ كارهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند.
اين هم يكی از آن لطائف عالم است كه آمريكائیها دشمنی ميكنند، ميگويند شما نفهميد كه ما با شما دشمنيم؛ مخالفت و عناد ميورزند، متوقعند كه ملت ايران نفهمد كه آنها معاندند و دشمنی ميكنند! اين سياست از اواخر دوران بوش در مقابل ايران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سياست را دولتمردان آمريكا ادامه ميدهند؛ همان پنجهی چدنيِ زير دستكش مخملی. من چند سال پيش اينجا در جوار بقعهی علیبنموسیالرضا (عليه السّلام) در همين سخنرانيِ اول فروردين گفتم مراقب باشيد اظهار محبت شما، اظهار دوستی و موافقت شما به معنای اين نباشد كه دستكش مخملی بر روی پنجهی چدنی كشيديد و ميخواهيد تظاهر به دوستی كنيد، اما در باطن دشمنی ميكنيد. آمريكائیها برای متوقف كردن فروش نفت و انتقال پول ايران، مأمور ويژه فرستادند. از آمريكا افراد برجسته و خاصی را مأمور كردند كه با كشورها تماس بگيرند، به كشورها مسافرت كنند؛ حتّی با سران شركتها صحبت كنند برای اينكه ارتباطات و اتصالات اقتصادی مربوط به نفت را با جمهوری اسلامی پيگيری نكنند؛ آنها را مجازات كنند به خاطر اين كه با جمهوری اسلامی ارتباط مالی دارند، ارتباط پولی دارند، يا معامله در مورد نفت دارند؛ اين كار را از اول سال 91 و بخصوص از مرداد، با شدتِ تمام شروع كردند. انتظار داشتند ايران در مقابل اين حركتِ برنامهريزی شده كه با شدت دنبال هم ميكردند، دست از فعاليتهای رشديابندهی علميِ خود بردارد و تسليم زورگوئیهای آمريكا شود.
البته من اين را بگويم ــ اين را يك بار ديگر هم چند ماه قبل از اين گفتم ــ كه آمريكائیها اظهار خوشحالی كردند و گفتند كه فلانی اعتراف كرد كه تحريمها اثر گذاشته. بله، تحريمها بیاثر نبود؛ ميخواهند خوشحالی كنند، بكنند. تحريمها بالاخره اثر گذاشت؛ اين هم يك اشكال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابستهی به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا كنيم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان \\\\\\\\\\\\\\\"تكنوكرات\\\\\\\\\\\\\\\" لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، ميشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامهی اقتصادی يك كشور به يك نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمركز پيدا ميكنند. بله، تحريمها اثر گذاشت، منتها نه آن اثری را كه دشمن ميخواست؛ كه من حالا اين مسئله را شرح خواهم داد. اين در مورد كار اقتصادی بود.
در عرصهی سياسی هم در طول سال 91 سعی كردند ايران اسلامی را به تعبير خودشان در دنيا منزوی كنند؛ يعنی دولتها را در رابطهشان و در نگاهشان به جمهوری اسلامی دچار تزلزل كنند و نگذارند جمهوری اسلامی سياستهای خود را در سطح منطقه، در سطح جهان و در سطح كشورِ خود گسترش دهد و اعمال كند. اين كار با شكست كامل روبهرو شد. در مسائل بينالمللی سعی اينها اين بود كه ما چون اجلاس غيرمتعهدها را در تهران داشتيم، كاری كنند كه اين اجلاس سست و سبك برگزار شود؛ همه شركت نكنند، يا شركت فعال نكنند. درست عكس آنچه كه آنها ميخواستند، اتفاق افتاد. دو ثلث ملتهای جهان عضو جنش غيرمتعهدها هستند. سران كشورها در تهران شركت كردند، مسئولان بلندپايه شركت كردند. همه ايران را تحسين كردند، همه از پيشرفتهای علمی و فنّاوری و اقتصادی كشور اظهار شگفتی كردند. همه در مقابل ملت ايران احساس تمجيد و تحسين كردند؛ اين را به ما هم گفتند، در مصاحبههايشان هم گفتند؛ به كشورهايشان هم كه برگشتند، اين را همه تصديق كردند. درست نقطهی مقابل آنچه كه دشمنان ملت ايران ميخواستند، اتفاق افتاد؛ نتوانستند تأثير بگذارند.
در زمینهی سیاست داخلی، هدف آنها از این تحریمها این بود كه ملت را در راه خودشان مردد كنند؛ بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی بیندازند؛ مردم را دلسرد كنند، ناامید كنند. در روز بیست و دوم بهمن، ملت ایران با حضور متراكم خود، با شور و شوق خود، با احساساتی كه نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ابراز كردند، مشت محكمی بر دهان آنها زدند. در عرصهی امنیتی هم تلاش كردند امنیت كشور را به هم بزنند ــ كه تفاصیل آن را مسئولان در مصاحبهها و در گفتارها برای مردم بیان كردند ــ اما در آنجا هم موفق نشدند. در زمینهی سیاسی در منطقه، قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی را یك بار دیگر تجربه كردند. در مسائل منطقهای كار به جائی رسید كه اعتراف و اقرار كردند كه بدون حضور ايران و بدون رأی ايران، هيچ مشكل بزرگی در منطقه حل نخواهد شد. در قضيهی حملهی رژيم صهيونيستی به غزه، حضور قدرتمند جمهوری اسلامی در پشت صحنه موجب شد كه خودشان اعتراف كردند كه در مقابل مبارزان فلسطينی شكست خوردند؛ گفتند ــ ما نگفتيم، آنها گفتند و اصرار كردند ــ كه اگر چنانچه حضور جمهوری اسلامی نبود، قدرتنمائی جمهوری اسلامی نبود، مبارزان فلسطينی نميتوانستند در مقابل اسرائيل مقاومت كنند، چه برسد به اين كه اسرائيل را به زانو در بياورند؛ كه در جنگِ هشت روزه فلسطينیها توانستند اسرائيل را به زانو در بياورند، و اين اولين بار در تاريخ تشكيل رژيم جعلی و غاصب صهيونيستی بود.
گفتيم كه تلاشهای اينها بیاثر نبود؛ بله، بیاثر نبود، اما در كنار اثر منفی، يك اثر مثبت بزرگی هم كه مورد انتظار ما بود، اتفاق افتاد؛ يعنی تحريم موجب شد كه نيروهای درونی و ظرفيت عظيم ملت ايران فعال شود، استعدادهائی بروز كند و كارهای عظيمی تحقق پيدا كند؛ كه اگر تحريم نبود، اين كارها اتفاق نمیافتاد. ما به بركت تحريم توانستيم به كارهای بزرگی دست بزنيم؛ جوانان ما توفيقاتی به دست بياورند كه اگر تحريم نبود، ما به اين توفيقات يقيناً دست پيدا نميكرديم. در زمينهی كارهای زيربنائی ــ كه بعد عرض خواهم كرد ــ در سال 91 پيشرفتهائی صورت گرفت كه در مقايسهی با سالهای قبل هم، سال 91 يك سال برجستهای است. كارهای زيربنائيِ انبوهی صورت گرفت؛ در زمينهی راه، در زمينهی انرژی، در زمينهی كشف منابع جديد نفت، در زمينهی كشف منابع جديد اورانيوم، در زمينهی ايجاد و توسعهی نيروگاه و پالايشگاه و دهها كار صنعتی بزرگ؛ كه اينها همه زيرساختهای اقتصادی آيندهی كشور است. بله، ما اگر چنانچه اين زيرساختها را از قبل فراهم كرده بوديم، تحريم دشمن همين مقدار اثر منفی را هم كه كرد، نميكرد. اين كارها را ما انجام داديم و توانستيم پابهپای دشمنی و تحريم دشمنان، در جهت مثبت جلو برويم. كارهای بزرگی انجام گرفت؛ يك قلم، پيشرفتهای بزرگ علمی در طول سال 91 است. در زمينهی علم و فنّاوری كارهائی شد كه حقيقتاً چشمپُركن و برای انسانی كه معتقد به آيندهی كشور است، خرسندكننده و خوشحالكننده است. يعنی همين سالی كه خواستند بر ملت ايران سخت بگيرند، جوانان عزيز ما، دانشمندان ما ماهوارهی ناهيد را به فضا فرستادند؛ كاوشگر پيشگام را با موجود زنده به فضا فرستادند؛ جنگندهی فوق پيشرفته ساخته شد. اهميت هر كدام از اينها به قدری است كه جا دارد يك ملت برای هر يك از اینها اظهار خوشحالی و خرسندی كند، برايش سرود بسازند، جشنواره درست كنند. كارها چون متراكم است، درست تبليغ نميشود و خبررسانيِ كاملی هم انجام نميگيرد. وقتی كه اين موجود زنده به فضا فرستاده شد و سالم برگشت، آنقدر اين قضيه برای دانشمندان دنيا و ناظران بين المللی تعجبآور بود كه اول انكار كردند؛ ولی بعد كه ديدند چارهای نيست و حقايق و نشانههای درستی و واقعيت را مشاهده كردند، مجبور شدند كه قبول كنند.
در حوزهی سلامت و مهندسی پزشكی كارهای بزرگی انجام گرفت كه مربوط به سلامت مردم است. در زمينهی زيستفنّاوری در منطقه اول شديم. كارهای تخصصی برجستهای در اين زمينه انجام گرفت و اقلام متعدد داروئی بر اين اساس توليد شد. اين همان سالی است كه بر ملت ايران سخت گرفتند، برای اينكه او را از زندگی و از همهی فرآوردههای استعداد بشری محروم كنند. در همين سال، در حوزهی نانوفنّاوری ــ كه يك انقلاب در زمينهی فنّاوری و صنعت است ــ رتبهی اول را در منطقه پیدا كردیم. در همین سال، در چندین حوزهی علمیِ مهم، مقام اول تولید علم در منطقه بوديم. در ركوردهای علم و تولید علمی، در انتشار مقالات علمی، در سرعت پیشرفت علمی، در سهم كشور در تولیدات علمیِ كل جهان، شاهد پیشرفت بودیم. در مسابقات علمیِ فنّاورانهی دانشجویان، كشور نسبت به سال گذشته سی و یك درصد رشد داشت. در سال 91، تعداد دانشجو به قدری افزایش پیدا كرد كه بیست و پنج برابر اول انقلاب، ما امسال دانشجو داریم. بیست و پنج برابر اول انقلاب، دانشجويان در كشور مشغول تحصیل هستند. اینها پیشرفتهای عظیم ملت ایران است. در حوزهی آب، در حوزهی محیط زیست، در سلولهای بنیادی، در انرژیهای نو، در گیاهان داروئی، در انرژی هستهای، كشور توانست به پیشرفتهای بزرگی دست پیدا كند. اینها همه مربوط به آن سالی است كه دشمنان ملت ایران همهی تلاش خود را بسیج كردند تا ملت ایران را از كار بیندازند.
حوادث سال 91 درس بزرگی به ما میدهد؛ این درس این است كه یك ملت زنده از تهدید و فشار و سختگیری دشمن هرگز به زانو در نخواهد آمد. برای ما و برای همهی كسانی كه مسائل ايران را دنبال ميكنند، معلوم شد كه آنچه برای يك ملت مهم است، تكيه به استعداد درونی خود، توكل به خدای بزرگ، اعتماد به خود و عدم تكيهی به دشمنان است؛ اين است كه ميتواند يك ملت را به جلو ببرد. سال 91 برای ما يك ميدان رزمايش بود، يك ميدان تمرين بود. به كوری چشم دشمن، ما ملت ايران فلج كه نشديم، در اين ميدان رزمايش توانستيم از خودمان برجستگیهائی را هم نشان دهيم. البته ضعفهای خودمان را هم شناختيم؛ خاصيت رزمايش اين است. در يك تمرين رزمی و در يك رزمايش، يك مجموعهی رزمی، هم قوّتهای خود را ميشناسد، هم ضعفهای خود را ميشناسد و آنها را برطرف ميكند. ما ضعفهای خودمان را هم شناختيم. ضعف ما در اقتصاد، كه به سختيِ معيشت گروههائی از مردم منتهی شد، عبارت است از وابستگی به نفت ــ كه عرض كردم اين يكی از ضعفهای ما است ــ بیاعتنائی به سياستهای كلان اقتصادی، و سياستها و تصميمگيریهای پیدرپيِ روزمرّه. مسئولين كشور ــ مسولينِ امروز و بخصوص مسئولين آينده كه بعد از انتخاباتِ امسال بر سر كار خواهند آمد ــ به اين نكته توجه كنند؛ كشور بايد سياست اقتصاديِ كلانِ روشن و مدوّن و برنامهريزیشده داشته باشد؛ حوادث گوناگون نتواند تغيير و تبديلی در آن ايجاد كند.
درس بزرگ ديگر ما اين بود كه بنيهی كشور قوی است. وقتی بنيه قوی شد، تأثيرات خصمانهی دشمنان به حداقل ميرسد. اگر مسئولين كه در اين كشور بزرگ و با اين بنيهی قوی، مسئوليت را پذيرفتند، با تدبير كار كنند، مديران با هم باشند، با هم فعاليت كنند ــ توصيهای كه ما هميشه به مسئولين و مديران كشور ميكنيم ــ با حزم و تدبير عمل كنند، آن وقت ميتوانيم از هر تهديدی يك فرصتی بسازيم؛ همچنان كه در سال 91 از تهديدهای دشمن فرصت ساختيم و توانستيم به طرف جلو حركت كنيم. آنچه كه مسئولين كشور و ملت عزيز ما در سال 91 انجام دادند، انشاءالله بايد آثار آن در زندگی مردم، در آينده و در سالهای بعد خود را نشان دهد و نشان خواهد داد.
البته اقتصاد مسئلهی مهمی است كه بنده در اين چند سال پیدرپی بر روی آن تكيه كردهام، اما تنها مسئله هم مسئلهی اقتصاد نيست؛ امنيت كشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پيشرفتهای علمی مهم است و اساس كار و زيربنای كار است ــ كه اگر چنانچه در كشور علم پيشرفت كند، همهی كارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای كشور مهم است، زيردست نبودن يك ملت و ارباب نداشتن يك ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقهای يك ملت و يك كشور پشتوانهی استقلال و امنيت كشور است و مهم است. در همهی اين موارد، ما پيشرفت داشتيم؛ هم در زمينهی امنيت، هم در زمينهی سلامت، هم در زمينهی نفوذ بينالمللی، هم در زمينهی تسلط بر حوادث گوناگونی كه بر كشور و بر منطقه جاری است.
ملت ما با پيشرفتها ثابت كرد كه در سايهی آمريكا زندگی نكردن، به معنای عقبافتادگی نيست؛ اين نكتهی مهمی است. قدرتمندان عالم، استعمارگران ــ در روزی كه استعمارِ مستقيم بود ــ و امروز آمريكا، ميخواهند به ملتهای دنيا اثبات كنند كه اگر ميخواهيد زندگی خوب داشته باشيد و پيشرفت كنيد، بايد زير سايهی ما بيائيد. ملت ايران اثبات كرد كه اين حرف دروغ است. ملت ما ثابت كرد كه وابسته نبودن به آمریكا و قدرتهای بزرگ نه فقط موجب عقبافتادگی نیست، بلكه موجب پیشرفت است؛ دلیل واضح این است كه شما این سی سالِ جمهوری اسلامی را مقایسه كنید با سی سالِ بعضی از كشورهائی كه در سایهی آمریكا زندگی كردند، دل خودشان را به سالی دو سه میلیارد دلار كمك آمریكا خوش كردند و تسلیم آمریكا شدند؛ ببینید آنها كجایند، ما كجائیم؟ هستند كشورهائی كه خودشان را به دُم آمریكا بستند و دنبالهروِ آمریكایند. سی سال تجربه در مقابل ما است. ببینید سی سالِ جمهوری اسلامی چگونه گذشته است و جمهوری اسلامی و ملت ایران از كجا به كجا رسیده است، آنها در چه وضعی هستند. هر كس این را مطالعه كند، خواهد فهمید كه وابسته نبودن به قدرتهای بزرگ، برای یك ملت فرصت است، نه تهدید؛ و این فرصت را بحمدالله ملت ایران با قدرت خود، با شجاعت خود، با هوشمندیِ خود به دست آورده است.
دو موضوع لازم را در اینجا باید عرض كنم، كه اینها مربوط به آینده است: یك مسئله این است كه ما در برنامهریزیها همیشه باید جلوتر از دشمن حركت كنیم. در مقابل فعالیت دشمن، كشور نباید در حال انفعال به سر ببرد. هوشمندانه بايد نقشهی دشمن را حدس زد و تشخيص داد و جلوتر از دشمن عمل كرد. ما در يك مواردی اينجوری عمل كرديم، موفقيتش را ديديم؛ يك نمونه، همين مسئلهی تأمين سوخت بيست درصدِ مورد نياز نيروگاه تحقيقاتی تهران است كه راديوداروهای مهمِ مورد نياز كشور در آنجا توليد ميشود. اين نيروگاه كوچك احتياج داشت به سوخت بيست درصد، كه ما بيست درصد را توليد نميكرديم و هميشه اين را از خارج تهيه ميكرديم. دشمنان ما فكر كردند كه از اين فرصت استفاده كنند، اين نياز ملی را گرو بگيرند، برای اينكه جمهوری اسلامی را وادار كنند به قبول تحميلها و تحكمهای خودشان؛ خواستههای خودشان را به اين وسيله تحميل كنند. جوانان ما، دانشمندان ما، قبل از آنكه كار به نقطهی فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شدهی بيست درصد را تهيه كنند و آن سوخت را تبديل كنند به صفحهی مورد نيازی كه در آن نيروگاه لازم بود تهيه شود. مخالفين ما حدس هم نميزدند كه ما بتوانيم اين كار را انجام دهيم؛ اما مسئولين كشور بوقت متوجه اين نياز شدند، دستبهكار شدند؛ استعداد ايرانی شكوفا شد، بُروز كرد و اين كار را با موفقيت انجام داديم. آنها در حالی كه انتظار داشتند جمهوری اسلامی ملتمسانه از آنها سوخت بيستدرصد را درخواست كند، جمهوری اسلامی اعلام كرد كه ما سوخت بيستدرصد را در داخل تهيه كرديم و احتياجی به شما نداريم. اگر دانشمندان ما، مردان علمی ما، جوانان ما اين كار را نميكردند، ما امروز بايد با اصرار، با التماس، با هزينهی زياد، در مقابل كسانی كه دوست ما نيستند، ميرفتيم؛ يا سوخت بيستدرصد را درخواست ميكرديم، يا راديوداروها و محصول را درخواست ميكرديم. مسئولين كشور پيشبينی كردند، بوقت فهميدند؛ آنچه را كه بايد انجام دهند، انجام دادند؛ لذا پيروز شديم. اين بايد يك برنامهای باشد برای همهی مسائل اساسی كشور و همهی نيازهای كشور.
دولتها، صنعتگران، كشاورزان، سرمايهداران و كارآفرينان، پژوهشگران علمی، طراحان علمی و صنعتی همه موظفند به اين وظيفهی اخلاقيِ بزرگ، به اين وظيفهی عاقلانه، كه پيش از نياز، خودشان را آماده كنند و يك قدم جلوتر از نقشهی دشمن حركت كنند. مديران اقتصادی، استادان دانشگاه، انجمنهای علمی، پاركهای علمی و فنّاوری، همهی اينها بايد پيشدستی را در كار علمی وجههی همت خودشان قرار دهند؛ مقالهی علمی مينويسند، در اين جهت باشد؛ پژوهش علمی ميكنند، در اين جهت باشد؛ كار صنعتی ميكنند، كار فنی ميكنند، كار علمی ميكنند، همه در اين جهت باشد؛ مديران دولتی، مديران دانشگاهها، مديران علمی، آحاد ملت در اين جهت حركت كنند.
وظيفهی همهی ما اين است كه سعی كنيم كشور را مستحكم، غير قابل نفوذ، غير قابل تأثير از سوی دشمن، حفظ كنيم و نگه داريم؛ اين يكی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است كه ما مطرح كرديم. در اقتصاد مقاومتی، يك ركن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد بايد مقاوم باشد؛ بايد بتواند در مقابل آنچه كه ممكن است در معرض توطئهی دشمن قرار بگيرد، مقاومت كند. اين مطلب اوّلی كه لازم بود عرض كنم.
مطلب دوم: آمريكائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پيغام ميدهند كه بيائيد دربارهی مسئلهی هستهای گفتگو كنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح میكنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریكا بارها و بارها میگویند بیائید در كنار گفتگوهای 1+ 5 كه دربارهی مسائل هستهای بحث میكنند، آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث كنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد كه گفتگو در منطق حضرات آمریكائی به این معنی نیست كه بنشینیم تا به یك راه حل منطقی دست پیدا كنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است كه بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول كنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام كردیم و گفتیم كه این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. در این خصوص، چند مطلب را باید روشن كنم:
یك مطلب این است كه آمریكائیها مرتب پیغام میدهند ــ گاهی مینویسند، گاهی پیغام میدهند ــ كه ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم؛ به ما اینجور میگویند. جواب این است كه ما نگران این نیستیم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید، كه حالا هی اصرار میكنید كه ما این قصد را نداریم. آن روزی هم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را بصراحت اعلام كردید، هیچ كاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام دهید.
نكتهی دوم: آمريكائیها مرتب و پیدرپی پیغام میدهند كه ما در پیشنهادِ مذاكرهی منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما میخواهیم كه مذاكره كنید و مذاكرهی منطقی بكنیم؛ یعنی مذاكرهی تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفتهایم كه در پی سلاح هستهای نیستیم، شما میگوئید باور نمیكنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور كنیم؟! وقتی شما حاضر نیستید یك سخن منطقی و صادقانه را قبول كنید، ما چرا باید حرفی را كه شما میزنید ــ كه خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول كنیم؟ برداشت ما این است كه پیشنهاد مذاكره از سوی آمریكائیها، یك تاكتیك آمریكائی و برای فریب دادن افكار عمومی است؛ افكار عمومی دنیا و افكار عمومی مردممان. باید شما ثابت كنید این نیست. میتوانید ثابت كنید؟ ثابت كنید.
همینجا من این را بگویم كه از جملهی تاكتیكهای تبلیغاتی اینها این است كه گاهی شایع میكنند كه از طرف رهبری، كسانی با آمریكائیها مذاكره كردند؛ این هم یك تاكتیك تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا كنون از سوی رهبری، هیچ كس با آنها مذاكره نكرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، كسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ كه ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاكره كردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بودهاند كه خطوط قرمز رهبری را رعایت كنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت كنند.
نكتهی سوم: بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و كنجكاوی، برداشت ما این است كه آمریكا مایل به تمام شدن مذاكرات هستهای نیست. آمریكائیها دوست ندارند گفتگوهای هستهای تمام شود و مناقشهی هستهای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاكرات و حل این مشكل بودند، راه حل، بسیار نزدیك و بسیار آسان بود. ایران در مسئلهی هستهای، فقط میخواهد حق غنیسازیِ او ــ كه حق طبیعیاش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان كشورهائی كه مدعی هستند، اعتراف كنند كه ملت ایران حق دارد غنیسازی هستهای را برای اهداف صلحآمیز در كشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آن چیزی است كه ما همیشه گفتهایم؛ آنها همین را نمیخواهند.
آنها میگویند ما نگرانی داریم كه شما به سمت توليد سلاح هستهای بروید ــ چندتا كشور هم بیشتر نیستند، كه اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند \\\\\\\\\\\\\\\"جامعهی جهانی\\\\\\\\\\\\\\\"! ــ میگویند جامعهی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعهی جهانی هیچ نگرانیای ندارد. اكثر كشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواستهی ما حمایت میكنند؛ چون خواستهی بحقی است. آمریكائیها اگر میخواستند مسئله حل شود، این راه حلِ بسیار آسانی بود؛ میتوانستند به حق غنی سازی برای ملت ایران اعتراف كنند؛ برای اینكه نگرانیای هم از آن جهات نداشته باشند، میتوانستند مقررات قانونی آژانس هستهای را هم اعمال كنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتی با اعمال اين نظارتها و مقررات نداشتيم. هر وقت نزدیك به راه حل میشویم، آمریكائیها یك سنگی میاندازند كه جلوی راه حل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقی و برداشتی كه من دارم، این است كه میخواهند این قضیه باقی بماند تا بهانهای باشد برای فشار؛ كه آن فشارها ــ همان طور كه خودشان گفتند ــ برای فلج كردن ملت ایران است. البته به كوری چشم دشمن، ملت ایران فلج نخواهد شد.
نكتهی چهارم و آخر در این مسئله این است كه اگر آمریكائیها صادقانه میخواهند كار تمام شود، بنده راه حل را ارائه ميدهم. راه حل اين است: آمريكائیها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ايران دست بردارند. پيشنهاد مذاكره، حرف منطقی و متين و مستدلی نيست؛ حرف درست اين است. اگر ميخواهند مشكلات فیمابين وجود نداشته باشد ــ كه ميگويند ما ميخواهيم بين ايران و آمريكا مشكلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند. سی و چهار سال است كه دولتهای گوناگون آمريكا با فهم غلط از ايران و ايرانی، دشمنیهای گوناگونی را با ما طراحی كردهاند. از سال اول پيروزی انقلاب و تشكيل نظام اسلامی، اينها با ما دشمنی كردند؛ در زمينهی امنيت، عليه امنيت ما برنامهريزی كردند؛ حركات خصمانه انجام دادند؛ عليه تماميت ارضی ما اقدام كردند؛ از دشمنان ريز و درشت ما در طول سالهای متمادی هميشه حمايت كردند؛ عليه اقتصاد ملی ما فعاليت كردند؛ از همهی ابزارها عليه ملت ايران استفاده كردند؛ و در همهی اينها هم بحمدالله شكست خوردند؛ بعد از اين هم در مقابلهی با ملت ايران اگر اين دشمنیها را ادامه دهند، شكست خواهند خورد. بنابراين بنده مسئولان آمريكائی را هدايت ميكنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه ميگردند، راه عاقلانه اين است كه سياست خود را تصحيح كنند؛ عمل خود را تصحيح كنند و دست از دشمنی با ملت ايران بردارند. اين بحث تمام شد.
يك بحث ديگری دارم كه بايد با اجمال آن را هم عرض كنم و آن، مسئلهی بسيار مهم انتخابات است. انتخابات در كشور ما مظهر «حماسهی سياسی» است. آنچه كه عرض كردم كه وظيفهی ما است و وظيفهی قشرهای گوناگون بود كه انجام دهيم، مظهر «حماسهی اقتصادی» بود. انتخابات، مظهر «حماسهی سياسی» است؛ مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثير يكايك مردم در انتخاب مديران كشور است. انتخابات مظهر ارادهی ملی است، نماد مردمسالاری اسلامی است. ما كه مسئلهی مردمسالاری اسلامی را در مقابل دموكراسيِ ليبرال غربی مطرح كرديم، مظهر مردمسالاری اسلامی همين حضور مردم در انتخابات است. لذا به خاطر اهميتی كه انتخابات دارد، دشمنان ملت ايران هميشه سعی كردهاند انتخابات را از شور و هيجان بيندازند؛ برنامهريزی كردند كه مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد كنند، مردم را نااميد كنند. در طول سالهای مختلف كه ما انتخابات داشتيم ــ چه انتخابات مجلس، و چه بخصوص انتخابات رياست جمهوری ــ هميشه دشمنان ما سعی كردند اين انتخابات را بیرونق كنند؛ اين به خاطر اهميت انتخابات در كار كشور است.
من چند نكته را در باب انتخابات عرض ميكنم. البته دو ماه و اندی فرصت باقی است؛ اگر عمری بود، باز در فرصتهای ديگر راجع به انتخابات مطالب ديگری را عرض ميكنم؛ فعلاً چند نكته را عرض ميكنم.
نكتهی اول اين است كه در درجهی اول، گسترش مشاركت و حضور گستردهی مردم در انتخابات اهميت دارد. شور انتخاباتی در كشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی ميتواند تهديدهای دشمنان را بیاثر كند؛ ميتواند دشمن را نااميد كند؛ ميتواند امنيت كشور را تأمين كند. ملت عزيز ما در همهی نقاط كشور اين را بدانند؛ حضور گستردهی آنها در پای صندوق رأی، در آيندهی كشور تأثير دارد؛ در امنيت، در استقلال، در ثروت ملی، در اقتصاد، در همهی مسائل مهم كشور تأثیر میگذارد. این نكتهی اول؛ كه انتخابات باید به توفیق الهی، به كمك پروردگار، با همت ملت ایران، با مشاركت گسترده تحقق پیدا كند.
نكتهی دوم: در انتخابات، همهی سلیقهها و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی باید شركت كنند؛ این، هم حق همه است، هم وظیفهی همه است. انتخابات مال یك سلیقهی خاص، مال یك جریان فكری و سیاسیِ خاص نیست. همهی كسانی كه به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال كشور معتقدند، به آیندهی كشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شركت كنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب كسانی است كه با نظام اسلامی مخالفند.
نكتهی سوم: در نهايت، رأی مردم تعیین كننده است. آنچه كه اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق كنید، ملاحظه كنید، دقت كنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب كنید. رهبری، یك رأی بیشتر ندارد. بندهی حقیر مثل بقیهی مردم، یك رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی كه در صندوق انداخته نشود، هیچ كس از آن مطّلع نخواهد بود. حالا ممكن است آن كسانی كه صندوق دست آنها است، بعد باز كنند، خط اين حقير را بشناسند، بفهمند بنده به چه كسی رأی دادم؛ اما تا قبل از رأی دادن، كسی مطّلع نخواهد شد. اينجور نيست كه كسی بيايد نسبت بدهد كه رهبری نظرش به فلان است، به بهمان نيست. اگر چنين نسبتی داده شد، اين نسبت درست نيست. البته اين روزها با اين وسائل عجيبِ رسانهايِ كنونی ــ اين پيامكها و امثال اينها ــ متأسفانه حرفهای گوناگون، نسبتهای گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهی ممكن است يك نفر هزاران پيامك بفرستد. برای من گزارش دادند كه ممكن است در ايام انتخابات، روزی چند صد ميليون پيامك رد و بدل شود. مراقب باشيد، تحت تأثير اين چيزها قرار نگيريد؛ نگاه كنيد، تشخيص بدهيد، اصلح را بشناسيد و برای ادای تكليف، اسم او را به صندوق رأی بيندازيد. البته هر كسی و يا فعالان سياسی ميتوانند ديگران را هم با نظر خودشان همرأی كنند ــ اين اشكالی ندارد ــ اما از حقير كسی چيزی در اين زمينه نخواهد شنيد. در عين حال مردم ميتوانند به همديگر بگويند، سفارش كنند، تأكيد كنند، توصيه كنند، يكديگر را توجيه كنند و به هم كمك كنند برای شناخت اصلح. به هر حال آنچه كه ملاك عمل است، رأی آحاد مردم است.
نكتهی چهارم: در مسئلهی انتخابات و غير انتخابات، همه بايد تسليم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمكين كنند. آن حوادثی كه در سال 88 پیش آمد ــ كه برای كشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود ــ همه از همین ناشی شد كه كسانی نخواستند به قانون تمكین كنند؛ نخواستند به رأی مردم تمكین كنند. ممكن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد كه منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمكین كنم. آنچه كه اكثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب كردند، باید همه تمكین كنند؛ همه باید زیر بار بروند. خوشبختانه سازوكارهای قانونی برای رفع اشكال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از این راهكارهای قانونی استفاده كنند. این كه وقتی آنچه كه اتفاق افتاده است، برخلاف میل ما شد، مردم را به شورش خیابانی دعوت كنیم ــ كه این در سال 88 اتفاق افتاد ــ یكی از خطاهای جبرانناپذیر است. این تجربهای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یك چنین حوادثی خواهد ایستاد.
نكتهی آخر: این را همه بدانند كه آنچه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد. این را همه توجه كنند؛ رئیسجمهورِ هر دورهای باید امتیازات كسبی و ممكنالحصول رئیسجمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر كسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیسجمهور امروز، چه رئیسجمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همهی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند. یعنی ما در سلسلهی دولتهائی كه پشت سر هم میآیند، بايد رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تكامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ هر كسی میآید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این كشور را اداره كرد. كشور، كشور بزرگی است؛ ملت، ملت باعظمتی است؛ مسائل تشویق كننده و مبشّر، فراوان است؛ مشكلات هم بر سر راه هر ملتی، و از جمله بر سر راه ما وجود دارد. آن كسانی كه آمادهی این میدان میشوند، بايد با كمال قوّت، با كمال قدرت، با توكل به خدا، با اعتماد به توانائیهای این ملت پیش بروند.
پروردگارا! آنچه را كه به خیر و صلاح این كشور است، برای این ملت مقدّر بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولیعصر را از همهی ما خشنود كن. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبهی شهدا را از ما خشنود و راضی بگردان. آنچه گفتیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده و آن را به كرمت از ما قبول كن.
والسّلام علیكم و رحمة الله و بركاته
More...
Description:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22233
بیانات در حرم مطهر رضوی
در اولین روز سال ۱۳۹۲
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الطّیبین الطّاهرین المنتجبین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الأرضین. السّلام علی الصّدّیقة الطّاهرة فاطمة بنت رسول الله صلّی الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها.
به همهی برادران و خواهران عزیزی كه در این محفلِ گرم و پرشور حضور یافتهاند، سلام و تبریك عرض میكنم و خدا را از اعماق دل سپاسگزارم كه فرصت عنایت كرد و مهلت داد تا یك بار دیگر و یك سال دیگر و یك نوروز دیگر، در جوار بارگاه ملكوتی حضرت ابا الحسن الرّضا (علیه ءالاف التّحیّة و السّلام) در جمع شما مردم عزيز مشهد و زوار محترمی كه از اكناف كشور حضور دارند، امكان و توفيق ملاقات و ديدار پيدا كنم و با شما دربارهی مسائل جاری و مهم كشور سخن بگويم. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه دل ما را و زبان ما را هدايت فرمايد و آنچه مورد رضای او است، بر قلب و زبان ما جاری شود. اين هم يك توفيق بزرگی است كه در عيد نوروز، در كنار شادیها و زيبائیهائی كه در طبيعتِ نوروز وجود دارد، اين فرصت، هر ساله برای ما دست ميدهد كه در چنين روزی در جمع شما مردم، به مسائل كشور و ارزيابی وضع كنونی خود و نگاه به گذشته و آيندهی خود بپردازيم؛ با يك نگاه اجمالی، وضع دخل و خرج يكسالهی خودمان را در ابعاد كلان ملی بررسی كنیم، محاسبه كنیم؛ محاسبهی نفس ملی، محاسبهی نفس عمومی. همچنان كه در مسائل شخصی، محاسبهی نفس برای ما لازم است ــ كه فرمود: «حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا»؛[1] باید محاسبهی كار خود و اعمال خود و حركات شخصی خود را داشته باشیم ــ محاسبهی ملی هم یك كار بااهمیت و پرارزش است؛ خودمان را محاسبه كنیم، به خودمان نگاه كنیم؛ آنچه را كه بر ما گذشته است، بار دیگر مورد نظر قرار دهیم؛ از آن درس و عبرت بگیریم، برای آینده بهره ببریم.
برادران و خواهران عزیز توجه كنند كه ما ملت ایران، فقط خودمان نیستیم كه به مسائل خودمان نگاه میكنیم و آن را تقویم و ارزیابی میكنیم؛ كسان دیگری هم هستند كه كار ما را مورد مطالعه قرار میدهند؛ دربارهی مسائل ما، كارهای ما، اقدامات ما قضاوت ميكنند و نظر ميدهند. ملتهائی هستند كه از تجربههای ما استفاده ميكنند، بعضِ ديگری هستند كه به مطالعهی اوضاع ملت ايران اشتغال دارند؛ از پيشرفتهای ما خرسند ميشوند، از موفقيتهای ما خوشحال ميشوند؛ ما اگر پيروزی به دست بياوريم، آنها احساس پيروزی ميكنند؛ اگر تلخی و تلخكامی در كار ما باشد، آنها تلخكام ميشوند. كسان ديگری هم در دنيا هستند كه كار ما را زير ذرهبين دارند، كار ما را مطالعه ميكنند؛ آنها بعكس، از لغزشهای ما خوشحال ميشوند، از موفقيتهای ما احساس دلتنگی ميكنند، بدخواه ملت ايرانند؛ اينها هم كار ما را زير نظر دارند. اينها عمدتاً كسانی هستند كه در طول سالهای متمادی همه چيز اين كشور در اختيار آنها بوده است، بر همهی امور كشور ما مسلط بودند؛ انقلاب آمده است دست اینها را كوتاه كرده؛ لذا با انقلاب بدند، با مردم انقلابی بدند، با حكومت انقلابی بدند، با نظام انقلابی دشمنند. بنابراین ما زیر نظر جامعهی بزرگی از آحاد بشر هستیم؛ كار ما را نگاه میكنند، عمل ما را میسنجند.
بنابراین ما كه به عملكرد خودمان و برنامهی گذشته و آیندهی خودمان نگاه میكنیم، نگاهمان بايد واقعبینانه باشد؛ ارزیابی ما ارزیابی درستی باشد. بعضی از مردمِ خود ما وقتی به اوضاع كشور نگاه میكنند، فقط ضعفها را میبینند؛ گرانی را میبینند، افت تولید در برخی از واحدهای تولیدی كشور را میبینند، فشارهای دشمنان را میبینند. این نگاه، نگاه ناقصی است. بنده نگاه متفاوتی دارم. من وقتی به اوضاع كشور و اوضاع ملتمان نگاه میكنم، یك میدان عظیم پرچالشی را مشاهده میكنم كه ملت ایران در این میدان، به رغم دشمنان، سربلند و پيروز ظاهر شده است.
ضعفها هست، مشكلات هست؛ در مجموعهی حوادث و رويدادهای كشور، تلخیها و تلخكامیهائی وجود دارد؛ ولی كسانی از قدرتمندان مادی عالم، با همهی وجود تلاش كردند كه ملت ايران را فلج كنند؛ اين را به زبان آوردند. آن خانم بیكفايتی كه مسئوليت سياست خارجی كشور آمريكا را بر عهده داشت، سينهاش را سپر كرد و گفت ميخواهيم تحريمهائی در مورد جمهوری اسلامی اعمال كنيم كه ايران فلج شود! اين را صريحاً به زبان آوردند. و حالا عرض خواهم كرد كه فعاليتها و اقدامهاي آنها چه بود و چه شد و به كجا انجاميد. بنابراين از يك طرف، تلاش دشمن است در اين عرصهی عظيم و ميدان بزرگی كه ملت ايران در آن به چالش و مقابله با دشمن سرگرم است؛ از طرف ديگر، وجود دستاوردهای بزرگی است كه نشاندهندهی ظرفيت و قدرت و هوشمندی اين ملت بزرگ است. وقتی انسان اين صحنه را ملاحظه ميكند، مثل صحنهی هماورديِ ورزشكاران قدرتمندی است كه زحمت و تلاش و كوشش و خستگی در آن هست، اما يك قهرمان، در اين ميدان موفق ميشود، پيروز ميشود؛ همه او را تحسين ميكنند و آفرين ميگويند. اين قهرمان در اين صحنهی عظيمی كه در مقابل چشم ما است، ملت ايران است. هر كس اين صحنه را درست ببيند و درست مطالعه كند، به ملت ايران آفرين ميگويد؛ همچنان كه ما امروز صدای آفرين هوشمندان نكتهبين دنيا را ميشنويم كه از ميان همان كشورهائی كه دشمن و بدخواه ملت ايرانند، نخبگان سياسی، نخبگان دانشگاهی، افراد دنياديده و مجرب كه اوضاع را زير نظر دارند، به ملت ايران آفرين ميگويند. اين عرصهای است كه در مقابل چشم ما است. بنابراين نگاه كردن و فقط به ضعفها چشم دوختن، غلط است. بايد ديد مجموعهی اين تلاشها در سطح كشور چگونه انجام ميگيرد و به چه سرانجامی منتهی ميشود. با اين ديد وقتی به صحنه نگاه كنيم، بايد به ايران و ايرانيِ مسلمان آفرين بگوئيم.
گفتيم بعضیها از پيشرفت ملت ايران غمگين و ناراحت ميشوند. اينها چه كسانی هستند؟ اين را بعد عرض خواهم كرد. دشمنانی كه مايل نيستند پيشرفت و ترقی و رشد همهجانبهی ملت ايران را ببينند، دو كار عمده در برنامهی آنها وجود دارد: يكی اين كه تا آنجائی كه بتوانند، مانعتراشی كنند كه ملت نتواند به اين پيشرفتها و رشد دست پيدا كند؛ با تحريم، با تهديد، با مشغول كردن مديران به كارهای درجهی دو و فرعی، به منعطف كردن حواس ملت بزرگ ايران و نخبگان كشور به كارهائی كه در فهرست كارهای اصلی آنها قرار ندارد؛ يعنی مانع شدن عملی.
كار دوم اين است كه در تبليغاتِ خودشان پيشرفتها را انكار كنند. امروز یك شبكهی تبلیغاتیِ بسیار عظیم با هزاران رسانه از انواع گوناگون رسانهها در دنیا مشغول به كار است، برای اینكه اثبات كند كه در ملت ایران، در كشور ایران پیشرفتی صورت نمیگیرد؛ پیروزیهای ملت را انكار كنند؛ اگر ضعفهائی وجود دارد، این ضعفها را بزرگ و عمده كنند و در مقابل چشم همه قرار دهند؛ اما قوّتها و نقاط جوشش را ــ كه در سراسر كشور و در هر گوشه و كنار، خود را به انسانهای منصف نشان میدهند ــ از چشمها پنهان كنند.
رئیس جمهور آمریكا در نطق رسمی، از مشكلات اقتصادی ایران حرف میزند؛ مثل اینكه از پیروزی خود دارد صحبت میكند؛ كه بله، در ایران پول ملی افت كرده است، مشكلات اقتصادی اینچنین و آنچنان است. البته او به قوّتهای این ملت، به تلاشهای مثبت و سازندهای كه در این كشور دارد انجام میگیرد، به پیروزیهای بزرگ این ملت اشارهای نكرده است و هرگز نخواهد كرد. سی سال است كه ما با چنین چالشی مواجهایم ــ كه من در ارزیابی این سی سال، بعداً یك كلمه عرض خواهم كرد ــ اما چالشی كه ملت ایران با آن مواجه است و دشمنانی ــ هم در عمل و هم در تبليغات ــ كوشش ميكنند مانع بروز و ظهور رشد چشمگير كشور ايران كه در سايهی اسلام زندگی ميكند، بشوند، امروز چند برابر است.
سال 91 كه گذشت، يكی از سالهای بسيار پر كار برای دشمنان ما در اين زمينه بود. آنها گفتند ميخواهيم ملت ايران را با تحريمها فلج كنيم. اگر جمهوری اسلامی سر پا باشد، بانشاط باشد، رو به پيشرفت باشد، آنها در دنيا بیآبرو ميشوند؛ لذا اگر ميتوانند، بايد نگذارند؛ و اگر كار از دستشان خارج شد، لااقل در تبليغات جور ديگری اين مطلب را منعكس و وانمود كنند. اينها اين دو كار را امروز با شدت بيشتری انجام ميدهند؛ هم ممانعت عملی ــ با فشار، با تهديد، با تحريم و امثال اينها ــ هم با تلاش تبليغاتی برای كوچك نشان دادن نقطههای قوّت، و بزرگ نشان دادن نقطههای ضعف.
عرض كرديم دشمنانی هستند. اين دشمنان چه كسانی هستند؟ لانهی اصلی توطئه عليه ملت ايران كجاست؟ پاسخ به اين سؤال، دشوار نيست. امروز سی و چهار سال است كه هرگاه نام «دشمن» برده ميشود، ذهن ملت ايران متوجه دولت آمريكا ميشود. خوب است دولتمردان آمريكا به اين نكته توجه كنند و اين را بفهمند كه ملت ايران در طول اين سی و چند سال چيزهائی ديده است، مراحلی را گذرانده است، كه تا ميگويند دشمن، ذهن ملت ايران متوجه به آمريكا ميشود. اين مسئلهی بسيار مهمی است برای يك دولتی كه ميخواهد در دنيا با آبرو زندگی كند؛ اين مسئله، مسئلهی قابل توجه و قابل دقتی است؛ بايد روی اين مسئله تكيه كنند. مركز توطئه اينجا است، اساس دشمنی اينجا است.
البته دشمنهای ديگری هم هستند كه ما اينها را در درجهی اول و در رديف اول به حساب نمیآوريم: دشمن صهيونيستی هم هست، منتها رژيم صهيونيستی در قواره و اندازهای نيست كه در صف دشمنان ملت ايران به چشم بيايد. گاهی سردمداران رژيم صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حملهی نظامی ميكنند؛ اما بهنظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد. دولت انگليسِ خبيث هم با ملت ايران دشمنی ميكند؛ اين هم يكی از دشمنان سنتی و قديمی ملت ايران است؛ منتها دولت انگليس نقش مكمل آمريكا را در اين ميدان بازی ميكند. خود دولت انگليس استقلالی ندارد كه انسان او را يك دشمن مستقلی به حساب بياورد؛ دنبالهروِ آمريكا است.
بعضی از دولتهای ديگر هم دشمنیهائی دارند. من اينجا مناسب ميدانم كه بگويم مسئولين دولت فرانسه هم در چند سال اخير دشمنیهای آشكاری با ملت ايران كردهاند؛ اين يك ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سياستمدار عاقل، هرگز نبايد انگيزهی اين را داشته باشد كه موجودی را كه دشمن او نيست، تبديل به دشمن كند. ما با دولت فرانسه، با كشور فرانسه مشكلی نداشتيم؛ نه در طول تاريخ مشكلی داشتيم، نه در دوران حاضر؛ اما سياست غلط از زمان ساركوزی ــ كه دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این كار غلطی است، كار غیرمدبرانه و غیرعاقلانهای است، كار ناهوشمندانهای است.
آمریكائیها وقتی حرف میزنند، میگویند \\\\\\\\\\\\\\\"جامعهی جهانی\\\\\\\\\\\\\\\". اسم چندتا كشور را گذاشتهاند «جامعهی جهانی»؛ كه در رأس آنها آمریكا است، دنبال سرش هم صهیونیستها و دولت انگلیس و بعضی از دولتهای خردهریز دیگر است! جامعهی جهانی به هیچ وجه در صدد دشمنی با ایران و ایرانی و ایران اسلامی نیست.
خب، حالا كه بنا است به سال 91 نگاه كنیم، این را بگوئیم كه از اول سال 91 آمریكائیها برنامههای جدید خودشان را شروع كردند؛ با اینكه در زبان اظهار دوستی كردند، گاهی با ما اظهار دوستی كردند ــ در نامه و پیغام و امثال اینها ــ گاهی در رسانهها با ملت ایران اظهار دوستی كردند، اما برخلاف این اظهارات غیرواقعی، در عمل سعی كردند نسبت به ایران و ملت ایران سختگیری كنند؛ تحریمهای شدیدی را از اوائل سال 91 گذاشتند ــ تحریم نفت، تحریم بانك و مبادلات بانكی و پولی بین جمهوری اسلامی و كشورهای دیگر ــ كارهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند.
اين هم يكی از آن لطائف عالم است كه آمريكائیها دشمنی ميكنند، ميگويند شما نفهميد كه ما با شما دشمنيم؛ مخالفت و عناد ميورزند، متوقعند كه ملت ايران نفهمد كه آنها معاندند و دشمنی ميكنند! اين سياست از اواخر دوران بوش در مقابل ايران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سياست را دولتمردان آمريكا ادامه ميدهند؛ همان پنجهی چدنيِ زير دستكش مخملی. من چند سال پيش اينجا در جوار بقعهی علیبنموسیالرضا (عليه السّلام) در همين سخنرانيِ اول فروردين گفتم مراقب باشيد اظهار محبت شما، اظهار دوستی و موافقت شما به معنای اين نباشد كه دستكش مخملی بر روی پنجهی چدنی كشيديد و ميخواهيد تظاهر به دوستی كنيد، اما در باطن دشمنی ميكنيد. آمريكائیها برای متوقف كردن فروش نفت و انتقال پول ايران، مأمور ويژه فرستادند. از آمريكا افراد برجسته و خاصی را مأمور كردند كه با كشورها تماس بگيرند، به كشورها مسافرت كنند؛ حتّی با سران شركتها صحبت كنند برای اينكه ارتباطات و اتصالات اقتصادی مربوط به نفت را با جمهوری اسلامی پيگيری نكنند؛ آنها را مجازات كنند به خاطر اين كه با جمهوری اسلامی ارتباط مالی دارند، ارتباط پولی دارند، يا معامله در مورد نفت دارند؛ اين كار را از اول سال 91 و بخصوص از مرداد، با شدتِ تمام شروع كردند. انتظار داشتند ايران در مقابل اين حركتِ برنامهريزی شده كه با شدت دنبال هم ميكردند، دست از فعاليتهای رشديابندهی علميِ خود بردارد و تسليم زورگوئیهای آمريكا شود.
البته من اين را بگويم ــ اين را يك بار ديگر هم چند ماه قبل از اين گفتم ــ كه آمريكائیها اظهار خوشحالی كردند و گفتند كه فلانی اعتراف كرد كه تحريمها اثر گذاشته. بله، تحريمها بیاثر نبود؛ ميخواهند خوشحالی كنند، بكنند. تحريمها بالاخره اثر گذاشت؛ اين هم يك اشكال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابستهی به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا كنيم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان \\\\\\\\\\\\\\\"تكنوكرات\\\\\\\\\\\\\\\" لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، ميشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامهی اقتصادی يك كشور به يك نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمركز پيدا ميكنند. بله، تحريمها اثر گذاشت، منتها نه آن اثری را كه دشمن ميخواست؛ كه من حالا اين مسئله را شرح خواهم داد. اين در مورد كار اقتصادی بود.
در عرصهی سياسی هم در طول سال 91 سعی كردند ايران اسلامی را به تعبير خودشان در دنيا منزوی كنند؛ يعنی دولتها را در رابطهشان و در نگاهشان به جمهوری اسلامی دچار تزلزل كنند و نگذارند جمهوری اسلامی سياستهای خود را در سطح منطقه، در سطح جهان و در سطح كشورِ خود گسترش دهد و اعمال كند. اين كار با شكست كامل روبهرو شد. در مسائل بينالمللی سعی اينها اين بود كه ما چون اجلاس غيرمتعهدها را در تهران داشتيم، كاری كنند كه اين اجلاس سست و سبك برگزار شود؛ همه شركت نكنند، يا شركت فعال نكنند. درست عكس آنچه كه آنها ميخواستند، اتفاق افتاد. دو ثلث ملتهای جهان عضو جنش غيرمتعهدها هستند. سران كشورها در تهران شركت كردند، مسئولان بلندپايه شركت كردند. همه ايران را تحسين كردند، همه از پيشرفتهای علمی و فنّاوری و اقتصادی كشور اظهار شگفتی كردند. همه در مقابل ملت ايران احساس تمجيد و تحسين كردند؛ اين را به ما هم گفتند، در مصاحبههايشان هم گفتند؛ به كشورهايشان هم كه برگشتند، اين را همه تصديق كردند. درست نقطهی مقابل آنچه كه دشمنان ملت ايران ميخواستند، اتفاق افتاد؛ نتوانستند تأثير بگذارند.
در زمینهی سیاست داخلی، هدف آنها از این تحریمها این بود كه ملت را در راه خودشان مردد كنند؛ بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی بیندازند؛ مردم را دلسرد كنند، ناامید كنند. در روز بیست و دوم بهمن، ملت ایران با حضور متراكم خود، با شور و شوق خود، با احساساتی كه نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ابراز كردند، مشت محكمی بر دهان آنها زدند. در عرصهی امنیتی هم تلاش كردند امنیت كشور را به هم بزنند ــ كه تفاصیل آن را مسئولان در مصاحبهها و در گفتارها برای مردم بیان كردند ــ اما در آنجا هم موفق نشدند. در زمینهی سیاسی در منطقه، قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی را یك بار دیگر تجربه كردند. در مسائل منطقهای كار به جائی رسید كه اعتراف و اقرار كردند كه بدون حضور ايران و بدون رأی ايران، هيچ مشكل بزرگی در منطقه حل نخواهد شد. در قضيهی حملهی رژيم صهيونيستی به غزه، حضور قدرتمند جمهوری اسلامی در پشت صحنه موجب شد كه خودشان اعتراف كردند كه در مقابل مبارزان فلسطينی شكست خوردند؛ گفتند ــ ما نگفتيم، آنها گفتند و اصرار كردند ــ كه اگر چنانچه حضور جمهوری اسلامی نبود، قدرتنمائی جمهوری اسلامی نبود، مبارزان فلسطينی نميتوانستند در مقابل اسرائيل مقاومت كنند، چه برسد به اين كه اسرائيل را به زانو در بياورند؛ كه در جنگِ هشت روزه فلسطينیها توانستند اسرائيل را به زانو در بياورند، و اين اولين بار در تاريخ تشكيل رژيم جعلی و غاصب صهيونيستی بود.
گفتيم كه تلاشهای اينها بیاثر نبود؛ بله، بیاثر نبود، اما در كنار اثر منفی، يك اثر مثبت بزرگی هم كه مورد انتظار ما بود، اتفاق افتاد؛ يعنی تحريم موجب شد كه نيروهای درونی و ظرفيت عظيم ملت ايران فعال شود، استعدادهائی بروز كند و كارهای عظيمی تحقق پيدا كند؛ كه اگر تحريم نبود، اين كارها اتفاق نمیافتاد. ما به بركت تحريم توانستيم به كارهای بزرگی دست بزنيم؛ جوانان ما توفيقاتی به دست بياورند كه اگر تحريم نبود، ما به اين توفيقات يقيناً دست پيدا نميكرديم. در زمينهی كارهای زيربنائی ــ كه بعد عرض خواهم كرد ــ در سال 91 پيشرفتهائی صورت گرفت كه در مقايسهی با سالهای قبل هم، سال 91 يك سال برجستهای است. كارهای زيربنائيِ انبوهی صورت گرفت؛ در زمينهی راه، در زمينهی انرژی، در زمينهی كشف منابع جديد نفت، در زمينهی كشف منابع جديد اورانيوم، در زمينهی ايجاد و توسعهی نيروگاه و پالايشگاه و دهها كار صنعتی بزرگ؛ كه اينها همه زيرساختهای اقتصادی آيندهی كشور است. بله، ما اگر چنانچه اين زيرساختها را از قبل فراهم كرده بوديم، تحريم دشمن همين مقدار اثر منفی را هم كه كرد، نميكرد. اين كارها را ما انجام داديم و توانستيم پابهپای دشمنی و تحريم دشمنان، در جهت مثبت جلو برويم. كارهای بزرگی انجام گرفت؛ يك قلم، پيشرفتهای بزرگ علمی در طول سال 91 است. در زمينهی علم و فنّاوری كارهائی شد كه حقيقتاً چشمپُركن و برای انسانی كه معتقد به آيندهی كشور است، خرسندكننده و خوشحالكننده است. يعنی همين سالی كه خواستند بر ملت ايران سخت بگيرند، جوانان عزيز ما، دانشمندان ما ماهوارهی ناهيد را به فضا فرستادند؛ كاوشگر پيشگام را با موجود زنده به فضا فرستادند؛ جنگندهی فوق پيشرفته ساخته شد. اهميت هر كدام از اينها به قدری است كه جا دارد يك ملت برای هر يك از اینها اظهار خوشحالی و خرسندی كند، برايش سرود بسازند، جشنواره درست كنند. كارها چون متراكم است، درست تبليغ نميشود و خبررسانيِ كاملی هم انجام نميگيرد. وقتی كه اين موجود زنده به فضا فرستاده شد و سالم برگشت، آنقدر اين قضيه برای دانشمندان دنيا و ناظران بين المللی تعجبآور بود كه اول انكار كردند؛ ولی بعد كه ديدند چارهای نيست و حقايق و نشانههای درستی و واقعيت را مشاهده كردند، مجبور شدند كه قبول كنند.
در حوزهی سلامت و مهندسی پزشكی كارهای بزرگی انجام گرفت كه مربوط به سلامت مردم است. در زمينهی زيستفنّاوری در منطقه اول شديم. كارهای تخصصی برجستهای در اين زمينه انجام گرفت و اقلام متعدد داروئی بر اين اساس توليد شد. اين همان سالی است كه بر ملت ايران سخت گرفتند، برای اينكه او را از زندگی و از همهی فرآوردههای استعداد بشری محروم كنند. در همين سال، در حوزهی نانوفنّاوری ــ كه يك انقلاب در زمينهی فنّاوری و صنعت است ــ رتبهی اول را در منطقه پیدا كردیم. در همین سال، در چندین حوزهی علمیِ مهم، مقام اول تولید علم در منطقه بوديم. در ركوردهای علم و تولید علمی، در انتشار مقالات علمی، در سرعت پیشرفت علمی، در سهم كشور در تولیدات علمیِ كل جهان، شاهد پیشرفت بودیم. در مسابقات علمیِ فنّاورانهی دانشجویان، كشور نسبت به سال گذشته سی و یك درصد رشد داشت. در سال 91، تعداد دانشجو به قدری افزایش پیدا كرد كه بیست و پنج برابر اول انقلاب، ما امسال دانشجو داریم. بیست و پنج برابر اول انقلاب، دانشجويان در كشور مشغول تحصیل هستند. اینها پیشرفتهای عظیم ملت ایران است. در حوزهی آب، در حوزهی محیط زیست، در سلولهای بنیادی، در انرژیهای نو، در گیاهان داروئی، در انرژی هستهای، كشور توانست به پیشرفتهای بزرگی دست پیدا كند. اینها همه مربوط به آن سالی است كه دشمنان ملت ایران همهی تلاش خود را بسیج كردند تا ملت ایران را از كار بیندازند.
حوادث سال 91 درس بزرگی به ما میدهد؛ این درس این است كه یك ملت زنده از تهدید و فشار و سختگیری دشمن هرگز به زانو در نخواهد آمد. برای ما و برای همهی كسانی كه مسائل ايران را دنبال ميكنند، معلوم شد كه آنچه برای يك ملت مهم است، تكيه به استعداد درونی خود، توكل به خدای بزرگ، اعتماد به خود و عدم تكيهی به دشمنان است؛ اين است كه ميتواند يك ملت را به جلو ببرد. سال 91 برای ما يك ميدان رزمايش بود، يك ميدان تمرين بود. به كوری چشم دشمن، ما ملت ايران فلج كه نشديم، در اين ميدان رزمايش توانستيم از خودمان برجستگیهائی را هم نشان دهيم. البته ضعفهای خودمان را هم شناختيم؛ خاصيت رزمايش اين است. در يك تمرين رزمی و در يك رزمايش، يك مجموعهی رزمی، هم قوّتهای خود را ميشناسد، هم ضعفهای خود را ميشناسد و آنها را برطرف ميكند. ما ضعفهای خودمان را هم شناختيم. ضعف ما در اقتصاد، كه به سختيِ معيشت گروههائی از مردم منتهی شد، عبارت است از وابستگی به نفت ــ كه عرض كردم اين يكی از ضعفهای ما است ــ بیاعتنائی به سياستهای كلان اقتصادی، و سياستها و تصميمگيریهای پیدرپيِ روزمرّه. مسئولين كشور ــ مسولينِ امروز و بخصوص مسئولين آينده كه بعد از انتخاباتِ امسال بر سر كار خواهند آمد ــ به اين نكته توجه كنند؛ كشور بايد سياست اقتصاديِ كلانِ روشن و مدوّن و برنامهريزیشده داشته باشد؛ حوادث گوناگون نتواند تغيير و تبديلی در آن ايجاد كند.
درس بزرگ ديگر ما اين بود كه بنيهی كشور قوی است. وقتی بنيه قوی شد، تأثيرات خصمانهی دشمنان به حداقل ميرسد. اگر مسئولين كه در اين كشور بزرگ و با اين بنيهی قوی، مسئوليت را پذيرفتند، با تدبير كار كنند، مديران با هم باشند، با هم فعاليت كنند ــ توصيهای كه ما هميشه به مسئولين و مديران كشور ميكنيم ــ با حزم و تدبير عمل كنند، آن وقت ميتوانيم از هر تهديدی يك فرصتی بسازيم؛ همچنان كه در سال 91 از تهديدهای دشمن فرصت ساختيم و توانستيم به طرف جلو حركت كنيم. آنچه كه مسئولين كشور و ملت عزيز ما در سال 91 انجام دادند، انشاءالله بايد آثار آن در زندگی مردم، در آينده و در سالهای بعد خود را نشان دهد و نشان خواهد داد.
البته اقتصاد مسئلهی مهمی است كه بنده در اين چند سال پیدرپی بر روی آن تكيه كردهام، اما تنها مسئله هم مسئلهی اقتصاد نيست؛ امنيت كشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پيشرفتهای علمی مهم است و اساس كار و زيربنای كار است ــ كه اگر چنانچه در كشور علم پيشرفت كند، همهی كارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای كشور مهم است، زيردست نبودن يك ملت و ارباب نداشتن يك ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقهای يك ملت و يك كشور پشتوانهی استقلال و امنيت كشور است و مهم است. در همهی اين موارد، ما پيشرفت داشتيم؛ هم در زمينهی امنيت، هم در زمينهی سلامت، هم در زمينهی نفوذ بينالمللی، هم در زمينهی تسلط بر حوادث گوناگونی كه بر كشور و بر منطقه جاری است.
ملت ما با پيشرفتها ثابت كرد كه در سايهی آمريكا زندگی نكردن، به معنای عقبافتادگی نيست؛ اين نكتهی مهمی است. قدرتمندان عالم، استعمارگران ــ در روزی كه استعمارِ مستقيم بود ــ و امروز آمريكا، ميخواهند به ملتهای دنيا اثبات كنند كه اگر ميخواهيد زندگی خوب داشته باشيد و پيشرفت كنيد، بايد زير سايهی ما بيائيد. ملت ايران اثبات كرد كه اين حرف دروغ است. ملت ما ثابت كرد كه وابسته نبودن به آمریكا و قدرتهای بزرگ نه فقط موجب عقبافتادگی نیست، بلكه موجب پیشرفت است؛ دلیل واضح این است كه شما این سی سالِ جمهوری اسلامی را مقایسه كنید با سی سالِ بعضی از كشورهائی كه در سایهی آمریكا زندگی كردند، دل خودشان را به سالی دو سه میلیارد دلار كمك آمریكا خوش كردند و تسلیم آمریكا شدند؛ ببینید آنها كجایند، ما كجائیم؟ هستند كشورهائی كه خودشان را به دُم آمریكا بستند و دنبالهروِ آمریكایند. سی سال تجربه در مقابل ما است. ببینید سی سالِ جمهوری اسلامی چگونه گذشته است و جمهوری اسلامی و ملت ایران از كجا به كجا رسیده است، آنها در چه وضعی هستند. هر كس این را مطالعه كند، خواهد فهمید كه وابسته نبودن به قدرتهای بزرگ، برای یك ملت فرصت است، نه تهدید؛ و این فرصت را بحمدالله ملت ایران با قدرت خود، با شجاعت خود، با هوشمندیِ خود به دست آورده است.
دو موضوع لازم را در اینجا باید عرض كنم، كه اینها مربوط به آینده است: یك مسئله این است كه ما در برنامهریزیها همیشه باید جلوتر از دشمن حركت كنیم. در مقابل فعالیت دشمن، كشور نباید در حال انفعال به سر ببرد. هوشمندانه بايد نقشهی دشمن را حدس زد و تشخيص داد و جلوتر از دشمن عمل كرد. ما در يك مواردی اينجوری عمل كرديم، موفقيتش را ديديم؛ يك نمونه، همين مسئلهی تأمين سوخت بيست درصدِ مورد نياز نيروگاه تحقيقاتی تهران است كه راديوداروهای مهمِ مورد نياز كشور در آنجا توليد ميشود. اين نيروگاه كوچك احتياج داشت به سوخت بيست درصد، كه ما بيست درصد را توليد نميكرديم و هميشه اين را از خارج تهيه ميكرديم. دشمنان ما فكر كردند كه از اين فرصت استفاده كنند، اين نياز ملی را گرو بگيرند، برای اينكه جمهوری اسلامی را وادار كنند به قبول تحميلها و تحكمهای خودشان؛ خواستههای خودشان را به اين وسيله تحميل كنند. جوانان ما، دانشمندان ما، قبل از آنكه كار به نقطهی فشار و حساس برسد، توانستند سوخت غنی شدهی بيست درصد را تهيه كنند و آن سوخت را تبديل كنند به صفحهی مورد نيازی كه در آن نيروگاه لازم بود تهيه شود. مخالفين ما حدس هم نميزدند كه ما بتوانيم اين كار را انجام دهيم؛ اما مسئولين كشور بوقت متوجه اين نياز شدند، دستبهكار شدند؛ استعداد ايرانی شكوفا شد، بُروز كرد و اين كار را با موفقيت انجام داديم. آنها در حالی كه انتظار داشتند جمهوری اسلامی ملتمسانه از آنها سوخت بيستدرصد را درخواست كند، جمهوری اسلامی اعلام كرد كه ما سوخت بيستدرصد را در داخل تهيه كرديم و احتياجی به شما نداريم. اگر دانشمندان ما، مردان علمی ما، جوانان ما اين كار را نميكردند، ما امروز بايد با اصرار، با التماس، با هزينهی زياد، در مقابل كسانی كه دوست ما نيستند، ميرفتيم؛ يا سوخت بيستدرصد را درخواست ميكرديم، يا راديوداروها و محصول را درخواست ميكرديم. مسئولين كشور پيشبينی كردند، بوقت فهميدند؛ آنچه را كه بايد انجام دهند، انجام دادند؛ لذا پيروز شديم. اين بايد يك برنامهای باشد برای همهی مسائل اساسی كشور و همهی نيازهای كشور.
دولتها، صنعتگران، كشاورزان، سرمايهداران و كارآفرينان، پژوهشگران علمی، طراحان علمی و صنعتی همه موظفند به اين وظيفهی اخلاقيِ بزرگ، به اين وظيفهی عاقلانه، كه پيش از نياز، خودشان را آماده كنند و يك قدم جلوتر از نقشهی دشمن حركت كنند. مديران اقتصادی، استادان دانشگاه، انجمنهای علمی، پاركهای علمی و فنّاوری، همهی اينها بايد پيشدستی را در كار علمی وجههی همت خودشان قرار دهند؛ مقالهی علمی مينويسند، در اين جهت باشد؛ پژوهش علمی ميكنند، در اين جهت باشد؛ كار صنعتی ميكنند، كار فنی ميكنند، كار علمی ميكنند، همه در اين جهت باشد؛ مديران دولتی، مديران دانشگاهها، مديران علمی، آحاد ملت در اين جهت حركت كنند.
وظيفهی همهی ما اين است كه سعی كنيم كشور را مستحكم، غير قابل نفوذ، غير قابل تأثير از سوی دشمن، حفظ كنيم و نگه داريم؛ اين يكی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است كه ما مطرح كرديم. در اقتصاد مقاومتی، يك ركن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد بايد مقاوم باشد؛ بايد بتواند در مقابل آنچه كه ممكن است در معرض توطئهی دشمن قرار بگيرد، مقاومت كند. اين مطلب اوّلی كه لازم بود عرض كنم.
مطلب دوم: آمريكائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پيغام ميدهند كه بيائيد دربارهی مسئلهی هستهای گفتگو كنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح میكنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریكا بارها و بارها میگویند بیائید در كنار گفتگوهای 1+ 5 كه دربارهی مسائل هستهای بحث میكنند، آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث كنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد كه گفتگو در منطق حضرات آمریكائی به این معنی نیست كه بنشینیم تا به یك راه حل منطقی دست پیدا كنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است كه بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول كنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام كردیم و گفتیم كه این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. در این خصوص، چند مطلب را باید روشن كنم:
یك مطلب این است كه آمریكائیها مرتب پیغام میدهند ــ گاهی مینویسند، گاهی پیغام میدهند ــ كه ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم؛ به ما اینجور میگویند. جواب این است كه ما نگران این نیستیم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید، كه حالا هی اصرار میكنید كه ما این قصد را نداریم. آن روزی هم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را بصراحت اعلام كردید، هیچ كاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام دهید.
نكتهی دوم: آمريكائیها مرتب و پیدرپی پیغام میدهند كه ما در پیشنهادِ مذاكرهی منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما میخواهیم كه مذاكره كنید و مذاكرهی منطقی بكنیم؛ یعنی مذاكرهی تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفتهایم كه در پی سلاح هستهای نیستیم، شما میگوئید باور نمیكنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور كنیم؟! وقتی شما حاضر نیستید یك سخن منطقی و صادقانه را قبول كنید، ما چرا باید حرفی را كه شما میزنید ــ كه خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول كنیم؟ برداشت ما این است كه پیشنهاد مذاكره از سوی آمریكائیها، یك تاكتیك آمریكائی و برای فریب دادن افكار عمومی است؛ افكار عمومی دنیا و افكار عمومی مردممان. باید شما ثابت كنید این نیست. میتوانید ثابت كنید؟ ثابت كنید.
همینجا من این را بگویم كه از جملهی تاكتیكهای تبلیغاتی اینها این است كه گاهی شایع میكنند كه از طرف رهبری، كسانی با آمریكائیها مذاكره كردند؛ این هم یك تاكتیك تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا كنون از سوی رهبری، هیچ كس با آنها مذاكره نكرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، كسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ كه ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاكره كردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بودهاند كه خطوط قرمز رهبری را رعایت كنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت كنند.
نكتهی سوم: بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و كنجكاوی، برداشت ما این است كه آمریكا مایل به تمام شدن مذاكرات هستهای نیست. آمریكائیها دوست ندارند گفتگوهای هستهای تمام شود و مناقشهی هستهای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاكرات و حل این مشكل بودند، راه حل، بسیار نزدیك و بسیار آسان بود. ایران در مسئلهی هستهای، فقط میخواهد حق غنیسازیِ او ــ كه حق طبیعیاش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان كشورهائی كه مدعی هستند، اعتراف كنند كه ملت ایران حق دارد غنیسازی هستهای را برای اهداف صلحآمیز در كشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آن چیزی است كه ما همیشه گفتهایم؛ آنها همین را نمیخواهند.
آنها میگویند ما نگرانی داریم كه شما به سمت توليد سلاح هستهای بروید ــ چندتا كشور هم بیشتر نیستند، كه اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند \\\\\\\\\\\\\\\"جامعهی جهانی\\\\\\\\\\\\\\\"! ــ میگویند جامعهی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعهی جهانی هیچ نگرانیای ندارد. اكثر كشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواستهی ما حمایت میكنند؛ چون خواستهی بحقی است. آمریكائیها اگر میخواستند مسئله حل شود، این راه حلِ بسیار آسانی بود؛ میتوانستند به حق غنی سازی برای ملت ایران اعتراف كنند؛ برای اینكه نگرانیای هم از آن جهات نداشته باشند، میتوانستند مقررات قانونی آژانس هستهای را هم اعمال كنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتی با اعمال اين نظارتها و مقررات نداشتيم. هر وقت نزدیك به راه حل میشویم، آمریكائیها یك سنگی میاندازند كه جلوی راه حل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقی و برداشتی كه من دارم، این است كه میخواهند این قضیه باقی بماند تا بهانهای باشد برای فشار؛ كه آن فشارها ــ همان طور كه خودشان گفتند ــ برای فلج كردن ملت ایران است. البته به كوری چشم دشمن، ملت ایران فلج نخواهد شد.
نكتهی چهارم و آخر در این مسئله این است كه اگر آمریكائیها صادقانه میخواهند كار تمام شود، بنده راه حل را ارائه ميدهم. راه حل اين است: آمريكائیها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ايران دست بردارند. پيشنهاد مذاكره، حرف منطقی و متين و مستدلی نيست؛ حرف درست اين است. اگر ميخواهند مشكلات فیمابين وجود نداشته باشد ــ كه ميگويند ما ميخواهيم بين ايران و آمريكا مشكلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند. سی و چهار سال است كه دولتهای گوناگون آمريكا با فهم غلط از ايران و ايرانی، دشمنیهای گوناگونی را با ما طراحی كردهاند. از سال اول پيروزی انقلاب و تشكيل نظام اسلامی، اينها با ما دشمنی كردند؛ در زمينهی امنيت، عليه امنيت ما برنامهريزی كردند؛ حركات خصمانه انجام دادند؛ عليه تماميت ارضی ما اقدام كردند؛ از دشمنان ريز و درشت ما در طول سالهای متمادی هميشه حمايت كردند؛ عليه اقتصاد ملی ما فعاليت كردند؛ از همهی ابزارها عليه ملت ايران استفاده كردند؛ و در همهی اينها هم بحمدالله شكست خوردند؛ بعد از اين هم در مقابلهی با ملت ايران اگر اين دشمنیها را ادامه دهند، شكست خواهند خورد. بنابراين بنده مسئولان آمريكائی را هدايت ميكنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه ميگردند، راه عاقلانه اين است كه سياست خود را تصحيح كنند؛ عمل خود را تصحيح كنند و دست از دشمنی با ملت ايران بردارند. اين بحث تمام شد.
يك بحث ديگری دارم كه بايد با اجمال آن را هم عرض كنم و آن، مسئلهی بسيار مهم انتخابات است. انتخابات در كشور ما مظهر «حماسهی سياسی» است. آنچه كه عرض كردم كه وظيفهی ما است و وظيفهی قشرهای گوناگون بود كه انجام دهيم، مظهر «حماسهی اقتصادی» بود. انتخابات، مظهر «حماسهی سياسی» است؛ مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثير يكايك مردم در انتخاب مديران كشور است. انتخابات مظهر ارادهی ملی است، نماد مردمسالاری اسلامی است. ما كه مسئلهی مردمسالاری اسلامی را در مقابل دموكراسيِ ليبرال غربی مطرح كرديم، مظهر مردمسالاری اسلامی همين حضور مردم در انتخابات است. لذا به خاطر اهميتی كه انتخابات دارد، دشمنان ملت ايران هميشه سعی كردهاند انتخابات را از شور و هيجان بيندازند؛ برنامهريزی كردند كه مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد كنند، مردم را نااميد كنند. در طول سالهای مختلف كه ما انتخابات داشتيم ــ چه انتخابات مجلس، و چه بخصوص انتخابات رياست جمهوری ــ هميشه دشمنان ما سعی كردند اين انتخابات را بیرونق كنند؛ اين به خاطر اهميت انتخابات در كار كشور است.
من چند نكته را در باب انتخابات عرض ميكنم. البته دو ماه و اندی فرصت باقی است؛ اگر عمری بود، باز در فرصتهای ديگر راجع به انتخابات مطالب ديگری را عرض ميكنم؛ فعلاً چند نكته را عرض ميكنم.
نكتهی اول اين است كه در درجهی اول، گسترش مشاركت و حضور گستردهی مردم در انتخابات اهميت دارد. شور انتخاباتی در كشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی ميتواند تهديدهای دشمنان را بیاثر كند؛ ميتواند دشمن را نااميد كند؛ ميتواند امنيت كشور را تأمين كند. ملت عزيز ما در همهی نقاط كشور اين را بدانند؛ حضور گستردهی آنها در پای صندوق رأی، در آيندهی كشور تأثير دارد؛ در امنيت، در استقلال، در ثروت ملی، در اقتصاد، در همهی مسائل مهم كشور تأثیر میگذارد. این نكتهی اول؛ كه انتخابات باید به توفیق الهی، به كمك پروردگار، با همت ملت ایران، با مشاركت گسترده تحقق پیدا كند.
نكتهی دوم: در انتخابات، همهی سلیقهها و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی باید شركت كنند؛ این، هم حق همه است، هم وظیفهی همه است. انتخابات مال یك سلیقهی خاص، مال یك جریان فكری و سیاسیِ خاص نیست. همهی كسانی كه به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال كشور معتقدند، به آیندهی كشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شركت كنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب كسانی است كه با نظام اسلامی مخالفند.
نكتهی سوم: در نهايت، رأی مردم تعیین كننده است. آنچه كه اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق كنید، ملاحظه كنید، دقت كنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب كنید. رهبری، یك رأی بیشتر ندارد. بندهی حقیر مثل بقیهی مردم، یك رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی كه در صندوق انداخته نشود، هیچ كس از آن مطّلع نخواهد بود. حالا ممكن است آن كسانی كه صندوق دست آنها است، بعد باز كنند، خط اين حقير را بشناسند، بفهمند بنده به چه كسی رأی دادم؛ اما تا قبل از رأی دادن، كسی مطّلع نخواهد شد. اينجور نيست كه كسی بيايد نسبت بدهد كه رهبری نظرش به فلان است، به بهمان نيست. اگر چنين نسبتی داده شد، اين نسبت درست نيست. البته اين روزها با اين وسائل عجيبِ رسانهايِ كنونی ــ اين پيامكها و امثال اينها ــ متأسفانه حرفهای گوناگون، نسبتهای گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهی ممكن است يك نفر هزاران پيامك بفرستد. برای من گزارش دادند كه ممكن است در ايام انتخابات، روزی چند صد ميليون پيامك رد و بدل شود. مراقب باشيد، تحت تأثير اين چيزها قرار نگيريد؛ نگاه كنيد، تشخيص بدهيد، اصلح را بشناسيد و برای ادای تكليف، اسم او را به صندوق رأی بيندازيد. البته هر كسی و يا فعالان سياسی ميتوانند ديگران را هم با نظر خودشان همرأی كنند ــ اين اشكالی ندارد ــ اما از حقير كسی چيزی در اين زمينه نخواهد شنيد. در عين حال مردم ميتوانند به همديگر بگويند، سفارش كنند، تأكيد كنند، توصيه كنند، يكديگر را توجيه كنند و به هم كمك كنند برای شناخت اصلح. به هر حال آنچه كه ملاك عمل است، رأی آحاد مردم است.
نكتهی چهارم: در مسئلهی انتخابات و غير انتخابات، همه بايد تسليم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمكين كنند. آن حوادثی كه در سال 88 پیش آمد ــ كه برای كشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود ــ همه از همین ناشی شد كه كسانی نخواستند به قانون تمكین كنند؛ نخواستند به رأی مردم تمكین كنند. ممكن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد كه منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمكین كنم. آنچه كه اكثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب كردند، باید همه تمكین كنند؛ همه باید زیر بار بروند. خوشبختانه سازوكارهای قانونی برای رفع اشكال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از این راهكارهای قانونی استفاده كنند. این كه وقتی آنچه كه اتفاق افتاده است، برخلاف میل ما شد، مردم را به شورش خیابانی دعوت كنیم ــ كه این در سال 88 اتفاق افتاد ــ یكی از خطاهای جبرانناپذیر است. این تجربهای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یك چنین حوادثی خواهد ایستاد.
نكتهی آخر: این را همه بدانند كه آنچه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد. این را همه توجه كنند؛ رئیسجمهورِ هر دورهای باید امتیازات كسبی و ممكنالحصول رئیسجمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر كسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیسجمهور امروز، چه رئیسجمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همهی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند. یعنی ما در سلسلهی دولتهائی كه پشت سر هم میآیند، بايد رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تكامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ هر كسی میآید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این كشور را اداره كرد. كشور، كشور بزرگی است؛ ملت، ملت باعظمتی است؛ مسائل تشویق كننده و مبشّر، فراوان است؛ مشكلات هم بر سر راه هر ملتی، و از جمله بر سر راه ما وجود دارد. آن كسانی كه آمادهی این میدان میشوند، بايد با كمال قوّت، با كمال قدرت، با توكل به خدا، با اعتماد به توانائیهای این ملت پیش بروند.
پروردگارا! آنچه را كه به خیر و صلاح این كشور است، برای این ملت مقدّر بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولیعصر را از همهی ما خشنود كن. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبهی شهدا را از ما خشنود و راضی بگردان. آنچه گفتیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده و آن را به كرمت از ما قبول كن.
والسّلام علیكم و رحمة الله و بركاته
3:50
|
محاور الحوار (034) - إمامة الفاضل - Arabic
#أهل_السنة_و_الجماعة
#أهل_البدعة_و_الخلاف
#التعجب
#الولاية_الإمامة_الخلافة
#أهل_البيت
#وصاية_النبي
#الغدير...
#أهل_السنة_و_الجماعة
#أهل_البدعة_و_الخلاف
#التعجب
#الولاية_الإمامة_الخلافة
#أهل_البيت
#وصاية_النبي
#الغدير
#البكرية_و_العمرية
ومن عجيب أمرهم: أنهم اعترفوا بأن أمير المؤمنين (عليه السلام) الفاضل [ وأن أبا بكر المفضول، وأقروا بأن الفاضل ] بحكم الله تعالى أعلى
الناس قدرا، وأرفعهم محلا وذكرا، وأزكاهم عملا، وأولاهم بالمدح والثناء، وأنه لا يحل استنقاصه، ولا يسوغ ذمه، ثم أجمعوا مع ذلك على كفر الخارجين عن طاعة أبي بكر، واستحلال [ دم ] مانعيه الزكاة وسبي حريمهم، ولم يقيموا للشاك في إمامته عذرا، ثم بسطوا عذر الشاك في إمامة أمير المؤمنين (عليه السلام) والممتنعين عن نصرته، والخارجين عن وجوب طاعته، كسعد بن أبي وقاص، وحسان بن ثابت، وعبد الله بن عمر، ومحمد بن مسلمة، وأسامة بن زيد، القاعدين عن معونته، والخاذلين الناس عن نصرته، وتولوهم تولي الصالحين، وقطعوا لهم بالجنات والنعيم المقيم، ولم يقنعوا بهذا حتى تولوا محاربيه، ومستحلي دمه ودماء أهله وذريته ، الساعين في الأرض بالفساد، والمقيمين الفتنة في البلاد، الذين سعوا في قتل أمير المؤمنين (عليه السلام)، وقرفوه بقتل عثمان [ بن عفان ]، وغصبوا الأموال، وأقاموا عمود الضلال، طلحة والزبير وعائشة ومن انضاف إليهم من الناس، وقالوا: إن هؤلاء الثلاثة تابوا قبل الممات، وإنهم يوم القيامة يحشرون مع أمير المؤمنين (عليه السلام) [ وهم ] أصفياء له وأحباب، وهذا من المكابرات التي لا يجوز استحسانها ذوو الديانات، وقد قيل لأحد القائلين بإمامة المفضول: ما تقول فيمن قصد [ إلى أحد ] الثلاثة المفضولين، أبي بكر وعمر وعثمان فلطمه وشتمه؟قال: أقول: إنه [ قد ] كفر.
وقيل [ له ]: فما تقول فيمن قصد إلى هذا الفاضل علي بن أبي طالب (عليه السلام) فحاربه وأجلب عليه واستحل سفك دمه؟
قال: أقول: [ إنه ] قد فسق، وهذا أيضا من العجب!
More...
Description:
#أهل_السنة_و_الجماعة
#أهل_البدعة_و_الخلاف
#التعجب
#الولاية_الإمامة_الخلافة
#أهل_البيت
#وصاية_النبي
#الغدير
#البكرية_و_العمرية
ومن عجيب أمرهم: أنهم اعترفوا بأن أمير المؤمنين (عليه السلام) الفاضل [ وأن أبا بكر المفضول، وأقروا بأن الفاضل ] بحكم الله تعالى أعلى
الناس قدرا، وأرفعهم محلا وذكرا، وأزكاهم عملا، وأولاهم بالمدح والثناء، وأنه لا يحل استنقاصه، ولا يسوغ ذمه، ثم أجمعوا مع ذلك على كفر الخارجين عن طاعة أبي بكر، واستحلال [ دم ] مانعيه الزكاة وسبي حريمهم، ولم يقيموا للشاك في إمامته عذرا، ثم بسطوا عذر الشاك في إمامة أمير المؤمنين (عليه السلام) والممتنعين عن نصرته، والخارجين عن وجوب طاعته، كسعد بن أبي وقاص، وحسان بن ثابت، وعبد الله بن عمر، ومحمد بن مسلمة، وأسامة بن زيد، القاعدين عن معونته، والخاذلين الناس عن نصرته، وتولوهم تولي الصالحين، وقطعوا لهم بالجنات والنعيم المقيم، ولم يقنعوا بهذا حتى تولوا محاربيه، ومستحلي دمه ودماء أهله وذريته ، الساعين في الأرض بالفساد، والمقيمين الفتنة في البلاد، الذين سعوا في قتل أمير المؤمنين (عليه السلام)، وقرفوه بقتل عثمان [ بن عفان ]، وغصبوا الأموال، وأقاموا عمود الضلال، طلحة والزبير وعائشة ومن انضاف إليهم من الناس، وقالوا: إن هؤلاء الثلاثة تابوا قبل الممات، وإنهم يوم القيامة يحشرون مع أمير المؤمنين (عليه السلام) [ وهم ] أصفياء له وأحباب، وهذا من المكابرات التي لا يجوز استحسانها ذوو الديانات، وقد قيل لأحد القائلين بإمامة المفضول: ما تقول فيمن قصد [ إلى أحد ] الثلاثة المفضولين، أبي بكر وعمر وعثمان فلطمه وشتمه؟قال: أقول: إنه [ قد ] كفر.
وقيل [ له ]: فما تقول فيمن قصد إلى هذا الفاضل علي بن أبي طالب (عليه السلام) فحاربه وأجلب عليه واستحل سفك دمه؟
قال: أقول: [ إنه ] قد فسق، وهذا أيضا من العجب!
Video Tags:
امامت,امام
شناسی,اذ
ابتلى
ابراهيم
ربه
بكلمات,الحق
و
الباطل,من
ادعى
الإمامة,التعجب,أهل
السنة
و
الجماعة,أهل
البدعة
و
الخلاف,الإسلام
يعلو
ولا
يعلى
عليه,الحقيقة,الحقائق
المكتومة,أبوبكر,عمر,عثمان,عائشة,حفصة,الخلفاء
الراشدين,الأمراء
الفاسقين,الظلمة,الطغاة,الخلافة,الولاية,المعصية,الصحيفة
الملعونة,الأصحاب,الوهابية,البكرية,العمرية,الصراط
المستقيم,الحق
المبين,الخطر,التحذير,السعادة,التولي,التبري,أهل
البيت,المودة,آية
الغار,و
يطعمون,الأغلاط,النفاق,فسق,الإباحية,الجميلات,الإرهاب
[03 May 2012] دیدار با معلمان - Meeting with Teachers - Farsi
بيانات در ديدار جمعی از معلمان سراسر كشور
به مناسبت هفتهى بزرگداشت مقام معلم...
بيانات در ديدار جمعی از معلمان سراسر كشور
به مناسبت هفتهى بزرگداشت مقام معلم
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
خيلى خوش آمديد برادران و خواهران عزيز؛ معلمان ارزشمند فرزندان و نونهالان اين ملت. لازم است در آغاز عرايض، تجليل كنيم، تكريم كنيم از ياد شهيد بزرگوارمان، شهيد مطهرى؛ چون اين بزرگوار، معلم بود؛ معلمى براى همهى سطوح، با عملكرد نافذ و ماندگار. صحت عمل او هم با خون او امضاء شد. نام اين بزرگوار بر روى يادبود تجليل از معلمان كشور قرار دارد، و اين يك كار شايستهاى است؛ رحمت خدا بر آن بزرگوار.
هدف اصلى از اين جلسه، اظهار ارادت ماست به شما معلمين عزيز. حرفهائى در زمينهى تعليم و تربيت و آموزش و پرورش و سازمان و تشكيلات و محتوا و صورت و بقيهى چيزها هست؛ كه خب، در مناسبتهاى مختلف عرض كرديم و عرض ميكنيم. ديدار ساليانهى روز معلم را كه قرار گذاشتيم، براى اين است كه نشان بدهيم، ثابت كنيم و اعلام كنيم كه ما براى مقام معلم يك منزلت و والائىِ برجستهاى قائليم؛ حقيقت قضيه هم همين است، شايسته هم همين است.
آنچه كه به معلم ارزش ميدهد، چند چيز است؛ يكى از اينها عبارت است از اينكه مادهى خامى كه در دست معلم است و با كار خود و تلاش خود ميخواهد او را به محصول نهائى برساند، يك مادهى بىجان نيست؛ انسان است. اين خيلى مهم است. يك وقت انسان يك مادهى جامد را با تلاش خود، ابتكار خود، عرق ريختن و ساعتها صرف كردن، تبديل ميكند به يك محصول مطلوب؛ كه به جاى خود ارزشمند است. يك وقت اين مادهاى كه دست ماست، يك موجود انسانى است، با استعدادهايش، با عواطفش، با احساساتش، با ظرفيتهاى فراوانى كه در يك انسان وجود دارد. اين نوجوان ممكن است فردا كسى مثل امام بزرگوار ما بشود، ممكن است يك مصلح اجتماعى بشود، ممكن است يك دانشمند برجسته بشود، ممكن است يك انسان صالح و والا بشود. همهى اين استعدادها در مجموعهى نوجوانان و كودكانى كه در اختيار معلم قرار ميگيرند، وجود دارد. ما ميخواهيم اين استعداد را به فعليت برسانيم؛ ببينيد چقدر اين كار مهم است. بيشتر خطابم به عامهى مردم ماست، به قشرهاى مختلف جامعهى ماست؛ قدر معلم را بدانند، منزلت معلم را بشناسند.
خود معلم عزيز هم اهميت جايگاه خود و برجستگى مسئوليت و مأموريت خود را بدرستى تشخيص بدهد، قدر خود را بداند؛ بداند كه اگر اين كار با همت درست، با نيت درست، با قصد الهى، با تلاش مناسب انجام بگيرد، چقدر براى جامعه ارزش افزوده ايجاد ميكند. اين ارزش افزوده، يك چيز معمولىِ متعارفى نيست؛ اين فوقالعاده است. تربيت يك انسان والا، دانا، توانا و صالح، ببينيد چقدر اهميت دارد. از اين همه انسانهائى كه زير دست معلمين واقع ميشوند، گاهى ممكن است يك انسان دنيائى را متحول كند. همين كودك اگر درست تربيت نشد، ممكن است يك هيتلر از آب در بيايد، يك چنگيز از آب در بيايد؛ قضيه اين است. اهميت كار معلم، ارزش والاى حركت او و تلاش او و دلسوزى او و درست انديشيدن او و درست كار كردن او اينجورى معلوم ميشود.
و همچنين خطاب به مجموعهى آموزش و پرورش و سازمان آموزش و پرورش است؛ كه خب، اين معلمان با سازماندهى اين سازمان، با مقررات اين سازمان مشغول كار ميشوند و با برنامهى آن عمل ميكنند و تدريس ميكنند. پس هم عموم مردم، هم خود معلمان، هم سازمان متبوع، جايگاه معلم را فراموش نكنند. معلم، آن توليد كنندهاى است، آن كارگرى است، آن سرانگشت ماهرى است كه برترين محصولات آفرينش را، بالاترين مواد خام را تبديل ميكند به برترين محصول نهائى، كه ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد.
خب، پس ما حق داريم كه عرض كنيم اين سالى يك بار كه ما اينجا جمع ميشويم، براى عرض ارادت به معلمهاست. ميخواهيم عرض كنيم كه ما اين مرتبهى والا و اين منزلت عالى را براى شما معلمين ميشناسيم. اگر معلم خوب عمل كند، صحيح عمل كند، با تدبير عمل كند، با دلسوزى عمل كند، به نظر ما همهى مشكلات جامعه حل ميشود. نه اينكه بخواهيم بگوئيم عوامل مؤثر در تربيت جوانان ما، بيرون از محيط مدرسه وجود ندارد؛ چرا، خانوادهها مؤثرند، رسانهها مؤثرند، فضاى اجتماعى مؤثر است - در اينها ترديدى نيست - اما آن سازندهى اصلى، آن دست ماهر اصلى كه ميتواند يك ساخت مستحكمى درست كند كه اين عوامل گوناگون نتوانند تأثير بنيانىاى روى اين محصول بگذارند، دست معلم است. اين، ارزش معلم است.
من به شما عرض بكنم؛ پيش خداى متعال، اين ارزش، حسنات فراوانى را به وجود مىآورد. يعنى شما در اتاق درس و در محيط آموزش كه قرار ميگيريد و با اين نوجوان و با اين كودك مواجه ميشويد، بدانيد كه كاتبان عمل، كرامالكاتبين الهى، لحظه به لحظهى كار شما را حسنه مينويسند. چقدر اين مقرون به صرفه است كه انسان كارش، زندگىاش، شغلش چيزى باشد كه هر لحظهى آن ميتواند عبادت باشد.
البته در كنار اين اهميت والائى كه عرض كرديم، يك نكتهى ديگر هم وجود دارد، كه آن هم اهميت اين كار را نشان ميدهد و آن، زحمتى است كه معلم بر خود هموار ميكند. در اتاق درس و محيط آموزش، معلمين با كودكان، با نوجوانان، با اخلاقهاى مختلف، با احساسات گوناگون و هيجانات جوانىِ مخاطبين مواجهاند؛ اينها را بايد تحمل كنند، صبر كنند؛ اين هم ارزش كار را بالا ميبرد. بنابراين روز معلم روز مباركى است؛ انشاءاللّه بر همهى معلمين مبارك باشد، بر ملت ايران هم مبارك باشد.
يك نكتهى ديگر، مربوط به آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش، يك سازمان فراگيرِ سراسرىِ كشورى است. يكى از فرصتهائى كه در اختيار كشور و در اختيار انقلاب قرار دارد، همين فرصت سازمان آموزش و پرورش است. شما مسئولان و بزرگان آموزش و پرورش، يك سازمان چندين ميليونى در اختيار داريد كه مثل يك رشتهى اعصاب، در سراسر اين جسمِ گسترده پراكنده است؛ مثل كانالكشى خون كه در رگهاى بدن انسان جريان دارد. اين سازمان تا اعماق شهرها و روستاها گسترده است. خوشبختانه بخصوص بعد از انقلاب شايد نقطهاى در كشور نباشد كه آموزش پرورش در آنجا حضور نداشته باشد. آموزش و پرورش سازمان عظيمى است؛ ديگر ما يك چنين سازمان بزرگِ فراگيرِ همهجائىِ همهكسى نداريم. مردم مىآيند فرزندان خود را با ميل، با رغبت، با درخواست، با تمنا، در اختيار اين سازمان ميگذارند.
اين سازمان، متعهد كارهاى بزرگى است؛ كه اين فرصتى كه در اختيار دارد، مسئوليت او را مضاعف ميكند. من ميخواهم روى اين نكتهى «مضاعف بودن مسئوليت» تكيه كنم. همان طور كه وزير محترم اخيراً اشاره كردند و بنده هم مطلعم، تلاشهاى خوبى در سطح وزارت دارد انجام ميگيرد؛ وقت ميگذارند، كار ميكنند، جلسات فراوان ميگذارند، همفكرى ميكنند، تبادل نظر ميكنند؛ اينها بسيار باارزش است، ما تقدير ميكنيم از تلاشى كه انجام ميگيرد؛ منتها توجه كنيد كه عظمت كار در حدى است كه هرچه بيشتر تلاش كنيم، نبايد خودمان را قانع كنيم و بگوئيم خب، كار ما تمام شد.
ما قبلاً دربارهى تحول بنيادى مطالبى عرض كرديم؛ مدتها من در ديدارهاى با معلمان، با مسئولين فرهنگ، با شوراى عالى انقلاب فرهنگى و ديگران اين را تكرار كردم و خوشبختانه به نتيجه هم رسيد؛ به اين معنا كه سند تحول بنيادى تهيه و تصويب شد. امروز آموزش و پرورش يك سند مكتوبى در دست دارد كه شيوهى تحول بنيادى در آموزش و پرورش را تعيين كرده. خيلى خوب، بخشى از اين كار انجام گرفت. منتها اين سند مثل نسخهى پزشك است. اگر ما به پزشك مراجعه كرديم، حق معاينه هم داديم و پزشك هم معاينهى كاملى كرد و يك نسخهاى نوشت و به ما داد، ما هم توى جيبمان گذاشتيم، رفتيم خانه و فكر كرديم تمام شد، اين با نرفتن پيش پزشك هيچ تفاوتى ندارد؛ جز اينكه يك پولى هم خرج كرديم، يك راهى هم رفتيم. دوا را بايد گرفت، دارو را بايد مصرف كرد. در اين نسخه نوشته شده كه چه داروئى را، چه مقدارى، در چه زمانى بايد مصرف كنيم. بايد اين كار را كرد؛ اگر نكرديم، رفتن پيش پزشك و گرفتن نسخه، كأنلميكن است. خب، حالا ما سند تحول بنيادين آموزش و پرورش را داريم؛ اين نسخه است؛ اين نسخه احتياج دارد به اين كه يك برنامهريزى دقيق بر اساس بندبند اين سند انجام بگيرد؛ چون بحث بر سر تحول بنيادين است؛ بحث تحول شكلى كه نيست.
شكل جديد آموزش و پرورش ما سوغاتى بود، وارداتى بود، اهدافى پشت سرش بود. خب، ما سالها هم به اين شكل عمل كرديم. بالاخره اگر خودى هم بود، اگر از درون برآمده و جوشيده هم بود، بعد از سالها انسان به يك اِشكالى برخورد ميكند؛ لذا يك نوسازى لازم است. پس اين تحول بنيادى، يك كار لازمى است. اگر ميخواهيم تحول بنيادى در آموزش و پرورش انجام بگيرد؛ يعنى اين پولى كه شما خرج ميكنيد، اين وقتى كه شما ميگذاريد، اين همه معلمى كه شما در سراسر كشور به مدارس و سراغ دانشآموزان ميفرستيد، اگر بخواهيم اينها چند برابر اثر كند و به شكل بهينه از آن بهرهبردارى شود، بايد اين تحول صورت بگيرد. اين تحول احتياج دارد به برنامهريزى. بايد قدمبهقدمِ اين سند تحول برنامهريزى شود.
بايد يك نقشهى راه وجود داشته باشد. اينجور نباشد كه امروز يك مسئولى، يك وزيرى، يك مديرى در بخشى تصميمى بگيرد، بعد فردا يكى بيايد طبق سليقه، آن را عوض كند. اين، هدر دادن وقت و نيروى كشور خواهد بود. اين يك نكتهى اساسى است. بايد يك برنامهريزى مستحكم و دقيق براى اين تحول بنيادين صورت بگيرد؛ بايد يك نقشهى راهى در اختيار باشد؛ اين را همه قبول كنند، همه تأييد كنند، همه تصديق كنند و تضمين شده باشد كه آموزش و پرورش تا آخر راه، تا آخر خط، طبق اين برنامه خواهد رفت.
اينجا يك نكتهى دومى وجود دارد و آن، مسئلهى رها نشدن كار است؛ كه آن هم به همين نكتهى اول ارتباط پيدا ميكند. كار را نبايد رها كرد. كار را بايد تا رسيدن به نتيجهى نهائى دنبال كرد؛ والّا يك كارى را شروع كنيم، يك مقدارى سر و صدا هم بشود، بعضى هم خوشحال بشوند، يا تمجيد كنند، يا انتقاد كنند، بعد يك مدتى بگذرد، آتش ما فرو بنشيند، سرد بشويم، در نتيجه كار دنبال نشود؛ در اين صورت اصل كار ضربه خواهد خورد. اين را من براى مديران عرض ميكنم؛ مديران ارشد، مديران وزارتخانهاى، مديران استانها و شهرها و مراكز.
خب، مسئلهى كتاب مهم است، مسئلهى برنامهريزى مهم است، مسئلهى مقررات مهم است، و مسئلهى معلم از همه مهمتر است. اگر براى بهتر كار كردن معلمين ما آموزش لازم است، دوره گذاشتن لازم است، دوره ديدن لازم است - اينها جزو كارهاى اوّلى است، جزو كارهاى اصلى است - اينها بايد انجام بگيرد.
از همهى اين مطالب، من ميخواهم اهميت آموزش و پرورش را نتيجه بگيرم. واقعاً اگر انسان بخواهد كارهاى كشور را، اين بخشها و قسمتهاى گوناگون كشور را تقسيمبندى كند و به حسب اهميت، موقع اينها را مشخص كند، آن بالابالاها آموزش و پرورش قرار ميگيرد. جوان ما به آموزش و پرورش بستگى دارد، اخلاق ما به آموزش و پرورش بستگى دارد. يك عدهاى مينالند از اين كه چرا ما از لحاظ اخلاقى جلو نميرويم. البته اين درست است، ما هم قبول داريم كه بايد در زمينهى اخلاقى جلوتر رفت؛ منتها يكى از شرائطش اين است كه ما براى جوانهامان الگو داشته باشيم. بعضىها با رفتارهاى خود، با عملكرد خود، با اظهارات خود، الگوهاى بدى براى جوانهاى ما ميشوند. الگوسازى، يكى از اساسىترين كارهاست. ما الگوهاى خوب خيلى داريم. اينقدر جوانهاى خوب، اينقدر چهرههاى نورانى - در تاريخ كه بماند - در زمان خودمان داريم كه همين قدر كافى است با تعريف هر كدام از اينها - تعريف به معناى معرفى كردن - يك چهرهى برجسته و يك الگو جلوى جوانانمان بگذاريم. اينها جوانهائى بودند كه از پيشروان خودشان جلو افتادند؛ جوانهائى كه پاى درس بنده و امثال بنده نشستند، اما صد پله از ما جلو رفتند؛ ما وعده كرديم، آنها عمل كردند؛ ما ياد داديم، آنها عمل كردند؛ ولى خودمان عمل نكرديم. چقدر از اين جوانها، چقدر از اين شهدا كسانى بودند كه از امثال ماها چيزى ياد گرفتند، اما آنها بهتر از ما شدند، جلوتر از ما شدند، بيشتر به كشور آبرو بخشيدند، پيش خدا بيشتر آبرو پيدا كردند؛ «چرا كه وعده تو كردى و او بجا آورد»؛(1) وعده را ما كرديم، او عمل كرد. ما اين همه جوان خوب داريم؛ اينها را يكىيكى در بياورند، بگذارند جلوى جوان نسل حاضر؛ غيرت او را، همت او را، صداقت او را، سلامت او را، فداكارىهاى او را، بينش والاى او را، رفتار نيك او را با مردم، با همنوعان، با پدر و مادر، با خانواده، با دوستان، بگذارند جلوى چشم جوان نسل امروز؛ خود اين آموزنده است.
به هر حال كارهاى زيادى داريم. در آموزش و پرورش، در دستگاههاى تبليغاتى، در صدا و سيما، در دستگاههاى دولتى، در ملبسين به لباس بنده، خيلى كار داريم، خيلى كار بايد انجام بدهيم. ما مسئوليم. شانهمان زير سنگينى بار مسئوليت بايد خم شود. مسئوليت را بپذيريم. بايد كار كرد. همه بايد كار كنند.
يك جمله راجع به انتخابات عرض كنم. يكى از كارها، همين انتخابات پسفرداست. ملت ايران، هوشيارانه، در لحظهى لازم، كار لازم را در طول اين سى و سه سال انجام داده. قبل از پيروزى انقلاب هم همين جور بود و همين منتهى شد به پيروزى انقلاب. در اين دوران سى و سه ساله هم ملت ايران همين جور عمل كردند و هر بارى كه اين هوشيارى بيشتر، اين موقعشناسى بهنگامتر بوده است، ملت ايران دستاوردهاى ارزشمند و بزرگى را به دست آورده است؛ يكىاش همين انتخابات اخير اسفند ماه بود، كه ملت ايران خوب عمل كردند، خوب درخشيدند؛ اثر خودش را هم گذاشت. ولى خب، بخشى از كار انجام گرفته است، بخشى از كار مانده است. ملت ايران با اين قدم بلندى كه انشاءاللّه در روز جمعه برخواهد داشت، پاى صندوقهاى رأى خواهد رفت و كار مجلس شوراى اسلامى را به نهايت خواهد رساند و انشاءاللّه باز يك درخشش بيشتر و خيرهكنندهترى را در دنيا از خود نشان خواهد داد.
دنيا دنيائى است كه ملتها بايد خود را نشان بدهند. ملتها از كنار كشيدن، از بيكار ماندن، از چشم به اين و آن دوختن، به جائى نخواهند رسيد. ملتها با هوشيارى، با در ميدان بودن، با خود را و ظرفيتهاى خود را به ميدان آوردن، ميتوانند موفقيت كسب كنند. امروز دنيا اينجورى است، هميشه همين جور بوده است؛ منتها امروز اين بيدارى در ميان ملتها بيشتر پيدا شده است. يك ملت بزرگ با يك تاريخ كهن، گاهى اوقات با يك ميراث علمىِ برجسته، وقتى از حال خود غافل ميشود، وارد ميدان نيست، تلاشى نميكند، ناگهان مىبينيد ميرود در رديف يك ملت عقبافتادهى بىسابقهى بىميراثِ بىريشه.
ملت ايران در صحنه است، آماده است، خوشبختانه بابصيرت است، موقعشناس است؛ بحمداللّه دشمنشناس هم هست. در اين سى و سه سال، دشمنهاى خودمان را شناختيم؛ فهميديم چه كسانى هستند كه گاهى ممكن است رياكارانه و دروغپردازانه تظاهر به دوستى هم بكنند، اما دشمنند. براى اينكه در اين دنياى بزرگ، در اين كشمكش ميان قدرتهاى مادى دنيا، ملت ايران بتواند از حق خود دفاع كند، از آيندهى خود دفاع كند، از نسلهاى بعدى دفاع كند، بايد بيدار باشد، هوشيار باشد، در صحنه باشد؛ يكى از نمونههايش همين انتخابات است، و البته نمونههاى زيادى دارد.
ما افق را روشن مىبينيم. من بحمداللّه از لطف الهى، يك لحظه هم احساس نكردم كه اين افق روشنِ اميد در دلم دچار تيرگى و ترديد شده. هميشه هر وقت نگاه ميكنم، احساس ميكنم آينده روشن است؛ و بحمداللّه همين هم تحقق پيدا ميكند. من به شما عرض بكنم؛ به فضل پروردگار، فرداى ايران اسلامى، آن روزى كه همين جوانهاى امروز بيايند وارد عرصهى كار بشوند، از امروز بمراتب بهتر خواهد بود.
اميدواريم خداوند متعال شماها را موفق بدارد، جوانهاى ما را توفيق بدهد، به همه كمك كند. انشاءاللّه بتوانيم هر كدام در هر جا كه هستيم، به وظائفان عمل كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
More...
Description:
بيانات در ديدار جمعی از معلمان سراسر كشور
به مناسبت هفتهى بزرگداشت مقام معلم
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
خيلى خوش آمديد برادران و خواهران عزيز؛ معلمان ارزشمند فرزندان و نونهالان اين ملت. لازم است در آغاز عرايض، تجليل كنيم، تكريم كنيم از ياد شهيد بزرگوارمان، شهيد مطهرى؛ چون اين بزرگوار، معلم بود؛ معلمى براى همهى سطوح، با عملكرد نافذ و ماندگار. صحت عمل او هم با خون او امضاء شد. نام اين بزرگوار بر روى يادبود تجليل از معلمان كشور قرار دارد، و اين يك كار شايستهاى است؛ رحمت خدا بر آن بزرگوار.
هدف اصلى از اين جلسه، اظهار ارادت ماست به شما معلمين عزيز. حرفهائى در زمينهى تعليم و تربيت و آموزش و پرورش و سازمان و تشكيلات و محتوا و صورت و بقيهى چيزها هست؛ كه خب، در مناسبتهاى مختلف عرض كرديم و عرض ميكنيم. ديدار ساليانهى روز معلم را كه قرار گذاشتيم، براى اين است كه نشان بدهيم، ثابت كنيم و اعلام كنيم كه ما براى مقام معلم يك منزلت و والائىِ برجستهاى قائليم؛ حقيقت قضيه هم همين است، شايسته هم همين است.
آنچه كه به معلم ارزش ميدهد، چند چيز است؛ يكى از اينها عبارت است از اينكه مادهى خامى كه در دست معلم است و با كار خود و تلاش خود ميخواهد او را به محصول نهائى برساند، يك مادهى بىجان نيست؛ انسان است. اين خيلى مهم است. يك وقت انسان يك مادهى جامد را با تلاش خود، ابتكار خود، عرق ريختن و ساعتها صرف كردن، تبديل ميكند به يك محصول مطلوب؛ كه به جاى خود ارزشمند است. يك وقت اين مادهاى كه دست ماست، يك موجود انسانى است، با استعدادهايش، با عواطفش، با احساساتش، با ظرفيتهاى فراوانى كه در يك انسان وجود دارد. اين نوجوان ممكن است فردا كسى مثل امام بزرگوار ما بشود، ممكن است يك مصلح اجتماعى بشود، ممكن است يك دانشمند برجسته بشود، ممكن است يك انسان صالح و والا بشود. همهى اين استعدادها در مجموعهى نوجوانان و كودكانى كه در اختيار معلم قرار ميگيرند، وجود دارد. ما ميخواهيم اين استعداد را به فعليت برسانيم؛ ببينيد چقدر اين كار مهم است. بيشتر خطابم به عامهى مردم ماست، به قشرهاى مختلف جامعهى ماست؛ قدر معلم را بدانند، منزلت معلم را بشناسند.
خود معلم عزيز هم اهميت جايگاه خود و برجستگى مسئوليت و مأموريت خود را بدرستى تشخيص بدهد، قدر خود را بداند؛ بداند كه اگر اين كار با همت درست، با نيت درست، با قصد الهى، با تلاش مناسب انجام بگيرد، چقدر براى جامعه ارزش افزوده ايجاد ميكند. اين ارزش افزوده، يك چيز معمولىِ متعارفى نيست؛ اين فوقالعاده است. تربيت يك انسان والا، دانا، توانا و صالح، ببينيد چقدر اهميت دارد. از اين همه انسانهائى كه زير دست معلمين واقع ميشوند، گاهى ممكن است يك انسان دنيائى را متحول كند. همين كودك اگر درست تربيت نشد، ممكن است يك هيتلر از آب در بيايد، يك چنگيز از آب در بيايد؛ قضيه اين است. اهميت كار معلم، ارزش والاى حركت او و تلاش او و دلسوزى او و درست انديشيدن او و درست كار كردن او اينجورى معلوم ميشود.
و همچنين خطاب به مجموعهى آموزش و پرورش و سازمان آموزش و پرورش است؛ كه خب، اين معلمان با سازماندهى اين سازمان، با مقررات اين سازمان مشغول كار ميشوند و با برنامهى آن عمل ميكنند و تدريس ميكنند. پس هم عموم مردم، هم خود معلمان، هم سازمان متبوع، جايگاه معلم را فراموش نكنند. معلم، آن توليد كنندهاى است، آن كارگرى است، آن سرانگشت ماهرى است كه برترين محصولات آفرينش را، بالاترين مواد خام را تبديل ميكند به برترين محصول نهائى، كه ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد.
خب، پس ما حق داريم كه عرض كنيم اين سالى يك بار كه ما اينجا جمع ميشويم، براى عرض ارادت به معلمهاست. ميخواهيم عرض كنيم كه ما اين مرتبهى والا و اين منزلت عالى را براى شما معلمين ميشناسيم. اگر معلم خوب عمل كند، صحيح عمل كند، با تدبير عمل كند، با دلسوزى عمل كند، به نظر ما همهى مشكلات جامعه حل ميشود. نه اينكه بخواهيم بگوئيم عوامل مؤثر در تربيت جوانان ما، بيرون از محيط مدرسه وجود ندارد؛ چرا، خانوادهها مؤثرند، رسانهها مؤثرند، فضاى اجتماعى مؤثر است - در اينها ترديدى نيست - اما آن سازندهى اصلى، آن دست ماهر اصلى كه ميتواند يك ساخت مستحكمى درست كند كه اين عوامل گوناگون نتوانند تأثير بنيانىاى روى اين محصول بگذارند، دست معلم است. اين، ارزش معلم است.
من به شما عرض بكنم؛ پيش خداى متعال، اين ارزش، حسنات فراوانى را به وجود مىآورد. يعنى شما در اتاق درس و در محيط آموزش كه قرار ميگيريد و با اين نوجوان و با اين كودك مواجه ميشويد، بدانيد كه كاتبان عمل، كرامالكاتبين الهى، لحظه به لحظهى كار شما را حسنه مينويسند. چقدر اين مقرون به صرفه است كه انسان كارش، زندگىاش، شغلش چيزى باشد كه هر لحظهى آن ميتواند عبادت باشد.
البته در كنار اين اهميت والائى كه عرض كرديم، يك نكتهى ديگر هم وجود دارد، كه آن هم اهميت اين كار را نشان ميدهد و آن، زحمتى است كه معلم بر خود هموار ميكند. در اتاق درس و محيط آموزش، معلمين با كودكان، با نوجوانان، با اخلاقهاى مختلف، با احساسات گوناگون و هيجانات جوانىِ مخاطبين مواجهاند؛ اينها را بايد تحمل كنند، صبر كنند؛ اين هم ارزش كار را بالا ميبرد. بنابراين روز معلم روز مباركى است؛ انشاءاللّه بر همهى معلمين مبارك باشد، بر ملت ايران هم مبارك باشد.
يك نكتهى ديگر، مربوط به آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش، يك سازمان فراگيرِ سراسرىِ كشورى است. يكى از فرصتهائى كه در اختيار كشور و در اختيار انقلاب قرار دارد، همين فرصت سازمان آموزش و پرورش است. شما مسئولان و بزرگان آموزش و پرورش، يك سازمان چندين ميليونى در اختيار داريد كه مثل يك رشتهى اعصاب، در سراسر اين جسمِ گسترده پراكنده است؛ مثل كانالكشى خون كه در رگهاى بدن انسان جريان دارد. اين سازمان تا اعماق شهرها و روستاها گسترده است. خوشبختانه بخصوص بعد از انقلاب شايد نقطهاى در كشور نباشد كه آموزش پرورش در آنجا حضور نداشته باشد. آموزش و پرورش سازمان عظيمى است؛ ديگر ما يك چنين سازمان بزرگِ فراگيرِ همهجائىِ همهكسى نداريم. مردم مىآيند فرزندان خود را با ميل، با رغبت، با درخواست، با تمنا، در اختيار اين سازمان ميگذارند.
اين سازمان، متعهد كارهاى بزرگى است؛ كه اين فرصتى كه در اختيار دارد، مسئوليت او را مضاعف ميكند. من ميخواهم روى اين نكتهى «مضاعف بودن مسئوليت» تكيه كنم. همان طور كه وزير محترم اخيراً اشاره كردند و بنده هم مطلعم، تلاشهاى خوبى در سطح وزارت دارد انجام ميگيرد؛ وقت ميگذارند، كار ميكنند، جلسات فراوان ميگذارند، همفكرى ميكنند، تبادل نظر ميكنند؛ اينها بسيار باارزش است، ما تقدير ميكنيم از تلاشى كه انجام ميگيرد؛ منتها توجه كنيد كه عظمت كار در حدى است كه هرچه بيشتر تلاش كنيم، نبايد خودمان را قانع كنيم و بگوئيم خب، كار ما تمام شد.
ما قبلاً دربارهى تحول بنيادى مطالبى عرض كرديم؛ مدتها من در ديدارهاى با معلمان، با مسئولين فرهنگ، با شوراى عالى انقلاب فرهنگى و ديگران اين را تكرار كردم و خوشبختانه به نتيجه هم رسيد؛ به اين معنا كه سند تحول بنيادى تهيه و تصويب شد. امروز آموزش و پرورش يك سند مكتوبى در دست دارد كه شيوهى تحول بنيادى در آموزش و پرورش را تعيين كرده. خيلى خوب، بخشى از اين كار انجام گرفت. منتها اين سند مثل نسخهى پزشك است. اگر ما به پزشك مراجعه كرديم، حق معاينه هم داديم و پزشك هم معاينهى كاملى كرد و يك نسخهاى نوشت و به ما داد، ما هم توى جيبمان گذاشتيم، رفتيم خانه و فكر كرديم تمام شد، اين با نرفتن پيش پزشك هيچ تفاوتى ندارد؛ جز اينكه يك پولى هم خرج كرديم، يك راهى هم رفتيم. دوا را بايد گرفت، دارو را بايد مصرف كرد. در اين نسخه نوشته شده كه چه داروئى را، چه مقدارى، در چه زمانى بايد مصرف كنيم. بايد اين كار را كرد؛ اگر نكرديم، رفتن پيش پزشك و گرفتن نسخه، كأنلميكن است. خب، حالا ما سند تحول بنيادين آموزش و پرورش را داريم؛ اين نسخه است؛ اين نسخه احتياج دارد به اين كه يك برنامهريزى دقيق بر اساس بندبند اين سند انجام بگيرد؛ چون بحث بر سر تحول بنيادين است؛ بحث تحول شكلى كه نيست.
شكل جديد آموزش و پرورش ما سوغاتى بود، وارداتى بود، اهدافى پشت سرش بود. خب، ما سالها هم به اين شكل عمل كرديم. بالاخره اگر خودى هم بود، اگر از درون برآمده و جوشيده هم بود، بعد از سالها انسان به يك اِشكالى برخورد ميكند؛ لذا يك نوسازى لازم است. پس اين تحول بنيادى، يك كار لازمى است. اگر ميخواهيم تحول بنيادى در آموزش و پرورش انجام بگيرد؛ يعنى اين پولى كه شما خرج ميكنيد، اين وقتى كه شما ميگذاريد، اين همه معلمى كه شما در سراسر كشور به مدارس و سراغ دانشآموزان ميفرستيد، اگر بخواهيم اينها چند برابر اثر كند و به شكل بهينه از آن بهرهبردارى شود، بايد اين تحول صورت بگيرد. اين تحول احتياج دارد به برنامهريزى. بايد قدمبهقدمِ اين سند تحول برنامهريزى شود.
بايد يك نقشهى راه وجود داشته باشد. اينجور نباشد كه امروز يك مسئولى، يك وزيرى، يك مديرى در بخشى تصميمى بگيرد، بعد فردا يكى بيايد طبق سليقه، آن را عوض كند. اين، هدر دادن وقت و نيروى كشور خواهد بود. اين يك نكتهى اساسى است. بايد يك برنامهريزى مستحكم و دقيق براى اين تحول بنيادين صورت بگيرد؛ بايد يك نقشهى راهى در اختيار باشد؛ اين را همه قبول كنند، همه تأييد كنند، همه تصديق كنند و تضمين شده باشد كه آموزش و پرورش تا آخر راه، تا آخر خط، طبق اين برنامه خواهد رفت.
اينجا يك نكتهى دومى وجود دارد و آن، مسئلهى رها نشدن كار است؛ كه آن هم به همين نكتهى اول ارتباط پيدا ميكند. كار را نبايد رها كرد. كار را بايد تا رسيدن به نتيجهى نهائى دنبال كرد؛ والّا يك كارى را شروع كنيم، يك مقدارى سر و صدا هم بشود، بعضى هم خوشحال بشوند، يا تمجيد كنند، يا انتقاد كنند، بعد يك مدتى بگذرد، آتش ما فرو بنشيند، سرد بشويم، در نتيجه كار دنبال نشود؛ در اين صورت اصل كار ضربه خواهد خورد. اين را من براى مديران عرض ميكنم؛ مديران ارشد، مديران وزارتخانهاى، مديران استانها و شهرها و مراكز.
خب، مسئلهى كتاب مهم است، مسئلهى برنامهريزى مهم است، مسئلهى مقررات مهم است، و مسئلهى معلم از همه مهمتر است. اگر براى بهتر كار كردن معلمين ما آموزش لازم است، دوره گذاشتن لازم است، دوره ديدن لازم است - اينها جزو كارهاى اوّلى است، جزو كارهاى اصلى است - اينها بايد انجام بگيرد.
از همهى اين مطالب، من ميخواهم اهميت آموزش و پرورش را نتيجه بگيرم. واقعاً اگر انسان بخواهد كارهاى كشور را، اين بخشها و قسمتهاى گوناگون كشور را تقسيمبندى كند و به حسب اهميت، موقع اينها را مشخص كند، آن بالابالاها آموزش و پرورش قرار ميگيرد. جوان ما به آموزش و پرورش بستگى دارد، اخلاق ما به آموزش و پرورش بستگى دارد. يك عدهاى مينالند از اين كه چرا ما از لحاظ اخلاقى جلو نميرويم. البته اين درست است، ما هم قبول داريم كه بايد در زمينهى اخلاقى جلوتر رفت؛ منتها يكى از شرائطش اين است كه ما براى جوانهامان الگو داشته باشيم. بعضىها با رفتارهاى خود، با عملكرد خود، با اظهارات خود، الگوهاى بدى براى جوانهاى ما ميشوند. الگوسازى، يكى از اساسىترين كارهاست. ما الگوهاى خوب خيلى داريم. اينقدر جوانهاى خوب، اينقدر چهرههاى نورانى - در تاريخ كه بماند - در زمان خودمان داريم كه همين قدر كافى است با تعريف هر كدام از اينها - تعريف به معناى معرفى كردن - يك چهرهى برجسته و يك الگو جلوى جوانانمان بگذاريم. اينها جوانهائى بودند كه از پيشروان خودشان جلو افتادند؛ جوانهائى كه پاى درس بنده و امثال بنده نشستند، اما صد پله از ما جلو رفتند؛ ما وعده كرديم، آنها عمل كردند؛ ما ياد داديم، آنها عمل كردند؛ ولى خودمان عمل نكرديم. چقدر از اين جوانها، چقدر از اين شهدا كسانى بودند كه از امثال ماها چيزى ياد گرفتند، اما آنها بهتر از ما شدند، جلوتر از ما شدند، بيشتر به كشور آبرو بخشيدند، پيش خدا بيشتر آبرو پيدا كردند؛ «چرا كه وعده تو كردى و او بجا آورد»؛(1) وعده را ما كرديم، او عمل كرد. ما اين همه جوان خوب داريم؛ اينها را يكىيكى در بياورند، بگذارند جلوى جوان نسل حاضر؛ غيرت او را، همت او را، صداقت او را، سلامت او را، فداكارىهاى او را، بينش والاى او را، رفتار نيك او را با مردم، با همنوعان، با پدر و مادر، با خانواده، با دوستان، بگذارند جلوى چشم جوان نسل امروز؛ خود اين آموزنده است.
به هر حال كارهاى زيادى داريم. در آموزش و پرورش، در دستگاههاى تبليغاتى، در صدا و سيما، در دستگاههاى دولتى، در ملبسين به لباس بنده، خيلى كار داريم، خيلى كار بايد انجام بدهيم. ما مسئوليم. شانهمان زير سنگينى بار مسئوليت بايد خم شود. مسئوليت را بپذيريم. بايد كار كرد. همه بايد كار كنند.
يك جمله راجع به انتخابات عرض كنم. يكى از كارها، همين انتخابات پسفرداست. ملت ايران، هوشيارانه، در لحظهى لازم، كار لازم را در طول اين سى و سه سال انجام داده. قبل از پيروزى انقلاب هم همين جور بود و همين منتهى شد به پيروزى انقلاب. در اين دوران سى و سه ساله هم ملت ايران همين جور عمل كردند و هر بارى كه اين هوشيارى بيشتر، اين موقعشناسى بهنگامتر بوده است، ملت ايران دستاوردهاى ارزشمند و بزرگى را به دست آورده است؛ يكىاش همين انتخابات اخير اسفند ماه بود، كه ملت ايران خوب عمل كردند، خوب درخشيدند؛ اثر خودش را هم گذاشت. ولى خب، بخشى از كار انجام گرفته است، بخشى از كار مانده است. ملت ايران با اين قدم بلندى كه انشاءاللّه در روز جمعه برخواهد داشت، پاى صندوقهاى رأى خواهد رفت و كار مجلس شوراى اسلامى را به نهايت خواهد رساند و انشاءاللّه باز يك درخشش بيشتر و خيرهكنندهترى را در دنيا از خود نشان خواهد داد.
دنيا دنيائى است كه ملتها بايد خود را نشان بدهند. ملتها از كنار كشيدن، از بيكار ماندن، از چشم به اين و آن دوختن، به جائى نخواهند رسيد. ملتها با هوشيارى، با در ميدان بودن، با خود را و ظرفيتهاى خود را به ميدان آوردن، ميتوانند موفقيت كسب كنند. امروز دنيا اينجورى است، هميشه همين جور بوده است؛ منتها امروز اين بيدارى در ميان ملتها بيشتر پيدا شده است. يك ملت بزرگ با يك تاريخ كهن، گاهى اوقات با يك ميراث علمىِ برجسته، وقتى از حال خود غافل ميشود، وارد ميدان نيست، تلاشى نميكند، ناگهان مىبينيد ميرود در رديف يك ملت عقبافتادهى بىسابقهى بىميراثِ بىريشه.
ملت ايران در صحنه است، آماده است، خوشبختانه بابصيرت است، موقعشناس است؛ بحمداللّه دشمنشناس هم هست. در اين سى و سه سال، دشمنهاى خودمان را شناختيم؛ فهميديم چه كسانى هستند كه گاهى ممكن است رياكارانه و دروغپردازانه تظاهر به دوستى هم بكنند، اما دشمنند. براى اينكه در اين دنياى بزرگ، در اين كشمكش ميان قدرتهاى مادى دنيا، ملت ايران بتواند از حق خود دفاع كند، از آيندهى خود دفاع كند، از نسلهاى بعدى دفاع كند، بايد بيدار باشد، هوشيار باشد، در صحنه باشد؛ يكى از نمونههايش همين انتخابات است، و البته نمونههاى زيادى دارد.
ما افق را روشن مىبينيم. من بحمداللّه از لطف الهى، يك لحظه هم احساس نكردم كه اين افق روشنِ اميد در دلم دچار تيرگى و ترديد شده. هميشه هر وقت نگاه ميكنم، احساس ميكنم آينده روشن است؛ و بحمداللّه همين هم تحقق پيدا ميكند. من به شما عرض بكنم؛ به فضل پروردگار، فرداى ايران اسلامى، آن روزى كه همين جوانهاى امروز بيايند وارد عرصهى كار بشوند، از امروز بمراتب بهتر خواهد بود.
اميدواريم خداوند متعال شماها را موفق بدارد، جوانهاى ما را توفيق بدهد، به همه كمك كند. انشاءاللّه بتوانيم هر كدام در هر جا كه هستيم، به وظائفان عمل كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
Imam Mehdi (atfs) به طاها - HD Poem - Farsi sub English
This is a poem for Imam Mehdi (af), May Allah hasten his arrival, and may he make us one of his followers in action and intention.
Translated by Mina Zeinali
هذه هي قصيدة...
This is a poem for Imam Mehdi (af), May Allah hasten his arrival, and may he make us one of his followers in action and intention.
Translated by Mina Zeinali
هذه هي قصيدة لمهدي الإمام رضي الله يعجل وصوله، وقال انه قد جعل لنا واحدة من أتباعه في العمل والنية.
ترجم من قبل زينالي مينا
Il s\\\\\\\\\\\\\\\'agit d\\\\\\\\\\\\\\\'un poème de l\\\\\\\\\\\\\\\'Imam Mehdi, Qu\\\\\\\\\\\\\\\'Allah hâte sa venue, et peut-il nous faire un de ses disciples dans l\\\\\\\\\\\\\\\'action et l\\\\\\\\\\\\\\\'intention.
Traduit par Mina Zeinali
یہ امام مہدی کے لئے ایک نظم ہے، اللہ ان کی آمد میں جلدی کرے، اور ہمیں وہ عمل اور نیت میں اپنے پیروکاروں میں سے ایک بنا سکتے ہیں.
مینا Zeinali کی طرف سے ترجمہ شدہ
Dies ist ein Gedicht für Imam Mehdi, Möge Allah beeilen seiner Ankunft, und so kann er machen uns zu einem seiner Anhänger in Aktion und Absicht.
Übersetzt von Mina Zeinali
این شعر برای حضرت مهدی است، خداوند او را تسریع ورود، و ممکن است او به ما یکی از پیروان خود را در عمل و قصد را.
ترجمه شده توسط مینا زینالی
Este es un poema de Imam Mehdi, Que Allah apresure su llegada, y puede que nos convierte en uno de sus seguidores en la acción y la intención.
Traducido por Mina Zeinali
More...
Description:
This is a poem for Imam Mehdi (af), May Allah hasten his arrival, and may he make us one of his followers in action and intention.
Translated by Mina Zeinali
هذه هي قصيدة لمهدي الإمام رضي الله يعجل وصوله، وقال انه قد جعل لنا واحدة من أتباعه في العمل والنية.
ترجم من قبل زينالي مينا
Il s\\\\\\\\\\\\\\\'agit d\\\\\\\\\\\\\\\'un poème de l\\\\\\\\\\\\\\\'Imam Mehdi, Qu\\\\\\\\\\\\\\\'Allah hâte sa venue, et peut-il nous faire un de ses disciples dans l\\\\\\\\\\\\\\\'action et l\\\\\\\\\\\\\\\'intention.
Traduit par Mina Zeinali
یہ امام مہدی کے لئے ایک نظم ہے، اللہ ان کی آمد میں جلدی کرے، اور ہمیں وہ عمل اور نیت میں اپنے پیروکاروں میں سے ایک بنا سکتے ہیں.
مینا Zeinali کی طرف سے ترجمہ شدہ
Dies ist ein Gedicht für Imam Mehdi, Möge Allah beeilen seiner Ankunft, und so kann er machen uns zu einem seiner Anhänger in Aktion und Absicht.
Übersetzt von Mina Zeinali
این شعر برای حضرت مهدی است، خداوند او را تسریع ورود، و ممکن است او به ما یکی از پیروان خود را در عمل و قصد را.
ترجمه شده توسط مینا زینالی
Este es un poema de Imam Mehdi, Que Allah apresure su llegada, y puede que nos convierte en uno de sus seguidores en la acción y la intención.
Traducido por Mina Zeinali
10:52
|
[۱۳۹۱/۱۰/۱۹] تشریح اهداف دشمن برای انتخابات ریاست جمهوری - Farsi
پیوندهای مرتبطبياناتبياناتعکسعکسفيلمفيلمصوتصوتمرور سریعمرور سریع
۱۳۹۱/۱۰/۱۹
تشریح اهداف دشمن برای...
پیوندهای مرتبطبياناتبياناتعکسعکسفيلمفيلمصوتصوتمرور سریعمرور سریع
۱۳۹۱/۱۰/۱۹
تشریح اهداف دشمن برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
امروز آنچه بنده تشخيص ميدهم - كه بررسى حركات دشمن نشان ميدهد - اين است: با اينكه ما حدود پنج ماه به انتخابات داريم، ذهن دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتى كه در خرداد آينده در پيش داريم، از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است. اگر ميتوانستند كارى ميكردند كه اصلاً انتخابات انجام نگيرد، اين كار را ميكردند. خب، اين كار براى آنها ميسور نيست، مقدور نيست؛ مأيوسند از اين كه بتوانند اين كار را انجام دهند. يك بار بعضىها تلاش كردند كه انتخابات مجلس را عقب بيندازند؛ حتّى به ما گفتند اگر ميشود، دو هفته عقب بيندازيد. گفتيم نميشود؛ انتخابات بايد در همان روزِ خودش انجام بگيرد؛ يك روز هم نبايد عقب بيفتد. نتوانستند، دستشان به جائى نرسيد. آنها اين را تجربه كردهاند، ميدانند انتخابات عقبافتادنى نيست؛ لذا دنبال راههاى ديگرند.
يكى از هدفها اين است كه كارى كنند كه انتخابات بدون حضور پرشور و همگانى مردم برگزار شود. اين را از حالا همه بدانند: آن كسانى كه ممكن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات يك توصيههاى عمومى بكنند كه آقا انتخابات اينجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به اين مقصود دشمن كمك نكنند؛ مردم را از انتخابات مأيوس نكنند، هى نگويند انتخابات بايد آزاد باشد. خب، معلوم است كه انتخابات بايد آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشتهايم؛ كدامش آزاد نبوده است؟ در كدام كشور ديگر، انتخابات از آنچه كه در ايران ميگذرد، آزادتر است؟ كجا صلاحيتها ملاحظه نميشود، كه اينجا روى اين مسائل هى تكيه بكنند، هى تكيه بكنند، هى بگويند، هى تكرار كنند و يواش يواش اين ذهنيت را به خيال خودشان در مردم به وجود بياورند كه خب، اين انتخابات فايدهاى ندارد؟ اين يكى از خواستههاى دشمن است. آن كسانى كه در داخل، اين حرفها را ميزنند، ممكن است غفلت كنند. من ميگويم غفلت نكنيد، حواستان باشد، كار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نكند؛ مقصود او را تكميل و تتميم نكند. اين يكى از راههاى از شور و هيجان انداختنِ انتخابات است.
يك مسئلهى ديگر اين است كه به مردم گفته شود، تلقين شود كه انتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأكيد ميكنم كه انتخابات بايد سالم برگزار شود؛ منتها اين، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانين ما، راههاى قانونىِ بسيار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پيشبينى شده است. البته كسانى بخواهند از طرق غير قانونى عمل كنند، خب به ضرر كشور ميكنند؛ كمااينكه در سال 88 از راههاى غير قانونى وارد شدند، كشور را دچار هزينه كردند، براى مردم اسباب زحمت درست كردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشكستگى در زمين و در ملأ اعلى شدند. راههاى قانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم كه انتخابات بايد با سلامت كامل، با رعايت امانتِ كامل انجام بگيرد. مسئولين دولتى و مسئولين غير دولتى كه در كار انتخابات دستاندركارند و مسئول هستند، همه بايد طبق قانون، با دقت كامل، با رعايت كمال تقوا و پاكدستى عمل كنند تا انتخابات سالمى پيش بيايد؛ و مطمئناً هم چنين خواهد شد.
يكى از راهها هم اين است كه سعى كنند در ايام انتخابات، سر مردم را به يك چيز ديگرى گرم كنند؛ يك حادثهاى پيش بياورند، يك ماجرائى درست كنند؛ يك ماجراى سياسى، يك ماجراى اقتصادى، يك ماجراى امنيتى. البته اين هم جزو نقشههاى دشمن است، اما بنده مطمئنم كه ملت ايران بسيار بصيرتر و باهوشتر از اين است كه با يك چنين ترفندهاى خصمانهى دشمنان يا عوامل دشمنان فريب بخورد؛ نه، انشاءاللّه انتخابات به اذناللّه، به حول و قوهى الهى، به فضل پروردگار، انتخابات خوب و پرشورى خواهد شد.
البته در باب انتخابات، بنده زياد حرف دارم. اگر عمرى بود، در آينده راجع به انتخابات باز صحبت خواهم كرد. توصيهها، حرفها و نكاتى وجود دارد، اما حالا به همين اندازه اكتفاء ميكنم. توجه داشته باشيد؛ انتخابات يك حق است و يك وظيفه است. ما هر كداممان به عنوان يك فرد از افراد اين ملت، هم حق داريم در انتخابات شركت كنيم، هم وظيفه داريم. آن كسانى كه به نظام جمهورى اسلامى معتقدند، قانون اساسى را قبول دارند، هم از اين حق ميخواهند استفاده كنند، هم اين وظيفه را ميخواهند انجام دهند. همه بايد اين وظيفه را انجام دهند. يكى وظيفهاش اين است كه بيايد صلاحيتهاى خودش را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. هر كسى كه در خود صلاحيتى احساس ميكند و كار اجرائى بلد است، مىآيد و خود را در معرض انتخاب مردم ميگذارد. ادارهى مملكت و كار اجرائى، كار كوچكى نيست. كارهاى بزرگ و بارهاى سنگينى بر دوش مجريان سطوح بالاست. ممكن است كسانى كه در سطوح ديگرى كار ميكنند، ابعاد اين سنگينى را هم بعضاً تشخيص ندهند كه چقدر اين بار سنگين است. آن كسانى كه وارد ميدان ميشوند، بايد كسانى باشند كه در خود توانائىِ كشيدن اين بار را بيابند؛ صلاحيتهائى را هم كه در قانون اساسى است و شوراى محترم نگهبان بر روى آنها تكيه خواهد كرد، در خودشان ملاحظه كنند و واقعاً وابسته و دلبستهى به نظام و قانون اساسى باشند؛ بخواهند قانون اساسى را اجرا كنند؛ چون رئيس جمهور سوگند ميخورد كه قانون اساسى را اجرا كند؛ قسم دروغ كه نميشود خورد. كسانى كه اين را احساس ميكنند، در آن ميدان مىآيند؛ كسانى هم كه نه، قصد ندارند در اين صحنه حاضر شوند، در صحنهى انتخاب كردن و كمك به پرشور شدن انتخابات شركت خواهند كرد.
من به شما عرض ميكنم؛ با اعتمادى كه ما به وعدهى الهى داريم - و وعدهى الهى حق است و صدق است - بدون ترديد خداى متعال اين ملت را، هم در اين مرحله، هم در همهى مراحل آينده، بر دشمنانش پيروز خواهد كرد. خدا را شكر ميكنيم كه ما را دچار سوءظن به خودش نكرد؛ «الظّانّين باللّه ظنّ السّوء»؛(7) ما را از اينها قرار نداد. ما به وعدهى الهى حسن ظن داريم، به وعدهى الهى اعتماد داريم. از طرفى مىبينيم كه خداى متعال وعدهى نصرت داده است، از طرفى هم انسان اين مردم را مشاهده ميكند؛ حضورشان، علاقهشان، همتشان، اخلاص اين جوانها، پاكى اين جوانها، پدر و مادرهاى مؤمن و علاقهمند در سطح كشور، در همهى قشرها، با همهى شكلها و ظواهر. انسان مشاهده ميكند كه اين ملت، ملتى است كه بحمداللّه در صحنه است.
More...
Description:
پیوندهای مرتبطبياناتبياناتعکسعکسفيلمفيلمصوتصوتمرور سریعمرور سریع
۱۳۹۱/۱۰/۱۹
تشریح اهداف دشمن برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
امروز آنچه بنده تشخيص ميدهم - كه بررسى حركات دشمن نشان ميدهد - اين است: با اينكه ما حدود پنج ماه به انتخابات داريم، ذهن دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتى كه در خرداد آينده در پيش داريم، از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است. اگر ميتوانستند كارى ميكردند كه اصلاً انتخابات انجام نگيرد، اين كار را ميكردند. خب، اين كار براى آنها ميسور نيست، مقدور نيست؛ مأيوسند از اين كه بتوانند اين كار را انجام دهند. يك بار بعضىها تلاش كردند كه انتخابات مجلس را عقب بيندازند؛ حتّى به ما گفتند اگر ميشود، دو هفته عقب بيندازيد. گفتيم نميشود؛ انتخابات بايد در همان روزِ خودش انجام بگيرد؛ يك روز هم نبايد عقب بيفتد. نتوانستند، دستشان به جائى نرسيد. آنها اين را تجربه كردهاند، ميدانند انتخابات عقبافتادنى نيست؛ لذا دنبال راههاى ديگرند.
يكى از هدفها اين است كه كارى كنند كه انتخابات بدون حضور پرشور و همگانى مردم برگزار شود. اين را از حالا همه بدانند: آن كسانى كه ممكن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات يك توصيههاى عمومى بكنند كه آقا انتخابات اينجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به اين مقصود دشمن كمك نكنند؛ مردم را از انتخابات مأيوس نكنند، هى نگويند انتخابات بايد آزاد باشد. خب، معلوم است كه انتخابات بايد آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشتهايم؛ كدامش آزاد نبوده است؟ در كدام كشور ديگر، انتخابات از آنچه كه در ايران ميگذرد، آزادتر است؟ كجا صلاحيتها ملاحظه نميشود، كه اينجا روى اين مسائل هى تكيه بكنند، هى تكيه بكنند، هى بگويند، هى تكرار كنند و يواش يواش اين ذهنيت را به خيال خودشان در مردم به وجود بياورند كه خب، اين انتخابات فايدهاى ندارد؟ اين يكى از خواستههاى دشمن است. آن كسانى كه در داخل، اين حرفها را ميزنند، ممكن است غفلت كنند. من ميگويم غفلت نكنيد، حواستان باشد، كار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نكند؛ مقصود او را تكميل و تتميم نكند. اين يكى از راههاى از شور و هيجان انداختنِ انتخابات است.
يك مسئلهى ديگر اين است كه به مردم گفته شود، تلقين شود كه انتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأكيد ميكنم كه انتخابات بايد سالم برگزار شود؛ منتها اين، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانين ما، راههاى قانونىِ بسيار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پيشبينى شده است. البته كسانى بخواهند از طرق غير قانونى عمل كنند، خب به ضرر كشور ميكنند؛ كمااينكه در سال 88 از راههاى غير قانونى وارد شدند، كشور را دچار هزينه كردند، براى مردم اسباب زحمت درست كردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشكستگى در زمين و در ملأ اعلى شدند. راههاى قانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم كه انتخابات بايد با سلامت كامل، با رعايت امانتِ كامل انجام بگيرد. مسئولين دولتى و مسئولين غير دولتى كه در كار انتخابات دستاندركارند و مسئول هستند، همه بايد طبق قانون، با دقت كامل، با رعايت كمال تقوا و پاكدستى عمل كنند تا انتخابات سالمى پيش بيايد؛ و مطمئناً هم چنين خواهد شد.
يكى از راهها هم اين است كه سعى كنند در ايام انتخابات، سر مردم را به يك چيز ديگرى گرم كنند؛ يك حادثهاى پيش بياورند، يك ماجرائى درست كنند؛ يك ماجراى سياسى، يك ماجراى اقتصادى، يك ماجراى امنيتى. البته اين هم جزو نقشههاى دشمن است، اما بنده مطمئنم كه ملت ايران بسيار بصيرتر و باهوشتر از اين است كه با يك چنين ترفندهاى خصمانهى دشمنان يا عوامل دشمنان فريب بخورد؛ نه، انشاءاللّه انتخابات به اذناللّه، به حول و قوهى الهى، به فضل پروردگار، انتخابات خوب و پرشورى خواهد شد.
البته در باب انتخابات، بنده زياد حرف دارم. اگر عمرى بود، در آينده راجع به انتخابات باز صحبت خواهم كرد. توصيهها، حرفها و نكاتى وجود دارد، اما حالا به همين اندازه اكتفاء ميكنم. توجه داشته باشيد؛ انتخابات يك حق است و يك وظيفه است. ما هر كداممان به عنوان يك فرد از افراد اين ملت، هم حق داريم در انتخابات شركت كنيم، هم وظيفه داريم. آن كسانى كه به نظام جمهورى اسلامى معتقدند، قانون اساسى را قبول دارند، هم از اين حق ميخواهند استفاده كنند، هم اين وظيفه را ميخواهند انجام دهند. همه بايد اين وظيفه را انجام دهند. يكى وظيفهاش اين است كه بيايد صلاحيتهاى خودش را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. هر كسى كه در خود صلاحيتى احساس ميكند و كار اجرائى بلد است، مىآيد و خود را در معرض انتخاب مردم ميگذارد. ادارهى مملكت و كار اجرائى، كار كوچكى نيست. كارهاى بزرگ و بارهاى سنگينى بر دوش مجريان سطوح بالاست. ممكن است كسانى كه در سطوح ديگرى كار ميكنند، ابعاد اين سنگينى را هم بعضاً تشخيص ندهند كه چقدر اين بار سنگين است. آن كسانى كه وارد ميدان ميشوند، بايد كسانى باشند كه در خود توانائىِ كشيدن اين بار را بيابند؛ صلاحيتهائى را هم كه در قانون اساسى است و شوراى محترم نگهبان بر روى آنها تكيه خواهد كرد، در خودشان ملاحظه كنند و واقعاً وابسته و دلبستهى به نظام و قانون اساسى باشند؛ بخواهند قانون اساسى را اجرا كنند؛ چون رئيس جمهور سوگند ميخورد كه قانون اساسى را اجرا كند؛ قسم دروغ كه نميشود خورد. كسانى كه اين را احساس ميكنند، در آن ميدان مىآيند؛ كسانى هم كه نه، قصد ندارند در اين صحنه حاضر شوند، در صحنهى انتخاب كردن و كمك به پرشور شدن انتخابات شركت خواهند كرد.
من به شما عرض ميكنم؛ با اعتمادى كه ما به وعدهى الهى داريم - و وعدهى الهى حق است و صدق است - بدون ترديد خداى متعال اين ملت را، هم در اين مرحله، هم در همهى مراحل آينده، بر دشمنانش پيروز خواهد كرد. خدا را شكر ميكنيم كه ما را دچار سوءظن به خودش نكرد؛ «الظّانّين باللّه ظنّ السّوء»؛(7) ما را از اينها قرار نداد. ما به وعدهى الهى حسن ظن داريم، به وعدهى الهى اعتماد داريم. از طرفى مىبينيم كه خداى متعال وعدهى نصرت داده است، از طرفى هم انسان اين مردم را مشاهده ميكند؛ حضورشان، علاقهشان، همتشان، اخلاص اين جوانها، پاكى اين جوانها، پدر و مادرهاى مؤمن و علاقهمند در سطح كشور، در همهى قشرها، با همهى شكلها و ظواهر. انسان مشاهده ميكند كه اين ملت، ملتى است كه بحمداللّه در صحنه است.
68:46
|
مراسم بیست و پنجمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی Farsi
بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی
در حرم مطهر امام خمینی رحمهالله...
بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی
در حرم مطهر امام خمینی رحمهالله
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فى الارضین. رَبَّنا اغفِر لَنا وَ لِاِخوانِنَا الَّذینَ سَبَقونا بِالایمانِ وَ لا تَجعَل فى قُلوبِنا غِلًّا لِلَّذینَ ءامنوا رَبَّنآ اِنَّکَ رَءووفٌ رَحیم، (۱) رَبَّنآ اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلاءَهُ زینَةً وَ اَموَلًا... رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلى اَموَلِهِم وَ اشدُد عَلى قُلوبِهِم فَلا یُؤمِنوا حَتّى یَرَوُا العَذابَ الاَلیمَ. (۲)
قال الله الحکیم فى کتابه: اَ لَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّمآءِ. تُؤتى اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رِبِّها. (۳)
عرایض خودم را در این روز بهیادماندنى و مهم، براى شما برادران و خواهران عزیز در سه بخش عرض میکنم: در بخش اول، یک واقعیت مهمى دربارهى جمهورى اسلامى وجود دارد که توجه به آن واقعیت براى ما، امروز حائز اهمیت است. در بخش دوم، یک اشاره و شرح توصیفىِ کوتاهى از مکتب ماندگار امام بزرگوارمان عرض میکنم؛ اگرچه دربارهى مکتب امام راحل سخن بسیار گفتهاند و گفتهایم و شنیدهایم، ولى این توصیف کوتاه در این مقطع براى ما لازم است؛ تصویر کوتاهى از مجموعهى آنچه امام بزرگوار بهعنوان یک پدیدهى بىنظیر در دنیاى معاصر بهوجود آورد. بخش سوم، اشاره به دو چالش مهمى است که بر سر راه ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى قرار دارد؛ توجه به این دو چالش، براى درست حرکت کردن ما و درست راه پیمودن ما مهم است.
در بخش اول، آن واقعیتى که به آن اشاره کردم این است که ۲۵ سال از رحلت امام عظیمالشأن میگذرد، ولى شور و اشتیاق براى شنیدن دربارهى او و دانستن از او کم نشده است؛ مخصوص کشور ما هم نیست، در دنیاى اسلام بلکه فراتر از دنیاى اسلام، این واقعیت وجود دارد. نهتنها در کشور ما - که نسل سوم انقلاب در آن درحال بالیدن است - بلکه در دنیاى اسلام، جوانان عصر ارتباطات و عصر اینترنت که با مسائلِ دور از محیط خود براحتى میتوانند ارتباط بگیرند، دنبال این هستند که دربارهى مسائل انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى و دربارهى معمار این بناى عظیم، مطالب بیشترى بدانند. پدیدهى مردمسالارى دینى، نظریهى ولایت فقیه، مسائلى است که براى محیطهاى فکرى دنیاى اسلام، حائز اهمیت و داراى جاذبه است.
دشمنان ما تلاش گستردهاى را از روزهاى اول آغاز کردند و هرچه جلو رفتیم، این تلاش بیشتر شده است؛ از صدها بلکه هزاران ایستگاه تلویزیونى و رادیویى و اینترنتى استفاده کردند براى دشنام دادن به جمهورىاسلامى و به بانى بزرگ آن و به طرفداران آن. خود این مطلب به ما کمک کرده است، یعنى حس کنجکاوى را در مستمعان و مخاطبان در سراسر دنیا برانگیخته است؛ میخواهند بدانند که علت اینهمه دشمنىکردن و سنگپرانى کردن و لجنپراکنى کردن چیست، و آن حقیقتى که آماج این دشمنىها است، چه ماهیتى دارد، چه حقیقتى دارد. بنابراین دشمنان ما به قصد دشمنى نام ما را بردند و دربارهى امام ما و نظام ما سخن گفتهاند، اما «اِنَّهُم یَکیدونَ کَیدًا. وَ اَکیدُ کَیدًا»؛ (۴) این را خداى متعال میفرماید؛ آنها با این نیت، این حرکت وسیع را آغاز کردند اما در نهایت براى ما یک فرصتى بهوجود آمد، چون حس کنجکاوى مستمعانِ این دستگاهها در سراسر جهان تحریک شد. در کشورهاى اسلامى و در منطقهى ما بیدارى اسلامى - که احساسات ضد استکبارى در آن بر هر پدیدهى دیگرى غلبه داشت - خود نشانهى همان کنجکاوى و پاسخگیرى و پاسخیابى است، و این همچنان ادامه دارد. ممکن است دستگاههاى اطلاعاتى غربى و آمریکایى اینجور به بزرگترهاى خودشان گزارش کنند که توانستهاند بیدارى اسلامى را در منطقهى ما سرکوب کنند. اگر اینجور خیال کنند، این هم یکى دیگر از خطاهاى راهبردى و غلطتحلیلکردنهاى دشمنان ما خواهد بود. بیدارى اسلامى ممکن است براى مدتى، در بخشى از دنیاى اسلام سرکوب بشود اما بلاشک ریشهکن نخواهد شد؛ گسترش خواهد یافت؛ و این فهم، این ادراک، این دریافت در کشورها و در نسل جوان مسلمان در این منطقه، چیزى نیست که به این آسانىها بتوانند آن را از بین ببرند؛ البته تلاش میکنند، تلاشهایشان ممکن است در بعضى از بخشها براى مدت کوتاهى موفقیتآمیز هم به نظر برسد، اما در نهایت ابتر است.
این کنجکاوى که در نسل جوان امروز، در دنیا - بخصوص در دنیاى اسلام - دربارهى پدیدهى مردمسالارى دینى وجود دارد، ناشى از این است که جمهورى اسلامى یک پدیدهاى بود که ۳۵ سال از آغاز ولادت آن گذشت، و در تمام این مدت ۳۵ سال، با واکنش خشن و خصمانهى قدرتهاى مسلط دنیا مواجه بود: هم واکنش نظامى نشان دادند، هم واکنش تبلیغاتى نشان دادند، هم واکنش خصمانهى اقتصادى نشان دادند - که از اول انقلاب تحریمها آغاز شد و روزبهروز تا امروز تشدید شده است - [هم] واکنش سیاسى نشان دادند؛ این جبههى پرقدرت غربى، در مقابل جمهورى اسلامى ۳۵ سال است که هر کارى از دستش برآمده، کرده است؛ تلاش نظامى کرده است، به مهاجمِ نظامىِ به کشور کمک کرده است، دشمنان را در هر نقطهاى علیه جمهورى اسلامى حمایت کرده است، تبلیغات پرحجم علیه آن بهکار برده است، تلاش تحریمى و محاصرهى اقتصادى را در اعلى درجهى ممکن و بدون سابقه بهکار برده است، اما در مقابلْ جمهورى اسلامى، دربرابر اینهمه هجمه و اینهمه مخالفت خشن و بىملاحظه، هم از بین نرفت، هم دچار محافظهکارى نشد، هم به غرب باج نداد، روزبهروز هم کشور پیشرفت کرد؛ این آن چیزى است که ماهیت این کنجکاوى را تشکیل میدهد. قدرتهاى درجهى یکِ نظامى و سیاسى و اقتصادى دنیا، دستبهدست هم بدهند علیه یک کشورى، علیه یک حکومتى، ۳۵ سال تلاش کنند، [ولى] آن حکومت علىرغم تلاش آنها، نه فقط از بین نرود، بلکه روزبهروز قوىتر بشود، به آنها باج هم ندهد، به آنها اعتنا هم نکند. در عرصههاى مختلف، جمهورى اسلامى اقتدار خود را و قابلیت بقاى خود را نشان داد. امروز وقتى به جمهورى اسلامى نگاه میکنند، [مىبینند] نسل دوم و سومِ انقلاب در این کشور داراى چند میلیون دانشجو، چندین هزار طلبهى علوم دینى فاضل، چندین هزار پژوهشگر و محقق، چند ده هزار استاد دانشگاه و حوزه، هزاران نخبهى علمى و فکرى که بعضى از آنها در عرصهى بینالمللى نامآور و شناخته شدهاند، هزاران فعال و نخبهى سیاسى و فرهنگى و تولیدى و اقتصادى؛ واقعیت جامعهى ما امروز این است. جمهورى اسلامى در میدان علم و فناورى، با وجود همهى این تحریمها، ماهواره به فضا میفرستد، موجود زنده به فضا میفرستد و برمیگرداند، انرژى هستهاى تولید میکند، در بسیارى از دانشهاى نوپدید جزو ده کشور اول دنیا قرار میگیرد، شتاب پیشرفت علم در جمهورى اسلامى از سوى مراکز مسئول این کار در دنیا سیزده برابر متوسط دنیا اعلام میشود، خدمات علمى و فنى به کشورهاى مختلف صادر میکند، با وجود تحریمهاى بىسابقه یک کشور ۷۵ میلیونى را اداره میکند، در سیاستهاى منطقه حرف اول را میزند، در مقابل رژیم غاصب و مورد حمایت زورگویان عالم یکتنه مىایستد، با ظالم نمیسازد و از مظلوم دفاع میکند؛ هر انسان آگاهى به کنجکاوى مىافتد که این موجود چیست، این پدیده چه پدیدهاى است با اینهمه دشمنى، و اینهمه توانایىهاى ذاتى و نشانههاى حیات و بقا؛ ماهیت این کنجکاوى این است. این حالا در زمینههاى مسائل علمى و فناورى و مانند اینها.
در زمینهى مسائل سیاسى و اجتماعى، جلوهى بالاى مردمسالارى در این کشور که ۳۵ سال است از انقلاب ما گذشته است، و در طول این ۳۵ سال، ۳۲ انتخابات داشتیم؛ ۳۲ انتخابات سراسرى در این کشور بهوجود آمده است؛ این شوخى است؟ یک نمونهى بىنظیر [است]؛ انتخاباتهاى جمهورى اسلامى با مشارکتهاى بالا - بالاتر از متوسط و میانگین جهانى و بعضاً بسیار بالاتر؛ شرکت ۷۰ درصدى، ۷۲ درصدى؛ انتخاباتهاى ما از این قبیل است - جلوهى مردمسالارى[است]. نمونهى بىنظیر دیگر دو پدیدهاى است که ما مردم، با آنها عادت کردهایم اما براى یک ناظر جهانى فوقالعاده جذاب و مهم است، و آن عبارت است از راهپیمایى بیستودوم بهمن و راهپیمایى روز قدس در ماه رمضان. جشن انقلاب را مردم بهطور مداوم، هرسال تا این ۳۵ سال گرفتهاند، با یک راهپیمایى عظیمِ پرشورِ پرشکوه در روزهاى سرد پایان بهمن. ما عادت کردهایم و اهمیت موضوع و عظمت موضوع به چشممان نمىآید اما ناظر جهانى، اینها را میبیند و براى او بسیار خیرهکننده است؛ اینها عوامل آن جذابیتى است که کنجکاوىها را تحریک میکند و راه نویى را به ذهنهاى علاقهمندان و افرادى که اهل سؤال و استفسار و تحقیقند، ارائه میدهد. این واقعیت مهم دوران ما است که عبارت است از توجه و کنجکاوى عمومى در دنیاى اسلام از سوى جوانها، روشنفکران، آگاهان و کسانى که اهل فهم مسائلند، نسبت به این پدیدهاى که در کشور ایران اسلامى، به توفیق الهى و به تأیید الهى تحقق یافته است و روزبهروز رشد کرده است. این مطلب اول.
این واقعیت، ساخته و پرداختهى دست معمار بزرگ است. دربارهى امام خیلى حرف زدهایم، شاید بعضىها خیال کردهاند ما با اغراق و مبالغه حرف میزنیم؛ ولى نه، آنچه دربارهى امام بزرگوارمان گفتهایم، نه اغراق است، نه مبالغه است؛ بخشى از واقعیت است؛ بیش از آنچه توصیف کردهایم و توانستهایم ارائه بدهیم، امام بزرگوار و عزیز ما داراى مضمون و معنا و مغز بود. آنچه در اختیار ملت ایران و در معرض دید و فکر ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداختهى آن دست توانا است. ما براى اینکه راه را درست برویم، باید نقشهى معمار را بدانیم. اگر در یک بناى متعارف معمولى، نقشه در اختیار نباشد، نقشهى اصلى معلوم نباشد، سازندگان و بنایان هرچه هم چیرهدست باشند، ممکن است اشتباه کنند؛ باید نقشهى اصلى را دانست تا بتوان براساس آن نقشهى اصلى، اگر هنرى در سازندگى و در احیاء هست، آن را بهکار برد. نقشهى او نقشهاى نبود که فقط از ذهن انسان صادر بشود، قطعاً مؤیدمنعندالله بود؛ خود امام بزرگوار این را میدانست و به آن معترف بود؛ خود او میگفت آنچه پیش آمده است با دست قدرت الهى است و درست فهمیده بود و چشم بصیر و بیناى او درست دیده بود. ما مواظب باشیم؛ آن نقشه را بشناسیم تا بتوانیم راه را ادامه بدهیم. اگر نقشه را ندانستیم، زاویه پیدا میکنیم؛ وقتى زاویه پیدا شد، روزبهروز هرچه پیش برویم، از راه اصلى و صراط مستقیم دور میشویم؛ وقتى از صراط مستقیم دور شدیم، از هدفها دور میشویم، به هدفها نمیرسیم؛ براى اینکه به هدف برسیم، باید راه را گم نکنیم؛ براى اینکه راه را گم نکنیم، باید نقشهى اصلى و اساسى، جلوى چشم ما باشد، آن را بشناسیم و بدانیم. نقشهى امام، کار اصلى امام، بناى یک نظم مدنى - سیاسى براساس عقلانیت اسلامى بود؛ مقدمهى لازم این کار، این بود که نظام پادشاهى - که هم فاسد بود، هم وابسته بود، هم دیکتاتور بود؛ این سه خصوصیت در نظام پادشاهى وجود داشت: هم دچار فساد بود، فسادهاى گوناگون اخلاقى و مالى و غیره؛ هم وابستهى به قدرتها بود، یک روز وابستهى به انگلیس، یک روز وابستهى به آمریکا، حاضر بود منافع خود را و کشور را در مقابل منافع بیگانگان فراموش کند؛ و هم دیکتاتور بود، مستبد بود، رأى مردم، خواست مردم براى نظام پادشاهى مطرح نبود؛ هرکدام از اینها یک فصلِ بلند است، یک کتاب است -[ریشهکن شود]؛ مقدمهى آن کار بزرگى که امام میخواست انجام بدهد، ریشهکن کردن این نظام فاسدِ وابستهى دیکتاتور بود؛ همت را بر این گماشت و نظام ریشهکن شد. در کشور ما مسئله این نیست که نظام پادشاهى برود، به جاى او نظام پادشاهى یا شبهپادشاهىِ دیگرى بنشیند؛ مسئله این است که آن خصوصیاتى که نظام پادشاهى داشت باید ریشهکن میشد و امام بزرگوار ریشهکن کرد؛ سخنان امام، رهنمودهاى امام، رفتار امام همه در اینجهت است.
در بناى آن نظم مدنى و سیاسى دو نکتهى اساسى وجود دارد که این دو نکته به هم پیوند خورده است؛ به یک معنا دو روى یک حقیقت است: یکى عبارت است از سپردن کار کشور به مردم از طریق مردمسالارى و از طریق انتخابات، و دوم اینکه این حرکت - که خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هرآنچه ناشى از حرکت مردمسالارى و سپردن کار به مردم است - باید در چهارچوب شریعت اسلامى باشد. این، دو بخش است، یا با یک نگاه، دو بُعد از یک حقیقت است.
افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالارى و تکیهى به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامى استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامى چهارچوب است؛ در همهى قانونگذارىها و اجراها و عزلونصبها و رفتارهاى عمومى که تابع این نظم سیاسى و مدنى است، باید شریعت اسلامى رعایت بشود. و گردش کار در این نظام بهوسیلهى مردمسالارى است؛ یعنى آحاد مردم نمایندهى مجلس را انتخاب میکنند، رئیسجمهور را انتخاب میکنند، وزرا را با واسطه انتخاب میکنند، خبرگان را انتخاب میکنند، رهبرى را با واسطه انتخاب میکنند؛ کار، دست مردم است؛ این، پایهى اصلى حرکت امام بزرگوار است. این بناى عظیمى که این بزرگوار گذاشت، متکى به این دو پایه است. التزام به شریعت اسلامى، روح و حقیقت نظام اسلامى است؛ این را توجه داشته باشند. شریعت اسلامى اگر در جامعه بهطور کامل اجرا بشود، هم آزادىهاى عمومى و مدنى را - آزادى افراد را، آزادى فردى را - تأمین میکند، هم آزادى ملت را که اسم آن استقلال است - استقلال یعنى آزادى در ابعاد یک ملت، که وابستهى به کسى و به جایى نباشد؛ یک ملت آزاد یعنى ملتى که بههرصورت تحت نفوذ و سیطرهى مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان قرار ندارد - تضمین میکند، [هم] عدالت را در جامعه تضمین میکند، هم معنویت را تضمین میکند؛ این چهار عنصر اصلى است: آزادى، استقلال، عدالت، معنویت. اگر شریعت اسلامى بر جامعه حاکم شد، این پدیدههاى اساسى در نظم جامعهى اسلامى، خود را نشان میدهند. بنابراین امام بزرگوار ما شریعت اسلامى را که روح جمهورى اسلامى است، مورد تکیه قرار داده است؛ مردمسالارى دینى را هم که یک وسیله و ابزار است که آن هم متخَذ از شریعت است، مورد تکیه قرار داده.
هیچ قدرت و غلبهاى در مکتب امام که از تقلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاستهى از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى که ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامى و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتى که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبهاى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است؛ این آن نسخهى جدیدى است که امام بزرگوار ما به دنیا عرضه کرد و به ادبیات سیاسى عالم این فصل مهم را افزود. در این نسخهى جدید، یکى از عناصر اصلى - همانطور که اشاره کردیم - به کمک مظلوم شتافتن و با ظالم مقابله کردن است؛ به کمک مظلوم باید رفت که در دورهى ما، در زمان ما، مصداق اتم مظلومیت ملت فلسطین بود که شما دیدید امام بزرگوار از روز اول تا آخر عمر، راجع به فلسطین تأکید کرد، تکیه کرد، حمایت کرد و وصیت کرد که این مسئله را ملت ایران و مسئولان کشور فراموش نکنند؛ کمک به مظلوم و ایستادگى در مقابل ظالم، نفى دستاندازىهاى ظالم، انکار صریح هیبت و ابهت ظالم و شکستن این ابهت؛ این هم یکى از بخشهاى این نظام و این نسخهى جدیدى است که امام بزرگوار ما عرضه کرد. این یک خلاصهاى و یک تصویر کوتاه و توصیف کوتاهى است از مجموعهى آن نظم سیاسى و مبنایىاى که امام بزرگوار ما پس از فروپاشى نظام پادشاهى به کشور آورد، عرضه کرد، مورد قبول قاطع مردم قرار گرفت، و تحقق پیداکرد؛ و این نسخه مثل خیلى از حرفهاى سیاسى، در کتابها نماند؛ آمد در واقعیت، تحقق پیداکرد، تبلور پیداکرد؛ ملت ایران هم همت کردند، وفادارى نشان دادند، فداکارى کردند، این را حفظ کردند، نگه داشتند، و روزبهروز قوىتر کردند تا به امروز رسیده است.
خب، پس امام موفق شد؛ امام در آن کارى که میخواست انجام بدهد، به توفیق کامل دست پیداکرد، [ اما] آیا اینکار بزرگ ادامه پیدا خواهد کرد؟ آیا بخشهاى خالى این جدول - که بهطور طبیعى بخشهاى خالىاى در این جدولهاى اجتماعى و تاریخى قرار دارند - پُر خواهد شد؟ این بستگى دارد به اینکه من و شما چقدر همت کنیم؛ ما چقدر آگاهى نشان بدهیم؛ ما چقدر آن خط روشن را مراعات کنیم و در آن خط روشن حرکت بکنیم. بله، کاملاً ممکن است؛ با این ملتى که ما داریم مشاهده میکنیم، با این تجربهاى و این حرکت موفق و سِیر مستمرى که در این ۳۵ سال - و بعد از رحلت امام در این ۲۵ سال - این ملت نشان داده است، بله، ادامهى این راه ممکن است؛ خانههاى خالى پُر خواهد شد، کارهاى بزرگ انجام خواهد گرفت، و این ملت به اذنالله و به حول و قوهى الهى به اوج قلهها خواهد رسید.
اما این راه، مثل همهى راههاى مهم که به سمت هدفهاى بزرگ کشیده شده است، چالشهایى هم دارد، موانعى هم دارد؛ این موانع را باید بشناسیم تا بتوانیم از آنها عبور کنیم. اگر مانع را نشناختیم، عبور از مانع یا دشوار خواهد شد، یا حتى غیر ممکن خواهد شد. بنده امروز دارم اینها را به شما حضار محترم این مجلس عظیم و باشکوه و در واقع به ملت ایران که این سخنان را خواهند شنید عرض میکنم، اما باید جوانان ما، فرزانگان ما، زبدگان فکرى ما، روى هرکدام از این سرفصلها و بخشها بنشینند فکر کنند، کار کنند، مطالعه کنند؛ نهفقط بحثهاى ذهنىِ شبهروشنفکرى، [بلکه] بحثهاى کاربردى، بحثهاى عملیاتى، بحثهاى ناظر به واقعیت. اینهایى که ما عرض میکنیم سرفصلهایى است براى کارهاى فکرى که انشاءالله بهوسیلهى جوانان ما - که از ما خیلى بهترند، خیلى آمادهترند - دنبال خواهد شد.
من دو چالش را عرض میکنم: یک چالش بیرونى، یک چالش درونى. چالش بیرونى ما مزاحمتهاى استکبار جهانى است؛ بىرودربایستى حرف بزنیم، مزاحمتهاى آمریکا است؛ سنگاندازى میکنند. درست است که شاید در تحلیلهاى بعضى از متفکران سیاسىِ خودشان هم این هست که میگویند فایدهاى ندارد، نمیشود با این حرکت عظیم مقابله کرد؛ لکن سنگاندازى میکنند. نقشهى کار آنها را باید دانست؛ این نقشهى لو رفتهى آمریکا است؛ این نقشهى کلان آمریکا است که امروز در خلال بحثها و گزارشها و اظهارنظرها و رفتارهاى آنها لو رفته است: آمریکا کشورهاى دنیا، جریانهاى دنیا، آدمهاى دنیا را به سه قِسم تقسیم میکند: یک قِسم گوشبهفرمانها، کشورهاى گوشبهفرمان، جریانهاى سیاسى و اجتماعى گوشبهفرمان یا آدمهاى گوشبهفرمان، یک عده اینها هستند؛ یک عده کشورهایى که گوشبهفرمان نیستند، اما باید با آنها مدارا کرد، بعضى از کشورها، بعضى از شخصیتها، بعضى از جریانها به نظر آمریکا اینجورى هستند که باید با آنها مدارا کرد، منافع مشترکى [با آنها] تعریف کرد، یکجورى با آنها فعلاً کنار آمد، که حالا بعد توضیح عرض میکنم؛ قِسم سوم کشورهاى نافرمان، آنهایى که زیر بار آمریکا نمیروند، باج به آمریکا نمیدهند، یک دسته هم اینها هستند. به نظر آمریکایىها همهى کشورهاى دنیا، همهى جریانهاى سیاسى و اجتماعى و مدنى و اقتصادى عالَم و همهى آدمها و شخصیتهاى برجسته و ممتاز و نشاندار عالَم از این سه قِسم خارج نیستند: یا سرسپردهاند و گوشبهفرمانند، یا مستقلى هستند که باید با آنها مدارا کرد، و یا اینکه نافرمانند و دلیرى نشان میدهند و گستاخى نشان میدهند که جورى دیگر باید با آنها رفتار کرد.
سیاست آمریکایىها با آن دستهى اول حمایت کامل است؛ البته حمایت مفت و مجانى نیست، حمایت میکنند و آنها را میدوشند؛ در واقع از توانایىهاى آنها و از امکانات آنها به نفع منافع خودشان، براى تأمین منافع خودشان استفاده میکنند؛ از آنها سوارى میگیرند، از آنها همهجور خدمت را میگیرند، همانطور که عرض کردیم آنها را میدوشند، اهمیتى هم نمیدهند. البته اگر چنانچه رفتارى از آنها سر زد که در عرف جهانى زشت بود، آن رفتار را هم محکوم نمیکنند، از آن دفاع هم میکنند، آنرا توجیه هم میکنند؛ مثلاً کشورهاى مستبدى وجود دارند که با نظامهاى ارتجاعىِ بشدت استبدادى اداره میشوند، با آمریکایىها خوبند، به آمریکایىها بار میدهند و در خدمت آمریکا حاضرند، سرسپردهاند، جزو گروه اولند؛ آمریکایىها وقتى میخواهند اینها را توصیف بکنند، نمیگویند کشورهاى دیکتاتور، میگویند اینها کشورهاى پدرسالارند! دیکتاتورى آنها را پنهان میکنند، میگویند اینها دیکتاتور نیستند، پدرسالارند. پدرسالار در نظام سیاسى یعنىچه؟ معناى آن چیست؟ کشورى که در آن نه مجلسى وجود دارد، نه انتخاباتى وجود دارد، نه قدرت حرفزدنى وجود دارد، نه قلم آزادى وجود دارد، نه بیان آزادى وجود دارد و اندک تخلفى از خواستههاى حاکم، با شدت و حِدت و خشونت سرکوب میشود؛ این کشور کشور پدرسالار است؟
صدامحسین در یک بخشى از زندگى، جزو این سرسپردهها و گوشبهفرمانها بود؛ در آن مدت همهى حمایتهاى لازم را از او کردند، در خدمت او قرار گرفتند، به او سلاح شیمیایى دادند، نقشههاى تحرکات نظامى ما را که با ماهوارهها کشف میشد در اختیار او گذاشتند، نقشهى جنگى دادند؛ چون در خدمت آنها بود، علیه نظام متمرد جمهورى اسلامى بود، که نظام جمهورى اسلامى جزو گروه سوم است. یک دسته اینها هستند.
دستهى دوم، گفتیم کشورهایى هستند که سیاست آمریکا و نقشهى آمریکا مداراى با آنها است. مدارا یعنىچه؟ یعنى فعلاً منافع مشترکى با آنها تعریف میکند، آنها را در کنار خود قرار میدهد، اما آنوقتى که فرصتى پیدا کرد، خنجر را از پشت به قلب آنها میکوبد و قلب آنها را میدرد؛ ملاحظهى آنها را هم نمیکند. مثل چه کشورهایى؟ مثل کشورهاى اروپایى؛ امروز وضع کشورهاى اروپایى اینجورى است. آمریکا با اینها مدارا میکند، نه به معناى اینکه منافع آنها را رعایت میکند؛ نه، آنجایى که بتواند لگد هم میزند؛ از شخص اول کشورِ همپیمان خود جاسوسى اینترنتى هم میکند، (۵) جاسوسى بهوسیلهى تلفن همراه هم میکند، از زندگى خصوصى او جاسوسى میکند، اِبایى هم ندارد؛ وقتى هم که کشف میشود، میگوید که بله، ببخشید، این کار شد دیگر، چارهاى نبود، انجام گرفت! حاضر نیستند عذرخواهى درست و حسابى هم بکنند. فهم بنده از مسائل سیاست این است که اروپایىها در یک خطاى بزرگ راهبردى قرار دارند که خودشان را در خدمت آمریکا قرار دادهاند. منافع آمریکا را رعایت میکنند، آمریکا منافع آنها را رعایت نمیکند و نخواهد کرد؛ تا آخر هم همینجور است. این هم دستهى دوم.
دستهى سوم کشورهایى هستند که زیر بار آمریکا نمیروند؛ سیاست آمریکا، دربارهى اینها این است که از هر وسیلهى ممکن باید علیه این کشورهاى نافرمان استفاده کرد؛ از هر وسیلهى ممکن؛ هیچ حدومرزى نمیشناسند. اگر شما دیدید کشورى در مقابل آمریکا نافرمان است و آمریکا مثلاً حملهى نظامى نمیکند یا تحریم نمیکند، بدانید یک اشکالى آنجا وجود دارد؛ یعنى مانعى بر سر راه وجود دارد؛ به زبان ساده، نمیتواند انجام بدهد که انجام نمیدهد؛ اگر بتواند، انجام میدهد. تنها جرم این کشور نافرمان هم این است که در مقابل آمریکا حاضر به تسلیم نیست، حاضر نیست باج بدهد، حاضر نیست منافع او را بر منافع خودش مقدم بدارد؛ این میشود کشور نافرمان. آمریکایىها براى اینکه این کشور را به زانو دربیاورند، از هیچ کارى فروگذار نمیکنند؛ هر کارى برایشان ممکن باشد انجام میدهند؛ اگر کارى انجام ندهند بهخاطر نتوانستن است.
خب، حالا این کارهایى که آمریکایىها انجام میدهند چیست؟ امروز حملهى نظامى از نظر آمریکایىها یک اولویت نیست؛ فهمیدند که در قضیهى عراق و در قضیهى افغانستان که تهاجم نظامى کردند، ضرر کردند؛ فهمیدند که تهاجم نظامى همان اندازهاى که براى کشور موردِ تهاجم موجب خطر است، گاهى همان اندازه و گاهى بیشتر براى کشور هجومکننده و حملهکننده ممکن است موجب خطر باشد؛ این را درست فهمیدند. لذا میتوان گفت از حملهى نظامى و حرکات نظامى منصرفند؛ راههاى دیگرى دارند. یکى از راهها این است که پیشبرد هدفهاى خودشان را در آن کشور مورد نظر - که آماج دشمنى آنها است - به عناصر داخلىِ همان کشور بسپرند. مسئله فقط مسئلهى ایران اسلامى و جمهورى اسلامى نیست؛ در همهجاى دنیا اینها این کارها را میکنند و ما نمونههاى آن را داریم مشاهده میکنیم. یا بهوسیلهى کودتا؛ کسانى را تقویت کنند که در کشور، کودتا راه بیندازند و آن نظامى را و دستگاه دولتى و سیاسىاى را که در مقابل آنها تسلیم نمیشود، با کودتا از سر راه بردارند؛ یکى از راهها این است. یکى از راهها کشاندن بخشى از مردم به خیابانها است که این انقلابهاى رنگى که در جاىجاى این منطقه در این چند سال اخیر بهوجود آمد، از این قبیل است. یک دولتى مىآید سرِ کار؛ بالاخره هر دولتى که سرِ کار مىآید ممکن است اگر با شصت درصد آراء مردم هم آمده باشد، چهل درصد به او رأى نداده باشند؛ آمریکایىها میروند سراغ آن چهل درصد، عناصر و لیدرهایى را در بین آنها انتخاب میکنند، با تطمیع، با پول، با تهدید، آنها را وادار میکنند که آن چهل درصد یا بخشى از آن چهل درصد را به خیابانها بکشانند. همین انقلابهاى رنگى، این انقلاب نارنجى، انقلاب کجا در کشورهاى مختلف که در این چند سال دیده شد، دست آمریکایىها پشت این کار بود. ما هیچ قضاوتى در مورد حوادثى که این روزها در منطقهاى(۶) از اروپا در جریان است نمیخواهیم بکنیم، اما انسان وقتى نگاه میکند، میبیند که سناتور آمریکایى، مسئول آمریکایى(۷) در تظاهرات یک اقلیتى علیه یک کشور، چه نقشى میتواند ایفا کند که در آنجا حضور پیدا میکند؟ حضور پیدا کردند. یکى از کارهایشان این است که با کشاندن گروهى از مردم به خیابانها و نافرمانى مدنى، آن دولتى را که مورد قبول آنها نیست و حاضر نیست به آنها باج بدهد، از کار بیندازند. یکى از کارها فعال کردن گروههاى ترور و راه انداختن گروههاى تروریست است؛ این را در عراق انجام دادند، در افغانستان انجام دادند، در برخى از کشورهاى عربى منطقه انجام دادند، در کشور خود ما هم انجام دادند؛ گروههاى تروریست را راه بیندازند، آدمهاى مشخص را [ ترور کنند]. در کشور ما دانشمندان را زدند، متخصصین انرژى هستهاى را زدند و به شهادت رساندند، قبل از آن هم کسان دیگرى، نخبگان سیاسى، نخبگان فرهنگى، شخصیتهاى علمى، شخصیتهاى روحانى را زدند؛ و اینها زیر دامن آمریکا رشد کردند، بعضى هم بهخاطر این خدماتى که به آمریکا کردند مورد قبول و پذیرش آمریکایىها قرار گرفتند. امروز منافقین در آغوش آمریکا قرار دارند؛ در جلسات گوناگون، در کمیسیونهاى کنگرهى آمریکا شرکت میکنند، همین عناصر منافق، همینهایى که در اینجا آحاد مردم را کشتند، بزرگان را کشتند، علما را کشتند، دانشمندان را کشتند، سیاسیون را کشتند و انفجارات بهوجود آوردند، امروز آنجا با آنها هستند. یکى از راهها هم این است. یکى از راهها ایجاد اختلاف در رأس حاکمیتها است؛ یکى از کارهایى که اینها میکنند این است: آن دستگاهى، آن نظامى که با آنها همراه نیست، سعى میکنند در رأس آن اختلاف و شکاف بهوجود بیاورند، حاکمیت دوگانه درست کنند؛ خیلىجاها موفق نمیشوند، بعضىجاها هم متأسفانه موفق میشوند؛ یکى از راهها این است. یکى از راهها این است که با تبلیغات خود دلهاى مردم را، افکار مردم را از مبانى اعتقادى و ایمانىشان منصرف بکنند؛ و راههاى گوناگونى از این قبیل. و رژیم ایالات متحدهى آمریکا در مورد ایران عزیز ما، و ایراناسلامى ما، همهى این کارها را انجام داده است و به فضلالهى در همهى این کارها هم شکست خورده است. کودتاى نظامى، حمایت از فتنهگران، کشاندن مردم به خیابانها، مقابلهى با انتخابات، ایجاد شکاف، از این کارها یا انجام دادند یا تلاش کردند که انجام بدهند، و بحمدالله در همهى اینها ناموفق ماندند. چرا؟ چون ملت بیدار بود، چون ملت مؤمن بود، و اینجا است که من میروم سراغ آن چالش دوم که چالش درونى است.
برادران و خواهران عزیز! چالش درونى براى ملت ما عبارت است از اینکه روحیه و جهت نهضت امام بزرگوار را از نظر دور بداریم و فراموش کنیم و آن را از دست بدهیم؛ این بزرگترین خطر است. در شناخت دشمنمان اشتباه کنیم؛ در شناخت دوستمان اشتباه کنیم؛ جبههى دشمن و دوست را با هم مخلوط کنیم، نفهمیم دشمن کیست؛ دوست کیست؛ یا در شناخت دشمن اصلى و فرعى اشتباه بکنیم، این هم خطر است. برادران عزیز، خواهران عزیز، عموم ملت ایران توجه داشته باشند که گاهى یکى با شما دشمنى میکند، اما اگر دقت کنید دشمنىِ او دشمنىِاصلى نیست، تابعى است از یک عامل دیگر، از یک کس دیگر؛ دشمن اصلى را پیدا کنید؛ والا [اگر] انسان با دشمن فرعى سینهبهسینه بشود، هم قواى او تحلیل میرود، هم نتیجهى کارْ نتیجهى مطلوبى نخواهد شد.
امروز یک عدهاى در بخشهاى مختلف دنیاى اسلام بهنام گروههاى تکفیرى و وهابى و سَلَفى، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش میکنند، کارهاى بدى میکنند، کارهاى زشتى میکنند؛ اما اینها دشمنهاى اصلى نیستند؛ این را همه بدانند. دشمنى میکنند، حماقت میکنند اما دشمن اصلى، آن کسى است که اینها را تحریک میکند، آن کسى است که پول در اختیارشان میگذارد، آن کسى است که وقتى انگیزهى آنها اندکى ضعیف شد، با وسایل گوناگون آنها را انگیزهدار میکند؛ دشمن اصلى، آن کسى است که تخم شکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ایران مىافشاند؛ اینها آن دست پنهانِ سرویسهاى امنیتى و اطلاعاتى است. لذا ما مکرر گفتهایم این گروههاى بىعقلى را که به نام سَلَفىگرى، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله میکنند، دشمن اصلى نمیدانیم؛ ما شما را فریبخورده میدانیم؛ به اینها گفتهایم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمین؛ (۸) تو اگر خطا میکنى، اشتباه میکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت میبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمیدانیم که بایستى کمر به قتل او ببندیم؛ البته از خودمان دفاع میکنیم، هر کسى به ما حمله بکند، با مشت محکم ما مواجه خواهد شد، این طبیعى است؛ اما معتقدیم اینها دشمنان اصلى نیستند، فریبخورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نهچندان پنهانى است که از آستین سرویسهاى امنیتى بیرون مىآید و گریبان مسلمانان را میگیرد و آنها را به جان هم مىاندازد.
چالشهاى درونى ما اینها است: سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور؛ اختلافات فرعى و اختلافات سطحى، ما را سرگرم بکند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض بهوجود بیاورد، ما را از مسائل اصلى و از خطوط اصلى غافل بکند؛ این یکى از مصادیق آن چالش اصلى است که عرض شد. از دست دادن انسجام ملت از چالشهاى ما است. دچار شدن به تنبلى و بىروحیگى، دچار شدن به کمکارى، دچار شدن به یأس و ناامیدى، تصور اینکه ما نمیتوانیم، تصور اینکه تا حالا نتوانستیم؛ نخیر، همانطور که امام فرمودند ما میتوانیم، (۹) باید عزم داشته باشیم، عزم ملى و مدیریت جهادى میتواند همهى این گرهها را باز کند. اینها همه، آن چالشهاى درونى ما است که باید با اینها مقابله کنیم. همانطور که عرض کردیم جوانهاى عزیز ما، نخبگان ما، فضلاى ما باید بنشینند این مسائل را بررسى کنند؛ اینها سرفصلهایى است. نام مبارک امام بزرگوارمان و یاد آن بزرگمرد و نقشهى آن معمار بزرگ میتواند ما را در همهى این فصول یارى کند و به ما امید ببخشد و نشاط بدهد و روحیه بدهد؛ همچنان که تا امروز چنین بوده است و به توفیق الهى در آینده [هم] چنین خواهد بود.
پروردگارا! برکات خودت را بر این ملت عزیز نازل بفرما. پروردگارا! جوانان عزیز ما را در راه بناى آرمانى نظام اسلامى کمک فرما. پروردگارا! ما را از کجروىها و انحرافها محفوظ بدار. پروردگارا! دست ملت ایران را از دشمنانش قوىتر قرار بده؛ آنها را بر دشمنانشان پیروز فرما؛ قلب مقدس ولىعصر (ارواحنا فداه) را نسبت به ما مهربان بفرما؛ دعاى آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان؛ روح مطهر امام و شهداى عزیز را با پیغمبر محشور فرما.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سورهى حشر، بخشى از آیهى ۱۰
۲) سورهى یونس، بخشى از آیهى ۸۸
۳) سورهى ابراهیم، آیهى ۲۴ و بخشى از آیهى ۲۵
۴) سورهى طارق، آیات ۱۵ و ۱۶
۵) کشور آلمان
۶) کشور اوکراین
۷) جان مککین
۸) سورهى مائده، آیهى ۲۸
۹) از جمله، صحیفهى امام، ج ۱۹، ص ۳۲۷
More...
Description:
بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی
در حرم مطهر امام خمینی رحمهالله
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فى الارضین. رَبَّنا اغفِر لَنا وَ لِاِخوانِنَا الَّذینَ سَبَقونا بِالایمانِ وَ لا تَجعَل فى قُلوبِنا غِلًّا لِلَّذینَ ءامنوا رَبَّنآ اِنَّکَ رَءووفٌ رَحیم، (۱) رَبَّنآ اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلاءَهُ زینَةً وَ اَموَلًا... رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلى اَموَلِهِم وَ اشدُد عَلى قُلوبِهِم فَلا یُؤمِنوا حَتّى یَرَوُا العَذابَ الاَلیمَ. (۲)
قال الله الحکیم فى کتابه: اَ لَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّمآءِ. تُؤتى اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رِبِّها. (۳)
عرایض خودم را در این روز بهیادماندنى و مهم، براى شما برادران و خواهران عزیز در سه بخش عرض میکنم: در بخش اول، یک واقعیت مهمى دربارهى جمهورى اسلامى وجود دارد که توجه به آن واقعیت براى ما، امروز حائز اهمیت است. در بخش دوم، یک اشاره و شرح توصیفىِ کوتاهى از مکتب ماندگار امام بزرگوارمان عرض میکنم؛ اگرچه دربارهى مکتب امام راحل سخن بسیار گفتهاند و گفتهایم و شنیدهایم، ولى این توصیف کوتاه در این مقطع براى ما لازم است؛ تصویر کوتاهى از مجموعهى آنچه امام بزرگوار بهعنوان یک پدیدهى بىنظیر در دنیاى معاصر بهوجود آورد. بخش سوم، اشاره به دو چالش مهمى است که بر سر راه ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى قرار دارد؛ توجه به این دو چالش، براى درست حرکت کردن ما و درست راه پیمودن ما مهم است.
در بخش اول، آن واقعیتى که به آن اشاره کردم این است که ۲۵ سال از رحلت امام عظیمالشأن میگذرد، ولى شور و اشتیاق براى شنیدن دربارهى او و دانستن از او کم نشده است؛ مخصوص کشور ما هم نیست، در دنیاى اسلام بلکه فراتر از دنیاى اسلام، این واقعیت وجود دارد. نهتنها در کشور ما - که نسل سوم انقلاب در آن درحال بالیدن است - بلکه در دنیاى اسلام، جوانان عصر ارتباطات و عصر اینترنت که با مسائلِ دور از محیط خود براحتى میتوانند ارتباط بگیرند، دنبال این هستند که دربارهى مسائل انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى و دربارهى معمار این بناى عظیم، مطالب بیشترى بدانند. پدیدهى مردمسالارى دینى، نظریهى ولایت فقیه، مسائلى است که براى محیطهاى فکرى دنیاى اسلام، حائز اهمیت و داراى جاذبه است.
دشمنان ما تلاش گستردهاى را از روزهاى اول آغاز کردند و هرچه جلو رفتیم، این تلاش بیشتر شده است؛ از صدها بلکه هزاران ایستگاه تلویزیونى و رادیویى و اینترنتى استفاده کردند براى دشنام دادن به جمهورىاسلامى و به بانى بزرگ آن و به طرفداران آن. خود این مطلب به ما کمک کرده است، یعنى حس کنجکاوى را در مستمعان و مخاطبان در سراسر دنیا برانگیخته است؛ میخواهند بدانند که علت اینهمه دشمنىکردن و سنگپرانى کردن و لجنپراکنى کردن چیست، و آن حقیقتى که آماج این دشمنىها است، چه ماهیتى دارد، چه حقیقتى دارد. بنابراین دشمنان ما به قصد دشمنى نام ما را بردند و دربارهى امام ما و نظام ما سخن گفتهاند، اما «اِنَّهُم یَکیدونَ کَیدًا. وَ اَکیدُ کَیدًا»؛ (۴) این را خداى متعال میفرماید؛ آنها با این نیت، این حرکت وسیع را آغاز کردند اما در نهایت براى ما یک فرصتى بهوجود آمد، چون حس کنجکاوى مستمعانِ این دستگاهها در سراسر جهان تحریک شد. در کشورهاى اسلامى و در منطقهى ما بیدارى اسلامى - که احساسات ضد استکبارى در آن بر هر پدیدهى دیگرى غلبه داشت - خود نشانهى همان کنجکاوى و پاسخگیرى و پاسخیابى است، و این همچنان ادامه دارد. ممکن است دستگاههاى اطلاعاتى غربى و آمریکایى اینجور به بزرگترهاى خودشان گزارش کنند که توانستهاند بیدارى اسلامى را در منطقهى ما سرکوب کنند. اگر اینجور خیال کنند، این هم یکى دیگر از خطاهاى راهبردى و غلطتحلیلکردنهاى دشمنان ما خواهد بود. بیدارى اسلامى ممکن است براى مدتى، در بخشى از دنیاى اسلام سرکوب بشود اما بلاشک ریشهکن نخواهد شد؛ گسترش خواهد یافت؛ و این فهم، این ادراک، این دریافت در کشورها و در نسل جوان مسلمان در این منطقه، چیزى نیست که به این آسانىها بتوانند آن را از بین ببرند؛ البته تلاش میکنند، تلاشهایشان ممکن است در بعضى از بخشها براى مدت کوتاهى موفقیتآمیز هم به نظر برسد، اما در نهایت ابتر است.
این کنجکاوى که در نسل جوان امروز، در دنیا - بخصوص در دنیاى اسلام - دربارهى پدیدهى مردمسالارى دینى وجود دارد، ناشى از این است که جمهورى اسلامى یک پدیدهاى بود که ۳۵ سال از آغاز ولادت آن گذشت، و در تمام این مدت ۳۵ سال، با واکنش خشن و خصمانهى قدرتهاى مسلط دنیا مواجه بود: هم واکنش نظامى نشان دادند، هم واکنش تبلیغاتى نشان دادند، هم واکنش خصمانهى اقتصادى نشان دادند - که از اول انقلاب تحریمها آغاز شد و روزبهروز تا امروز تشدید شده است - [هم] واکنش سیاسى نشان دادند؛ این جبههى پرقدرت غربى، در مقابل جمهورى اسلامى ۳۵ سال است که هر کارى از دستش برآمده، کرده است؛ تلاش نظامى کرده است، به مهاجمِ نظامىِ به کشور کمک کرده است، دشمنان را در هر نقطهاى علیه جمهورى اسلامى حمایت کرده است، تبلیغات پرحجم علیه آن بهکار برده است، تلاش تحریمى و محاصرهى اقتصادى را در اعلى درجهى ممکن و بدون سابقه بهکار برده است، اما در مقابلْ جمهورى اسلامى، دربرابر اینهمه هجمه و اینهمه مخالفت خشن و بىملاحظه، هم از بین نرفت، هم دچار محافظهکارى نشد، هم به غرب باج نداد، روزبهروز هم کشور پیشرفت کرد؛ این آن چیزى است که ماهیت این کنجکاوى را تشکیل میدهد. قدرتهاى درجهى یکِ نظامى و سیاسى و اقتصادى دنیا، دستبهدست هم بدهند علیه یک کشورى، علیه یک حکومتى، ۳۵ سال تلاش کنند، [ولى] آن حکومت علىرغم تلاش آنها، نه فقط از بین نرود، بلکه روزبهروز قوىتر بشود، به آنها باج هم ندهد، به آنها اعتنا هم نکند. در عرصههاى مختلف، جمهورى اسلامى اقتدار خود را و قابلیت بقاى خود را نشان داد. امروز وقتى به جمهورى اسلامى نگاه میکنند، [مىبینند] نسل دوم و سومِ انقلاب در این کشور داراى چند میلیون دانشجو، چندین هزار طلبهى علوم دینى فاضل، چندین هزار پژوهشگر و محقق، چند ده هزار استاد دانشگاه و حوزه، هزاران نخبهى علمى و فکرى که بعضى از آنها در عرصهى بینالمللى نامآور و شناخته شدهاند، هزاران فعال و نخبهى سیاسى و فرهنگى و تولیدى و اقتصادى؛ واقعیت جامعهى ما امروز این است. جمهورى اسلامى در میدان علم و فناورى، با وجود همهى این تحریمها، ماهواره به فضا میفرستد، موجود زنده به فضا میفرستد و برمیگرداند، انرژى هستهاى تولید میکند، در بسیارى از دانشهاى نوپدید جزو ده کشور اول دنیا قرار میگیرد، شتاب پیشرفت علم در جمهورى اسلامى از سوى مراکز مسئول این کار در دنیا سیزده برابر متوسط دنیا اعلام میشود، خدمات علمى و فنى به کشورهاى مختلف صادر میکند، با وجود تحریمهاى بىسابقه یک کشور ۷۵ میلیونى را اداره میکند، در سیاستهاى منطقه حرف اول را میزند، در مقابل رژیم غاصب و مورد حمایت زورگویان عالم یکتنه مىایستد، با ظالم نمیسازد و از مظلوم دفاع میکند؛ هر انسان آگاهى به کنجکاوى مىافتد که این موجود چیست، این پدیده چه پدیدهاى است با اینهمه دشمنى، و اینهمه توانایىهاى ذاتى و نشانههاى حیات و بقا؛ ماهیت این کنجکاوى این است. این حالا در زمینههاى مسائل علمى و فناورى و مانند اینها.
در زمینهى مسائل سیاسى و اجتماعى، جلوهى بالاى مردمسالارى در این کشور که ۳۵ سال است از انقلاب ما گذشته است، و در طول این ۳۵ سال، ۳۲ انتخابات داشتیم؛ ۳۲ انتخابات سراسرى در این کشور بهوجود آمده است؛ این شوخى است؟ یک نمونهى بىنظیر [است]؛ انتخاباتهاى جمهورى اسلامى با مشارکتهاى بالا - بالاتر از متوسط و میانگین جهانى و بعضاً بسیار بالاتر؛ شرکت ۷۰ درصدى، ۷۲ درصدى؛ انتخاباتهاى ما از این قبیل است - جلوهى مردمسالارى[است]. نمونهى بىنظیر دیگر دو پدیدهاى است که ما مردم، با آنها عادت کردهایم اما براى یک ناظر جهانى فوقالعاده جذاب و مهم است، و آن عبارت است از راهپیمایى بیستودوم بهمن و راهپیمایى روز قدس در ماه رمضان. جشن انقلاب را مردم بهطور مداوم، هرسال تا این ۳۵ سال گرفتهاند، با یک راهپیمایى عظیمِ پرشورِ پرشکوه در روزهاى سرد پایان بهمن. ما عادت کردهایم و اهمیت موضوع و عظمت موضوع به چشممان نمىآید اما ناظر جهانى، اینها را میبیند و براى او بسیار خیرهکننده است؛ اینها عوامل آن جذابیتى است که کنجکاوىها را تحریک میکند و راه نویى را به ذهنهاى علاقهمندان و افرادى که اهل سؤال و استفسار و تحقیقند، ارائه میدهد. این واقعیت مهم دوران ما است که عبارت است از توجه و کنجکاوى عمومى در دنیاى اسلام از سوى جوانها، روشنفکران، آگاهان و کسانى که اهل فهم مسائلند، نسبت به این پدیدهاى که در کشور ایران اسلامى، به توفیق الهى و به تأیید الهى تحقق یافته است و روزبهروز رشد کرده است. این مطلب اول.
این واقعیت، ساخته و پرداختهى دست معمار بزرگ است. دربارهى امام خیلى حرف زدهایم، شاید بعضىها خیال کردهاند ما با اغراق و مبالغه حرف میزنیم؛ ولى نه، آنچه دربارهى امام بزرگوارمان گفتهایم، نه اغراق است، نه مبالغه است؛ بخشى از واقعیت است؛ بیش از آنچه توصیف کردهایم و توانستهایم ارائه بدهیم، امام بزرگوار و عزیز ما داراى مضمون و معنا و مغز بود. آنچه در اختیار ملت ایران و در معرض دید و فکر ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداختهى آن دست توانا است. ما براى اینکه راه را درست برویم، باید نقشهى معمار را بدانیم. اگر در یک بناى متعارف معمولى، نقشه در اختیار نباشد، نقشهى اصلى معلوم نباشد، سازندگان و بنایان هرچه هم چیرهدست باشند، ممکن است اشتباه کنند؛ باید نقشهى اصلى را دانست تا بتوان براساس آن نقشهى اصلى، اگر هنرى در سازندگى و در احیاء هست، آن را بهکار برد. نقشهى او نقشهاى نبود که فقط از ذهن انسان صادر بشود، قطعاً مؤیدمنعندالله بود؛ خود امام بزرگوار این را میدانست و به آن معترف بود؛ خود او میگفت آنچه پیش آمده است با دست قدرت الهى است و درست فهمیده بود و چشم بصیر و بیناى او درست دیده بود. ما مواظب باشیم؛ آن نقشه را بشناسیم تا بتوانیم راه را ادامه بدهیم. اگر نقشه را ندانستیم، زاویه پیدا میکنیم؛ وقتى زاویه پیدا شد، روزبهروز هرچه پیش برویم، از راه اصلى و صراط مستقیم دور میشویم؛ وقتى از صراط مستقیم دور شدیم، از هدفها دور میشویم، به هدفها نمیرسیم؛ براى اینکه به هدف برسیم، باید راه را گم نکنیم؛ براى اینکه راه را گم نکنیم، باید نقشهى اصلى و اساسى، جلوى چشم ما باشد، آن را بشناسیم و بدانیم. نقشهى امام، کار اصلى امام، بناى یک نظم مدنى - سیاسى براساس عقلانیت اسلامى بود؛ مقدمهى لازم این کار، این بود که نظام پادشاهى - که هم فاسد بود، هم وابسته بود، هم دیکتاتور بود؛ این سه خصوصیت در نظام پادشاهى وجود داشت: هم دچار فساد بود، فسادهاى گوناگون اخلاقى و مالى و غیره؛ هم وابستهى به قدرتها بود، یک روز وابستهى به انگلیس، یک روز وابستهى به آمریکا، حاضر بود منافع خود را و کشور را در مقابل منافع بیگانگان فراموش کند؛ و هم دیکتاتور بود، مستبد بود، رأى مردم، خواست مردم براى نظام پادشاهى مطرح نبود؛ هرکدام از اینها یک فصلِ بلند است، یک کتاب است -[ریشهکن شود]؛ مقدمهى آن کار بزرگى که امام میخواست انجام بدهد، ریشهکن کردن این نظام فاسدِ وابستهى دیکتاتور بود؛ همت را بر این گماشت و نظام ریشهکن شد. در کشور ما مسئله این نیست که نظام پادشاهى برود، به جاى او نظام پادشاهى یا شبهپادشاهىِ دیگرى بنشیند؛ مسئله این است که آن خصوصیاتى که نظام پادشاهى داشت باید ریشهکن میشد و امام بزرگوار ریشهکن کرد؛ سخنان امام، رهنمودهاى امام، رفتار امام همه در اینجهت است.
در بناى آن نظم مدنى و سیاسى دو نکتهى اساسى وجود دارد که این دو نکته به هم پیوند خورده است؛ به یک معنا دو روى یک حقیقت است: یکى عبارت است از سپردن کار کشور به مردم از طریق مردمسالارى و از طریق انتخابات، و دوم اینکه این حرکت - که خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هرآنچه ناشى از حرکت مردمسالارى و سپردن کار به مردم است - باید در چهارچوب شریعت اسلامى باشد. این، دو بخش است، یا با یک نگاه، دو بُعد از یک حقیقت است.
افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالارى و تکیهى به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامى استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامى چهارچوب است؛ در همهى قانونگذارىها و اجراها و عزلونصبها و رفتارهاى عمومى که تابع این نظم سیاسى و مدنى است، باید شریعت اسلامى رعایت بشود. و گردش کار در این نظام بهوسیلهى مردمسالارى است؛ یعنى آحاد مردم نمایندهى مجلس را انتخاب میکنند، رئیسجمهور را انتخاب میکنند، وزرا را با واسطه انتخاب میکنند، خبرگان را انتخاب میکنند، رهبرى را با واسطه انتخاب میکنند؛ کار، دست مردم است؛ این، پایهى اصلى حرکت امام بزرگوار است. این بناى عظیمى که این بزرگوار گذاشت، متکى به این دو پایه است. التزام به شریعت اسلامى، روح و حقیقت نظام اسلامى است؛ این را توجه داشته باشند. شریعت اسلامى اگر در جامعه بهطور کامل اجرا بشود، هم آزادىهاى عمومى و مدنى را - آزادى افراد را، آزادى فردى را - تأمین میکند، هم آزادى ملت را که اسم آن استقلال است - استقلال یعنى آزادى در ابعاد یک ملت، که وابستهى به کسى و به جایى نباشد؛ یک ملت آزاد یعنى ملتى که بههرصورت تحت نفوذ و سیطرهى مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان قرار ندارد - تضمین میکند، [هم] عدالت را در جامعه تضمین میکند، هم معنویت را تضمین میکند؛ این چهار عنصر اصلى است: آزادى، استقلال، عدالت، معنویت. اگر شریعت اسلامى بر جامعه حاکم شد، این پدیدههاى اساسى در نظم جامعهى اسلامى، خود را نشان میدهند. بنابراین امام بزرگوار ما شریعت اسلامى را که روح جمهورى اسلامى است، مورد تکیه قرار داده است؛ مردمسالارى دینى را هم که یک وسیله و ابزار است که آن هم متخَذ از شریعت است، مورد تکیه قرار داده.
هیچ قدرت و غلبهاى در مکتب امام که از تقلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاستهى از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى که ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامى و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتى که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبهاى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است؛ این آن نسخهى جدیدى است که امام بزرگوار ما به دنیا عرضه کرد و به ادبیات سیاسى عالم این فصل مهم را افزود. در این نسخهى جدید، یکى از عناصر اصلى - همانطور که اشاره کردیم - به کمک مظلوم شتافتن و با ظالم مقابله کردن است؛ به کمک مظلوم باید رفت که در دورهى ما، در زمان ما، مصداق اتم مظلومیت ملت فلسطین بود که شما دیدید امام بزرگوار از روز اول تا آخر عمر، راجع به فلسطین تأکید کرد، تکیه کرد، حمایت کرد و وصیت کرد که این مسئله را ملت ایران و مسئولان کشور فراموش نکنند؛ کمک به مظلوم و ایستادگى در مقابل ظالم، نفى دستاندازىهاى ظالم، انکار صریح هیبت و ابهت ظالم و شکستن این ابهت؛ این هم یکى از بخشهاى این نظام و این نسخهى جدیدى است که امام بزرگوار ما عرضه کرد. این یک خلاصهاى و یک تصویر کوتاه و توصیف کوتاهى است از مجموعهى آن نظم سیاسى و مبنایىاى که امام بزرگوار ما پس از فروپاشى نظام پادشاهى به کشور آورد، عرضه کرد، مورد قبول قاطع مردم قرار گرفت، و تحقق پیداکرد؛ و این نسخه مثل خیلى از حرفهاى سیاسى، در کتابها نماند؛ آمد در واقعیت، تحقق پیداکرد، تبلور پیداکرد؛ ملت ایران هم همت کردند، وفادارى نشان دادند، فداکارى کردند، این را حفظ کردند، نگه داشتند، و روزبهروز قوىتر کردند تا به امروز رسیده است.
خب، پس امام موفق شد؛ امام در آن کارى که میخواست انجام بدهد، به توفیق کامل دست پیداکرد، [ اما] آیا اینکار بزرگ ادامه پیدا خواهد کرد؟ آیا بخشهاى خالى این جدول - که بهطور طبیعى بخشهاى خالىاى در این جدولهاى اجتماعى و تاریخى قرار دارند - پُر خواهد شد؟ این بستگى دارد به اینکه من و شما چقدر همت کنیم؛ ما چقدر آگاهى نشان بدهیم؛ ما چقدر آن خط روشن را مراعات کنیم و در آن خط روشن حرکت بکنیم. بله، کاملاً ممکن است؛ با این ملتى که ما داریم مشاهده میکنیم، با این تجربهاى و این حرکت موفق و سِیر مستمرى که در این ۳۵ سال - و بعد از رحلت امام در این ۲۵ سال - این ملت نشان داده است، بله، ادامهى این راه ممکن است؛ خانههاى خالى پُر خواهد شد، کارهاى بزرگ انجام خواهد گرفت، و این ملت به اذنالله و به حول و قوهى الهى به اوج قلهها خواهد رسید.
اما این راه، مثل همهى راههاى مهم که به سمت هدفهاى بزرگ کشیده شده است، چالشهایى هم دارد، موانعى هم دارد؛ این موانع را باید بشناسیم تا بتوانیم از آنها عبور کنیم. اگر مانع را نشناختیم، عبور از مانع یا دشوار خواهد شد، یا حتى غیر ممکن خواهد شد. بنده امروز دارم اینها را به شما حضار محترم این مجلس عظیم و باشکوه و در واقع به ملت ایران که این سخنان را خواهند شنید عرض میکنم، اما باید جوانان ما، فرزانگان ما، زبدگان فکرى ما، روى هرکدام از این سرفصلها و بخشها بنشینند فکر کنند، کار کنند، مطالعه کنند؛ نهفقط بحثهاى ذهنىِ شبهروشنفکرى، [بلکه] بحثهاى کاربردى، بحثهاى عملیاتى، بحثهاى ناظر به واقعیت. اینهایى که ما عرض میکنیم سرفصلهایى است براى کارهاى فکرى که انشاءالله بهوسیلهى جوانان ما - که از ما خیلى بهترند، خیلى آمادهترند - دنبال خواهد شد.
من دو چالش را عرض میکنم: یک چالش بیرونى، یک چالش درونى. چالش بیرونى ما مزاحمتهاى استکبار جهانى است؛ بىرودربایستى حرف بزنیم، مزاحمتهاى آمریکا است؛ سنگاندازى میکنند. درست است که شاید در تحلیلهاى بعضى از متفکران سیاسىِ خودشان هم این هست که میگویند فایدهاى ندارد، نمیشود با این حرکت عظیم مقابله کرد؛ لکن سنگاندازى میکنند. نقشهى کار آنها را باید دانست؛ این نقشهى لو رفتهى آمریکا است؛ این نقشهى کلان آمریکا است که امروز در خلال بحثها و گزارشها و اظهارنظرها و رفتارهاى آنها لو رفته است: آمریکا کشورهاى دنیا، جریانهاى دنیا، آدمهاى دنیا را به سه قِسم تقسیم میکند: یک قِسم گوشبهفرمانها، کشورهاى گوشبهفرمان، جریانهاى سیاسى و اجتماعى گوشبهفرمان یا آدمهاى گوشبهفرمان، یک عده اینها هستند؛ یک عده کشورهایى که گوشبهفرمان نیستند، اما باید با آنها مدارا کرد، بعضى از کشورها، بعضى از شخصیتها، بعضى از جریانها به نظر آمریکا اینجورى هستند که باید با آنها مدارا کرد، منافع مشترکى [با آنها] تعریف کرد، یکجورى با آنها فعلاً کنار آمد، که حالا بعد توضیح عرض میکنم؛ قِسم سوم کشورهاى نافرمان، آنهایى که زیر بار آمریکا نمیروند، باج به آمریکا نمیدهند، یک دسته هم اینها هستند. به نظر آمریکایىها همهى کشورهاى دنیا، همهى جریانهاى سیاسى و اجتماعى و مدنى و اقتصادى عالَم و همهى آدمها و شخصیتهاى برجسته و ممتاز و نشاندار عالَم از این سه قِسم خارج نیستند: یا سرسپردهاند و گوشبهفرمانند، یا مستقلى هستند که باید با آنها مدارا کرد، و یا اینکه نافرمانند و دلیرى نشان میدهند و گستاخى نشان میدهند که جورى دیگر باید با آنها رفتار کرد.
سیاست آمریکایىها با آن دستهى اول حمایت کامل است؛ البته حمایت مفت و مجانى نیست، حمایت میکنند و آنها را میدوشند؛ در واقع از توانایىهاى آنها و از امکانات آنها به نفع منافع خودشان، براى تأمین منافع خودشان استفاده میکنند؛ از آنها سوارى میگیرند، از آنها همهجور خدمت را میگیرند، همانطور که عرض کردیم آنها را میدوشند، اهمیتى هم نمیدهند. البته اگر چنانچه رفتارى از آنها سر زد که در عرف جهانى زشت بود، آن رفتار را هم محکوم نمیکنند، از آن دفاع هم میکنند، آنرا توجیه هم میکنند؛ مثلاً کشورهاى مستبدى وجود دارند که با نظامهاى ارتجاعىِ بشدت استبدادى اداره میشوند، با آمریکایىها خوبند، به آمریکایىها بار میدهند و در خدمت آمریکا حاضرند، سرسپردهاند، جزو گروه اولند؛ آمریکایىها وقتى میخواهند اینها را توصیف بکنند، نمیگویند کشورهاى دیکتاتور، میگویند اینها کشورهاى پدرسالارند! دیکتاتورى آنها را پنهان میکنند، میگویند اینها دیکتاتور نیستند، پدرسالارند. پدرسالار در نظام سیاسى یعنىچه؟ معناى آن چیست؟ کشورى که در آن نه مجلسى وجود دارد، نه انتخاباتى وجود دارد، نه قدرت حرفزدنى وجود دارد، نه قلم آزادى وجود دارد، نه بیان آزادى وجود دارد و اندک تخلفى از خواستههاى حاکم، با شدت و حِدت و خشونت سرکوب میشود؛ این کشور کشور پدرسالار است؟
صدامحسین در یک بخشى از زندگى، جزو این سرسپردهها و گوشبهفرمانها بود؛ در آن مدت همهى حمایتهاى لازم را از او کردند، در خدمت او قرار گرفتند، به او سلاح شیمیایى دادند، نقشههاى تحرکات نظامى ما را که با ماهوارهها کشف میشد در اختیار او گذاشتند، نقشهى جنگى دادند؛ چون در خدمت آنها بود، علیه نظام متمرد جمهورى اسلامى بود، که نظام جمهورى اسلامى جزو گروه سوم است. یک دسته اینها هستند.
دستهى دوم، گفتیم کشورهایى هستند که سیاست آمریکا و نقشهى آمریکا مداراى با آنها است. مدارا یعنىچه؟ یعنى فعلاً منافع مشترکى با آنها تعریف میکند، آنها را در کنار خود قرار میدهد، اما آنوقتى که فرصتى پیدا کرد، خنجر را از پشت به قلب آنها میکوبد و قلب آنها را میدرد؛ ملاحظهى آنها را هم نمیکند. مثل چه کشورهایى؟ مثل کشورهاى اروپایى؛ امروز وضع کشورهاى اروپایى اینجورى است. آمریکا با اینها مدارا میکند، نه به معناى اینکه منافع آنها را رعایت میکند؛ نه، آنجایى که بتواند لگد هم میزند؛ از شخص اول کشورِ همپیمان خود جاسوسى اینترنتى هم میکند، (۵) جاسوسى بهوسیلهى تلفن همراه هم میکند، از زندگى خصوصى او جاسوسى میکند، اِبایى هم ندارد؛ وقتى هم که کشف میشود، میگوید که بله، ببخشید، این کار شد دیگر، چارهاى نبود، انجام گرفت! حاضر نیستند عذرخواهى درست و حسابى هم بکنند. فهم بنده از مسائل سیاست این است که اروپایىها در یک خطاى بزرگ راهبردى قرار دارند که خودشان را در خدمت آمریکا قرار دادهاند. منافع آمریکا را رعایت میکنند، آمریکا منافع آنها را رعایت نمیکند و نخواهد کرد؛ تا آخر هم همینجور است. این هم دستهى دوم.
دستهى سوم کشورهایى هستند که زیر بار آمریکا نمیروند؛ سیاست آمریکا، دربارهى اینها این است که از هر وسیلهى ممکن باید علیه این کشورهاى نافرمان استفاده کرد؛ از هر وسیلهى ممکن؛ هیچ حدومرزى نمیشناسند. اگر شما دیدید کشورى در مقابل آمریکا نافرمان است و آمریکا مثلاً حملهى نظامى نمیکند یا تحریم نمیکند، بدانید یک اشکالى آنجا وجود دارد؛ یعنى مانعى بر سر راه وجود دارد؛ به زبان ساده، نمیتواند انجام بدهد که انجام نمیدهد؛ اگر بتواند، انجام میدهد. تنها جرم این کشور نافرمان هم این است که در مقابل آمریکا حاضر به تسلیم نیست، حاضر نیست باج بدهد، حاضر نیست منافع او را بر منافع خودش مقدم بدارد؛ این میشود کشور نافرمان. آمریکایىها براى اینکه این کشور را به زانو دربیاورند، از هیچ کارى فروگذار نمیکنند؛ هر کارى برایشان ممکن باشد انجام میدهند؛ اگر کارى انجام ندهند بهخاطر نتوانستن است.
خب، حالا این کارهایى که آمریکایىها انجام میدهند چیست؟ امروز حملهى نظامى از نظر آمریکایىها یک اولویت نیست؛ فهمیدند که در قضیهى عراق و در قضیهى افغانستان که تهاجم نظامى کردند، ضرر کردند؛ فهمیدند که تهاجم نظامى همان اندازهاى که براى کشور موردِ تهاجم موجب خطر است، گاهى همان اندازه و گاهى بیشتر براى کشور هجومکننده و حملهکننده ممکن است موجب خطر باشد؛ این را درست فهمیدند. لذا میتوان گفت از حملهى نظامى و حرکات نظامى منصرفند؛ راههاى دیگرى دارند. یکى از راهها این است که پیشبرد هدفهاى خودشان را در آن کشور مورد نظر - که آماج دشمنى آنها است - به عناصر داخلىِ همان کشور بسپرند. مسئله فقط مسئلهى ایران اسلامى و جمهورى اسلامى نیست؛ در همهجاى دنیا اینها این کارها را میکنند و ما نمونههاى آن را داریم مشاهده میکنیم. یا بهوسیلهى کودتا؛ کسانى را تقویت کنند که در کشور، کودتا راه بیندازند و آن نظامى را و دستگاه دولتى و سیاسىاى را که در مقابل آنها تسلیم نمیشود، با کودتا از سر راه بردارند؛ یکى از راهها این است. یکى از راهها کشاندن بخشى از مردم به خیابانها است که این انقلابهاى رنگى که در جاىجاى این منطقه در این چند سال اخیر بهوجود آمد، از این قبیل است. یک دولتى مىآید سرِ کار؛ بالاخره هر دولتى که سرِ کار مىآید ممکن است اگر با شصت درصد آراء مردم هم آمده باشد، چهل درصد به او رأى نداده باشند؛ آمریکایىها میروند سراغ آن چهل درصد، عناصر و لیدرهایى را در بین آنها انتخاب میکنند، با تطمیع، با پول، با تهدید، آنها را وادار میکنند که آن چهل درصد یا بخشى از آن چهل درصد را به خیابانها بکشانند. همین انقلابهاى رنگى، این انقلاب نارنجى، انقلاب کجا در کشورهاى مختلف که در این چند سال دیده شد، دست آمریکایىها پشت این کار بود. ما هیچ قضاوتى در مورد حوادثى که این روزها در منطقهاى(۶) از اروپا در جریان است نمیخواهیم بکنیم، اما انسان وقتى نگاه میکند، میبیند که سناتور آمریکایى، مسئول آمریکایى(۷) در تظاهرات یک اقلیتى علیه یک کشور، چه نقشى میتواند ایفا کند که در آنجا حضور پیدا میکند؟ حضور پیدا کردند. یکى از کارهایشان این است که با کشاندن گروهى از مردم به خیابانها و نافرمانى مدنى، آن دولتى را که مورد قبول آنها نیست و حاضر نیست به آنها باج بدهد، از کار بیندازند. یکى از کارها فعال کردن گروههاى ترور و راه انداختن گروههاى تروریست است؛ این را در عراق انجام دادند، در افغانستان انجام دادند، در برخى از کشورهاى عربى منطقه انجام دادند، در کشور خود ما هم انجام دادند؛ گروههاى تروریست را راه بیندازند، آدمهاى مشخص را [ ترور کنند]. در کشور ما دانشمندان را زدند، متخصصین انرژى هستهاى را زدند و به شهادت رساندند، قبل از آن هم کسان دیگرى، نخبگان سیاسى، نخبگان فرهنگى، شخصیتهاى علمى، شخصیتهاى روحانى را زدند؛ و اینها زیر دامن آمریکا رشد کردند، بعضى هم بهخاطر این خدماتى که به آمریکا کردند مورد قبول و پذیرش آمریکایىها قرار گرفتند. امروز منافقین در آغوش آمریکا قرار دارند؛ در جلسات گوناگون، در کمیسیونهاى کنگرهى آمریکا شرکت میکنند، همین عناصر منافق، همینهایى که در اینجا آحاد مردم را کشتند، بزرگان را کشتند، علما را کشتند، دانشمندان را کشتند، سیاسیون را کشتند و انفجارات بهوجود آوردند، امروز آنجا با آنها هستند. یکى از راهها هم این است. یکى از راهها ایجاد اختلاف در رأس حاکمیتها است؛ یکى از کارهایى که اینها میکنند این است: آن دستگاهى، آن نظامى که با آنها همراه نیست، سعى میکنند در رأس آن اختلاف و شکاف بهوجود بیاورند، حاکمیت دوگانه درست کنند؛ خیلىجاها موفق نمیشوند، بعضىجاها هم متأسفانه موفق میشوند؛ یکى از راهها این است. یکى از راهها این است که با تبلیغات خود دلهاى مردم را، افکار مردم را از مبانى اعتقادى و ایمانىشان منصرف بکنند؛ و راههاى گوناگونى از این قبیل. و رژیم ایالات متحدهى آمریکا در مورد ایران عزیز ما، و ایراناسلامى ما، همهى این کارها را انجام داده است و به فضلالهى در همهى این کارها هم شکست خورده است. کودتاى نظامى، حمایت از فتنهگران، کشاندن مردم به خیابانها، مقابلهى با انتخابات، ایجاد شکاف، از این کارها یا انجام دادند یا تلاش کردند که انجام بدهند، و بحمدالله در همهى اینها ناموفق ماندند. چرا؟ چون ملت بیدار بود، چون ملت مؤمن بود، و اینجا است که من میروم سراغ آن چالش دوم که چالش درونى است.
برادران و خواهران عزیز! چالش درونى براى ملت ما عبارت است از اینکه روحیه و جهت نهضت امام بزرگوار را از نظر دور بداریم و فراموش کنیم و آن را از دست بدهیم؛ این بزرگترین خطر است. در شناخت دشمنمان اشتباه کنیم؛ در شناخت دوستمان اشتباه کنیم؛ جبههى دشمن و دوست را با هم مخلوط کنیم، نفهمیم دشمن کیست؛ دوست کیست؛ یا در شناخت دشمن اصلى و فرعى اشتباه بکنیم، این هم خطر است. برادران عزیز، خواهران عزیز، عموم ملت ایران توجه داشته باشند که گاهى یکى با شما دشمنى میکند، اما اگر دقت کنید دشمنىِ او دشمنىِاصلى نیست، تابعى است از یک عامل دیگر، از یک کس دیگر؛ دشمن اصلى را پیدا کنید؛ والا [اگر] انسان با دشمن فرعى سینهبهسینه بشود، هم قواى او تحلیل میرود، هم نتیجهى کارْ نتیجهى مطلوبى نخواهد شد.
امروز یک عدهاى در بخشهاى مختلف دنیاى اسلام بهنام گروههاى تکفیرى و وهابى و سَلَفى، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش میکنند، کارهاى بدى میکنند، کارهاى زشتى میکنند؛ اما اینها دشمنهاى اصلى نیستند؛ این را همه بدانند. دشمنى میکنند، حماقت میکنند اما دشمن اصلى، آن کسى است که اینها را تحریک میکند، آن کسى است که پول در اختیارشان میگذارد، آن کسى است که وقتى انگیزهى آنها اندکى ضعیف شد، با وسایل گوناگون آنها را انگیزهدار میکند؛ دشمن اصلى، آن کسى است که تخم شکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ایران مىافشاند؛ اینها آن دست پنهانِ سرویسهاى امنیتى و اطلاعاتى است. لذا ما مکرر گفتهایم این گروههاى بىعقلى را که به نام سَلَفىگرى، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله میکنند، دشمن اصلى نمیدانیم؛ ما شما را فریبخورده میدانیم؛ به اینها گفتهایم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمین؛ (۸) تو اگر خطا میکنى، اشتباه میکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت میبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمیدانیم که بایستى کمر به قتل او ببندیم؛ البته از خودمان دفاع میکنیم، هر کسى به ما حمله بکند، با مشت محکم ما مواجه خواهد شد، این طبیعى است؛ اما معتقدیم اینها دشمنان اصلى نیستند، فریبخورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نهچندان پنهانى است که از آستین سرویسهاى امنیتى بیرون مىآید و گریبان مسلمانان را میگیرد و آنها را به جان هم مىاندازد.
چالشهاى درونى ما اینها است: سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور؛ اختلافات فرعى و اختلافات سطحى، ما را سرگرم بکند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض بهوجود بیاورد، ما را از مسائل اصلى و از خطوط اصلى غافل بکند؛ این یکى از مصادیق آن چالش اصلى است که عرض شد. از دست دادن انسجام ملت از چالشهاى ما است. دچار شدن به تنبلى و بىروحیگى، دچار شدن به کمکارى، دچار شدن به یأس و ناامیدى، تصور اینکه ما نمیتوانیم، تصور اینکه تا حالا نتوانستیم؛ نخیر، همانطور که امام فرمودند ما میتوانیم، (۹) باید عزم داشته باشیم، عزم ملى و مدیریت جهادى میتواند همهى این گرهها را باز کند. اینها همه، آن چالشهاى درونى ما است که باید با اینها مقابله کنیم. همانطور که عرض کردیم جوانهاى عزیز ما، نخبگان ما، فضلاى ما باید بنشینند این مسائل را بررسى کنند؛ اینها سرفصلهایى است. نام مبارک امام بزرگوارمان و یاد آن بزرگمرد و نقشهى آن معمار بزرگ میتواند ما را در همهى این فصول یارى کند و به ما امید ببخشد و نشاط بدهد و روحیه بدهد؛ همچنان که تا امروز چنین بوده است و به توفیق الهى در آینده [هم] چنین خواهد بود.
پروردگارا! برکات خودت را بر این ملت عزیز نازل بفرما. پروردگارا! جوانان عزیز ما را در راه بناى آرمانى نظام اسلامى کمک فرما. پروردگارا! ما را از کجروىها و انحرافها محفوظ بدار. پروردگارا! دست ملت ایران را از دشمنانش قوىتر قرار بده؛ آنها را بر دشمنانشان پیروز فرما؛ قلب مقدس ولىعصر (ارواحنا فداه) را نسبت به ما مهربان بفرما؛ دعاى آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان؛ روح مطهر امام و شهداى عزیز را با پیغمبر محشور فرما.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سورهى حشر، بخشى از آیهى ۱۰
۲) سورهى یونس، بخشى از آیهى ۸۸
۳) سورهى ابراهیم، آیهى ۲۴ و بخشى از آیهى ۲۵
۴) سورهى طارق، آیات ۱۵ و ۱۶
۵) کشور آلمان
۶) کشور اوکراین
۷) جان مککین
۸) سورهى مائده، آیهى ۲۸
۹) از جمله، صحیفهى امام، ج ۱۹، ص ۳۲۷
6:06
|
Kandoye Assal ( Imam Reza) - Sabir Khorasani | Farsi
نماهنگ زیبا «کندویِ عَسَل » با صدای صابر خراسانی
به مناسبت ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
Saber Khorasani -...
نماهنگ زیبا «کندویِ عَسَل » با صدای صابر خراسانی
به مناسبت ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
Saber Khorasani - Kandoye Assal Imam Reza
متن کندوی عسل
هواي دولتِ مشرق سفير ِباران شد
و چترهاي دله ما سرير ِباران شد
كويره سر به هوايِ به آسمان محتاج
دچار مرحمت سر به زير باران شد
قناتِ مرده ي ما را دوباره احيا كرد
و دشت هاي ترك خورده ، سير باران شد
و چشم ها همه در مسير او خيسند
شگفت بدرقه اي در مسير باران شد
چه رنگ ها كه به هم دستِ بيعت آوردند
كماني از بركات غدير باران شد
ترانه هاي بهاري دل مرا برده ست
صداي سوت قطاري، دل مرا برده ست
مسافرم به دياري ببند بار مرا
به عزم ديدن ياري ببند بار مرا
سفر، شروع فراق است باخبر هستم
اگرچه دوست نداري؛ ببند بار مرا
بيان قِصه دراز است اندكي بنشين
بگويمت به چه كاري ببند بار مرا؟
مرا هواي گلي در سر است، مي بيني
براي منصب خاري ببند بار مرا
ببين درون دلم شوق و بيقراري را
به قصد كسب قراري ببند بار مرا
تمام راه، من و جاده حرف ها زده ايم
غريب گرچه ولي، سربه آشنا زده ايم
پس از سلام، جواب سلام لازم نيست؟
براي زخمي راه، التيام لازم نيست؟
رسيدنم به تو واجب ترين نيازم بود
وگرنه باقي درخواست هام، لازم نيست
براي حاجي احرام بسته ي حرمت
دگر زيارت بيت الحرام لازم نيست
كبوترانه، هواي تو را به پر دارم
براي كفتر جلدت كه دام لازم نيست
اگرچه زشت و سياهم، ولي مگر آقا
در اين عمارت شاهي، غلام لازم نيست!؟
اگرچه ساكن اينجام، خانه ام آنجاست
كبوتري شده ام كاشيانه ام آنجاست
چه بارگاه قشنگی چه مرقدی داری
عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری
که گفته است غریبی میان ما وقتی
همیشه دور و برت رفت و آمدی داری
جناب گل پسر هفتم از قبیله ی یاس
شمیم روح نواز محمدی داری
به آبروی تو شرمنده آبرو مندست
رئوف هستی و الطاف بی حدی داری
میان این همه خوبان که دورتان جمعند
خودم که معترفم نوکر بدی داری
و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد
ضریح نیست که کندویی از عسل دارد
سپاس آنکه به دنیا ابا الجوادم داد
سپس گدا شدن خانه زاد یادم داد
ورودم از در باب الجواد واسطه ایست
همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد
به من چه شاعرم اصلا خودش که میدانست
نه دعبلم نه فرزدق نه با سوادم، داد
جهان سراغ ندارد رئوف تر از او
هنوز کاسه ی دستم نشان ندادم داد
در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند
فدای آنکه چنین حُسن انتخابم داد
کشید دست مرا ثامن الحجج رفتم
فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم…
مصطفي صابر خراساني
التماس دعا
More...
Description:
نماهنگ زیبا «کندویِ عَسَل » با صدای صابر خراسانی
به مناسبت ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
Saber Khorasani - Kandoye Assal Imam Reza
متن کندوی عسل
هواي دولتِ مشرق سفير ِباران شد
و چترهاي دله ما سرير ِباران شد
كويره سر به هوايِ به آسمان محتاج
دچار مرحمت سر به زير باران شد
قناتِ مرده ي ما را دوباره احيا كرد
و دشت هاي ترك خورده ، سير باران شد
و چشم ها همه در مسير او خيسند
شگفت بدرقه اي در مسير باران شد
چه رنگ ها كه به هم دستِ بيعت آوردند
كماني از بركات غدير باران شد
ترانه هاي بهاري دل مرا برده ست
صداي سوت قطاري، دل مرا برده ست
مسافرم به دياري ببند بار مرا
به عزم ديدن ياري ببند بار مرا
سفر، شروع فراق است باخبر هستم
اگرچه دوست نداري؛ ببند بار مرا
بيان قِصه دراز است اندكي بنشين
بگويمت به چه كاري ببند بار مرا؟
مرا هواي گلي در سر است، مي بيني
براي منصب خاري ببند بار مرا
ببين درون دلم شوق و بيقراري را
به قصد كسب قراري ببند بار مرا
تمام راه، من و جاده حرف ها زده ايم
غريب گرچه ولي، سربه آشنا زده ايم
پس از سلام، جواب سلام لازم نيست؟
براي زخمي راه، التيام لازم نيست؟
رسيدنم به تو واجب ترين نيازم بود
وگرنه باقي درخواست هام، لازم نيست
براي حاجي احرام بسته ي حرمت
دگر زيارت بيت الحرام لازم نيست
كبوترانه، هواي تو را به پر دارم
براي كفتر جلدت كه دام لازم نيست
اگرچه زشت و سياهم، ولي مگر آقا
در اين عمارت شاهي، غلام لازم نيست!؟
اگرچه ساكن اينجام، خانه ام آنجاست
كبوتري شده ام كاشيانه ام آنجاست
چه بارگاه قشنگی چه مرقدی داری
عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری
که گفته است غریبی میان ما وقتی
همیشه دور و برت رفت و آمدی داری
جناب گل پسر هفتم از قبیله ی یاس
شمیم روح نواز محمدی داری
به آبروی تو شرمنده آبرو مندست
رئوف هستی و الطاف بی حدی داری
میان این همه خوبان که دورتان جمعند
خودم که معترفم نوکر بدی داری
و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد
ضریح نیست که کندویی از عسل دارد
سپاس آنکه به دنیا ابا الجوادم داد
سپس گدا شدن خانه زاد یادم داد
ورودم از در باب الجواد واسطه ایست
همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد
به من چه شاعرم اصلا خودش که میدانست
نه دعبلم نه فرزدق نه با سوادم، داد
جهان سراغ ندارد رئوف تر از او
هنوز کاسه ی دستم نشان ندادم داد
در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند
فدای آنکه چنین حُسن انتخابم داد
کشید دست مرا ثامن الحجج رفتم
فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم…
مصطفي صابر خراساني
التماس دعا
4:17
|
زکودکی خادم این تبار محترمم (گروه سرود نسیم قدر) Farsi sub English+Urdu
ز کودکی خادم این تبار محترمم چنان حبیب مظاهر مدافع حرمم( اردو اور انگلیش ترجمے کے ساتھ)
Persian Noha Maddahi –...
ز کودکی خادم این تبار محترمم چنان حبیب مظاهر مدافع حرمم( اردو اور انگلیش ترجمے کے ساتھ)
Persian Noha Maddahi – Arghavan Song ( Ze Kodaki Aen Khadime Tabar ) with English and Urdu Translation . Namahang.Arghavan Modafean Haram Nasim Ghadr Group | مدافع حرم | ارغوان با زیرنویس اردو و انگلیسی با ترجمه (مع الترجمة الأردية والإنجليزية )
گریه های زیبای یکی از خوانندگان سرود “تبار محترم” در اجرای زنده حرم امام رضا علیه السلام
اجرای زنده گروه سرود نسیم قدر- سرود مدافع حرمم در حرم مطهر امام رضا علیه السلام
نماهنگ ارغوان جدید سرود “ارغوان” درباره شهدای مدافع حرم در حضور رهبرانقلاب
متن شعر:
ز کودکی خادم این تبار محترمم
چونان حبیب مظاهر مدافع حرمم
به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم
کنار لشکر عشاق حسین هم قدمم
***
اگر که حرمت این بارگه شکسته شود
و یا اگر که ره کرببلا بسته شود
چونان زنم به پیکر غاصب شام و عراق
که بند بند وجودش ز هم گسسته شود
***
حکم دفاع از حرم ز شاه نجف دارم
برم برم حرم هماره جان به کف دارم
هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست
مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم
***
نه قصه جدایی از یار و وطن دارم
به امر حق به راه دل کفن به تن دارم
پریدن از قفس که بال و پر نمی خواهد
عشق است بال پریدن همان که من دارم
***
ذکر لبم یازینب به دلم واهمه نیست
به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست
خدا مرا از در این خانه جدا نکند
گدایی در این خانه مرا خاتمه نیست
***
خطوط قرمز دور حرم زن خون من است
چو برکه ام که مرگ من همان سکون من است
پیاده می روم ز مشهدالرضا تا شام
حال کبوتر حرم حال کنون من است
More...
Description:
ز کودکی خادم این تبار محترمم چنان حبیب مظاهر مدافع حرمم( اردو اور انگلیش ترجمے کے ساتھ)
Persian Noha Maddahi – Arghavan Song ( Ze Kodaki Aen Khadime Tabar ) with English and Urdu Translation . Namahang.Arghavan Modafean Haram Nasim Ghadr Group | مدافع حرم | ارغوان با زیرنویس اردو و انگلیسی با ترجمه (مع الترجمة الأردية والإنجليزية )
گریه های زیبای یکی از خوانندگان سرود “تبار محترم” در اجرای زنده حرم امام رضا علیه السلام
اجرای زنده گروه سرود نسیم قدر- سرود مدافع حرمم در حرم مطهر امام رضا علیه السلام
نماهنگ ارغوان جدید سرود “ارغوان” درباره شهدای مدافع حرم در حضور رهبرانقلاب
متن شعر:
ز کودکی خادم این تبار محترمم
چونان حبیب مظاهر مدافع حرمم
به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم
کنار لشکر عشاق حسین هم قدمم
***
اگر که حرمت این بارگه شکسته شود
و یا اگر که ره کرببلا بسته شود
چونان زنم به پیکر غاصب شام و عراق
که بند بند وجودش ز هم گسسته شود
***
حکم دفاع از حرم ز شاه نجف دارم
برم برم حرم هماره جان به کف دارم
هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست
مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم
***
نه قصه جدایی از یار و وطن دارم
به امر حق به راه دل کفن به تن دارم
پریدن از قفس که بال و پر نمی خواهد
عشق است بال پریدن همان که من دارم
***
ذکر لبم یازینب به دلم واهمه نیست
به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست
خدا مرا از در این خانه جدا نکند
گدایی در این خانه مرا خاتمه نیست
***
خطوط قرمز دور حرم زن خون من است
چو برکه ام که مرگ من همان سکون من است
پیاده می روم ز مشهدالرضا تا شام
حال کبوتر حرم حال کنون من است
9:53
|
Farsi - Arabic | کنار قدم های جابر - میثم مطیعی (مداحی اربعین)
کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم (مداحی فارسی و عربی ویژه پیاده روی اربعین)
مداحی خاطره انگیزحاج...
کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم (مداحی فارسی و عربی ویژه پیاده روی اربعین)
مداحی خاطره انگیزحاج میثم مطیعی برای زائرین اربعین \"بیاد قدم های جابر\"
~ Ghadam Haye Jaber
~ Meysam Motiee
- - متن مداحی - -
کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم
ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب، پر از شور و عشقیم
اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم
لبیک یابن الحیدر
قَطَعنا الیک الصَّحاری، الا یا امیر الفرات
أضِفنا فانّا ضیوفک، اضِف هؤلاء المُشاة
نَسیرُ الیک نهاراً، و نَحلُمْ بک فی اللیالی
نَعُدُّ الخُطىٰ و العلامات، و نبکیک حتى الوصال
نسیل کَنهرٍ، یا بحر المَعالی
بصَخرٍ و سدٍّ، اَبد لانُبالی
لبیک یابن الحیدر
وُلِدنا على حبّ حیدر، إذن لانخاف المَخاطِر
و نَفدیک بالقلب و الروح، و لیس فقط بالحناجر
و الحمدلله صِرنا، بلطفک شعباً أبیّا
سنمشی الى القدسِ یوماً، مع المسلمین سَویّا
سلامٌ على الشام، کَرَمزِ الصُّمود
و بحرین و القدس، اسیرِ القیود
لبیک یابن الحیدر
ترجمه:
ای امیر نهر فرات! به سوی تو بیابان ها را پشت سر گذاشتیم
میزبانی کن از ما که ما میهمانان توایم
میزبانی کن از این خیل پیاده
روزها به سوی تو گام برمیداریم
و شب ها رویای تو را می بینیم
قدم ها و علم های جاده را می شماریم
و تا زمان رسیدن بر تو گریه می کنیم
همچون رود جاری می شویم
ای دریای بزرگی ها!
و به هیچ صخره و سدّی
اهمیت نمی دهیم و اعتنا نمی کنیم
***
بر عشق و محبت علی به دنیا آمدیم
به خاطر همین است که از خطرها نمی ترسیم
ما با دل و جان مان فدای تو می شویم
نه فقط با حنجره های مان
خدا را شکر که به لطف تو
امّتی آزاده و ستم ناپذیر شدیم
روزی همراه با همه ی مسلمانان
به سوی قدس پیاده خواهیم رفت
درود بر شام
به عنوان نماد و مظهر مقاومت
و درود بر بحرین و قدس
که اسیر بند هستند))
یا حُسین!
یَتَّجِهُ هذا الحَشدِ الکبیرِ مِن محبّیکَ نحو کربلاء، بنیاتٍ صادِقَة و قلوبٍ مُشتعلة، شوقاً لزیارتک و تَوّاقَةً للتقرب بها إلی الله، لیُحرِّروا أنفسهم من الذنوبِ و التعلقاتِ الدنیویة.
یا سید الأحرار! نَعِدُک أن نَتَّجِهَ معاً نحوَ القدسِ مشیاً علی الأقدام و نُحرِّرَ تلکَ الأرضَ المقدَّسةَ من بَراثِنِ الصّهاینةِ الغاصبین، و أن نذهَبَ قریباً إلی الشّام لنُخَلِّصَ مقامَ أختکَ زینبَ الکبری من حمَلاتِ لُقَطاءِ الصّهاینةِ و أمریکا و هُم العناصِرَ السلفیة و التکفیریة و الإرهابیةِ و الوهابیة، الذین لم یُدرِکُوا شیئاً عن الإسلامِ الحقیقی.
ترجمه:
یاحسین!
این خیل عظیم دلدادگان با نیات صادقه و قلوب مطهره به قصد زیارت تو به سمت کربلا در حرکتند و با زیارت تو به خدای متعال تقرب میجویند تا خود را از قید و بند گناهان و تعلقات دنیایی رها کنند.
ای سید احرار! ما با تو عهد می بندیم که با این جماعت پیاده روان به قدس رفته و آن سرزمین مقدس را از چنگال غاصب صهاینه آزاد کنیم. همچنین با تو عهد می بندیم که به زودی به شام رفته و سوریه و حرم مطهر خواهر تو زینب کبری را از دست فرزندان نامشروع صهاینه و آمریکا یعنی گروههای سلفی و تکفیری و ارهابی و وهابی آزاد نماییم؛ همانها که از اسلام حقیقی هیچ نفهمیده اند.
شاعر: محسن رضوانی
More...
Description:
کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم (مداحی فارسی و عربی ویژه پیاده روی اربعین)
مداحی خاطره انگیزحاج میثم مطیعی برای زائرین اربعین \"بیاد قدم های جابر\"
~ Ghadam Haye Jaber
~ Meysam Motiee
- - متن مداحی - -
کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم
ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب، پر از شور و عشقیم
اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم
لبیک یابن الحیدر
قَطَعنا الیک الصَّحاری، الا یا امیر الفرات
أضِفنا فانّا ضیوفک، اضِف هؤلاء المُشاة
نَسیرُ الیک نهاراً، و نَحلُمْ بک فی اللیالی
نَعُدُّ الخُطىٰ و العلامات، و نبکیک حتى الوصال
نسیل کَنهرٍ، یا بحر المَعالی
بصَخرٍ و سدٍّ، اَبد لانُبالی
لبیک یابن الحیدر
وُلِدنا على حبّ حیدر، إذن لانخاف المَخاطِر
و نَفدیک بالقلب و الروح، و لیس فقط بالحناجر
و الحمدلله صِرنا، بلطفک شعباً أبیّا
سنمشی الى القدسِ یوماً، مع المسلمین سَویّا
سلامٌ على الشام، کَرَمزِ الصُّمود
و بحرین و القدس، اسیرِ القیود
لبیک یابن الحیدر
ترجمه:
ای امیر نهر فرات! به سوی تو بیابان ها را پشت سر گذاشتیم
میزبانی کن از ما که ما میهمانان توایم
میزبانی کن از این خیل پیاده
روزها به سوی تو گام برمیداریم
و شب ها رویای تو را می بینیم
قدم ها و علم های جاده را می شماریم
و تا زمان رسیدن بر تو گریه می کنیم
همچون رود جاری می شویم
ای دریای بزرگی ها!
و به هیچ صخره و سدّی
اهمیت نمی دهیم و اعتنا نمی کنیم
***
بر عشق و محبت علی به دنیا آمدیم
به خاطر همین است که از خطرها نمی ترسیم
ما با دل و جان مان فدای تو می شویم
نه فقط با حنجره های مان
خدا را شکر که به لطف تو
امّتی آزاده و ستم ناپذیر شدیم
روزی همراه با همه ی مسلمانان
به سوی قدس پیاده خواهیم رفت
درود بر شام
به عنوان نماد و مظهر مقاومت
و درود بر بحرین و قدس
که اسیر بند هستند))
یا حُسین!
یَتَّجِهُ هذا الحَشدِ الکبیرِ مِن محبّیکَ نحو کربلاء، بنیاتٍ صادِقَة و قلوبٍ مُشتعلة، شوقاً لزیارتک و تَوّاقَةً للتقرب بها إلی الله، لیُحرِّروا أنفسهم من الذنوبِ و التعلقاتِ الدنیویة.
یا سید الأحرار! نَعِدُک أن نَتَّجِهَ معاً نحوَ القدسِ مشیاً علی الأقدام و نُحرِّرَ تلکَ الأرضَ المقدَّسةَ من بَراثِنِ الصّهاینةِ الغاصبین، و أن نذهَبَ قریباً إلی الشّام لنُخَلِّصَ مقامَ أختکَ زینبَ الکبری من حمَلاتِ لُقَطاءِ الصّهاینةِ و أمریکا و هُم العناصِرَ السلفیة و التکفیریة و الإرهابیةِ و الوهابیة، الذین لم یُدرِکُوا شیئاً عن الإسلامِ الحقیقی.
ترجمه:
یاحسین!
این خیل عظیم دلدادگان با نیات صادقه و قلوب مطهره به قصد زیارت تو به سمت کربلا در حرکتند و با زیارت تو به خدای متعال تقرب میجویند تا خود را از قید و بند گناهان و تعلقات دنیایی رها کنند.
ای سید احرار! ما با تو عهد می بندیم که با این جماعت پیاده روان به قدس رفته و آن سرزمین مقدس را از چنگال غاصب صهاینه آزاد کنیم. همچنین با تو عهد می بندیم که به زودی به شام رفته و سوریه و حرم مطهر خواهر تو زینب کبری را از دست فرزندان نامشروع صهاینه و آمریکا یعنی گروههای سلفی و تکفیری و ارهابی و وهابی آزاد نماییم؛ همانها که از اسلام حقیقی هیچ نفهمیده اند.
شاعر: محسن رضوانی
4:13
|
ز کودکی خادم این تبار محترمم (نماهنگ ارغوان) Farsi sub English Urdu Arabic
ز کودکی خادم این تبار محترمم (گروه سرود نسیم قدر) به مناسب میلاد امام رضا اجرای زنده در حرم مطهر امام رضا...
ز کودکی خادم این تبار محترمم (گروه سرود نسیم قدر) به مناسب میلاد امام رضا اجرای زنده در حرم مطهر امام رضا (ع) بانوای تواشیح گروه سرود نسیم قدر مدافع حرمم با زیرنویس فارسی، اردو، انگلیسی سبٹائٹل ترجمه و مترجم عربي
نماهنگ ارغوان جدید سرود ارغوان درباره شهدای مدافع حرم در حضور رهبر انقلاب
Namahang Arghavan Modafean Haram Nasim Ghadr Group ( Ze Kodaki Aen Khadime Tabar ) at Holy Shrine of Imam Reza (as) with English Urdu Arabic Subtitles, translation and Lyrics 2019
متن شعر: زكودكي خادم اين تبار محترمم چونان حبیب مظاهر مدافع حرمم به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم کنار لشکر عشاق حسین هم قدمم اگر که حرمت این بارگه شکسته شود و یا اگر که ره کرببلا بسته شود چونان زنم به پیکر غاصب شام و عراق که بند بند وجودش ز هم گسسته شود حکم دفاع از حرم ز شاه نجف دارم برم برم حرم هماره جان به کف دارم هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم نه قصه جدایی از یار و وطن دارم به امر حق به راه دل کفن به تن دارم پریدن از قفس که بال و پر نمی خواهد عشق است بال پریدن همان که من دارم ذکر لبم یازینب به دلم واهمه نیست به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست خدا مرا از در این خانه جدا نکند گدایی در این خانه مرا خاتمه نیست خطوط قرمز دور حرم زن خون من است چو برکه ام که مرگ من همان سکون من است پیاده می روم ز مشهدالرضا تا شام حال کبوتر حرم حال کنون من است
محمد رضا مسعودی عضو گروه سرود و تواشیح نسیم قدر که در هنگام خواندن آهنگ معروف #مدافع_حرمم اشک احساسی ریخت و دوربین را مبهوت خود کرد
Thank you for watching our video
#HaiderNohe #Zainabiyontv #FarsiNohay
Follow us on:
Website: http://www.zainabiyontv.tk
Facebook: https://fb.com/zainabiyontv
Aparat: https://aparat.com/Zainabiyontv
Twitter: https://twitter.com/zainabiyontv
ShiaTV: https://www.shiatv.net/user/ZainabiyonTV
More...
Description:
ز کودکی خادم این تبار محترمم (گروه سرود نسیم قدر) به مناسب میلاد امام رضا اجرای زنده در حرم مطهر امام رضا (ع) بانوای تواشیح گروه سرود نسیم قدر مدافع حرمم با زیرنویس فارسی، اردو، انگلیسی سبٹائٹل ترجمه و مترجم عربي
نماهنگ ارغوان جدید سرود ارغوان درباره شهدای مدافع حرم در حضور رهبر انقلاب
Namahang Arghavan Modafean Haram Nasim Ghadr Group ( Ze Kodaki Aen Khadime Tabar ) at Holy Shrine of Imam Reza (as) with English Urdu Arabic Subtitles, translation and Lyrics 2019
متن شعر: زكودكي خادم اين تبار محترمم چونان حبیب مظاهر مدافع حرمم به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم کنار لشکر عشاق حسین هم قدمم اگر که حرمت این بارگه شکسته شود و یا اگر که ره کرببلا بسته شود چونان زنم به پیکر غاصب شام و عراق که بند بند وجودش ز هم گسسته شود حکم دفاع از حرم ز شاه نجف دارم برم برم حرم هماره جان به کف دارم هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم نه قصه جدایی از یار و وطن دارم به امر حق به راه دل کفن به تن دارم پریدن از قفس که بال و پر نمی خواهد عشق است بال پریدن همان که من دارم ذکر لبم یازینب به دلم واهمه نیست به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست خدا مرا از در این خانه جدا نکند گدایی در این خانه مرا خاتمه نیست خطوط قرمز دور حرم زن خون من است چو برکه ام که مرگ من همان سکون من است پیاده می روم ز مشهدالرضا تا شام حال کبوتر حرم حال کنون من است
محمد رضا مسعودی عضو گروه سرود و تواشیح نسیم قدر که در هنگام خواندن آهنگ معروف #مدافع_حرمم اشک احساسی ریخت و دوربین را مبهوت خود کرد
Thank you for watching our video
#HaiderNohe #Zainabiyontv #FarsiNohay
Follow us on:
Website: http://www.zainabiyontv.tk
Facebook: https://fb.com/zainabiyontv
Aparat: https://aparat.com/Zainabiyontv
Twitter: https://twitter.com/zainabiyontv
ShiaTV: https://www.shiatv.net/user/ZainabiyonTV
95:22
|
نور الولایہ لائیونشریات 7 رمضان1441 | Urdu
تاریخ: 7 ماہ رمضان 1441 | یکم مئی 2020
میزبان:
مولانا سید زائر عباس
پہلا سیشن
ماہ رمضان اور تربیت و تزکیہ...
تاریخ: 7 ماہ رمضان 1441 | یکم مئی 2020
میزبان:
مولانا سید زائر عباس
پہلا سیشن
ماہ رمضان اور تربیت و تزکیہ
*مہمان علماء:*
- مولانا عون حیدر عمران
- مولانا جمشید علی
سوالات:
1. رہبر معظم کی علمی شخصیت خاص طور پر 250 سالہ انسان کے تناظر میں.
2. ڈھائی سو سالہ انسان، کتاب کا تعارف اور مفہوم کی وضاحت.
3. سیرہ ائمہ کے ادوار
4. ڈھائی سو سالہ جد و جہد کی مشترکہ خصوصیات
5. شہید مطہری کی شخصیت اور کتابوں کی اہمیت کیوں اتنی زیادہ ہے؟
دوسرا سیشن
ماہ رمضان اور عقیدتی و سماجی مسائل
مہمان علماء:
-مولانا سید حسن رضا نقوی
-مولانا سید عباس حسینی
سوالات:
1. دنیا کے عقلاء نے جیسے حقوق بشر کا اعلامیہ جاری کیا ہے کیا یہ دین کا بدل نہیں ہوسکتا ؟
2. اگر خدا مہربان ہے اور یہ نظام بہترین نظام ہے تو بیماریاں اور آفات و بلیات کیوں پیش آتی ہیں ؟
3. آپ کی نظر میں دین انتہائی ضروری ہے تو مغرب نے دین کے بغیر کیسی اتنی پیشرفت کرلی ؟
4. بیماریوں اور آفات کا فلسفہ کیا ہوتا ہے یہ کیوں پیش آتی ہیں انسانی زندگی میں ان کا کردار کس طرح کا ہے ؟
تیسرا سیشن
ماہ رمضان کے فقہی مسائل
مہمان علماء:
- مولانا سید ارتضی رضوی
- مولانا غلام جعفر
سوالات:
- مبطلات روز :
اگر روزہ دار پیاس بجھانے کی قصد سے منہ میں پانی ڈال کر منہ میں گھما ئے اور واپس باہر پھینک دے اور ذرہ برابر پانی بھی حلق سے نیچے نہ جائے تو روزے کا کیا حکم ہے؟
ماہ رمضان میں وضو کے لئے منہ میں پانی ڈالنے کے بعد کیا تین مرتبہ لعاب دھن کو منہ سے باہر پھینکنا واجب ہے؟
ماہ رمضان میں وضو کے لئے منہ میں پانی ڈالنے کے بعد کیا تین مرتبہ لعاب دھن کو منہ سے باہر پھینکنا واجب ہے؟
کلیاں کرتے وقت اگر جانتا ہے کہ اگر کلی کی تو غلطی سے یا بے اختیار پانی منہ میں چلا جائے گا تو کیا کلی کرسکتا ہے؟
کفارہ اور کفارہ جمع کی وضاحت فرمادئیں ؟
noorulwilayah.tv
More...
Description:
تاریخ: 7 ماہ رمضان 1441 | یکم مئی 2020
میزبان:
مولانا سید زائر عباس
پہلا سیشن
ماہ رمضان اور تربیت و تزکیہ
*مہمان علماء:*
- مولانا عون حیدر عمران
- مولانا جمشید علی
سوالات:
1. رہبر معظم کی علمی شخصیت خاص طور پر 250 سالہ انسان کے تناظر میں.
2. ڈھائی سو سالہ انسان، کتاب کا تعارف اور مفہوم کی وضاحت.
3. سیرہ ائمہ کے ادوار
4. ڈھائی سو سالہ جد و جہد کی مشترکہ خصوصیات
5. شہید مطہری کی شخصیت اور کتابوں کی اہمیت کیوں اتنی زیادہ ہے؟
دوسرا سیشن
ماہ رمضان اور عقیدتی و سماجی مسائل
مہمان علماء:
-مولانا سید حسن رضا نقوی
-مولانا سید عباس حسینی
سوالات:
1. دنیا کے عقلاء نے جیسے حقوق بشر کا اعلامیہ جاری کیا ہے کیا یہ دین کا بدل نہیں ہوسکتا ؟
2. اگر خدا مہربان ہے اور یہ نظام بہترین نظام ہے تو بیماریاں اور آفات و بلیات کیوں پیش آتی ہیں ؟
3. آپ کی نظر میں دین انتہائی ضروری ہے تو مغرب نے دین کے بغیر کیسی اتنی پیشرفت کرلی ؟
4. بیماریوں اور آفات کا فلسفہ کیا ہوتا ہے یہ کیوں پیش آتی ہیں انسانی زندگی میں ان کا کردار کس طرح کا ہے ؟
تیسرا سیشن
ماہ رمضان کے فقہی مسائل
مہمان علماء:
- مولانا سید ارتضی رضوی
- مولانا غلام جعفر
سوالات:
- مبطلات روز :
اگر روزہ دار پیاس بجھانے کی قصد سے منہ میں پانی ڈال کر منہ میں گھما ئے اور واپس باہر پھینک دے اور ذرہ برابر پانی بھی حلق سے نیچے نہ جائے تو روزے کا کیا حکم ہے؟
ماہ رمضان میں وضو کے لئے منہ میں پانی ڈالنے کے بعد کیا تین مرتبہ لعاب دھن کو منہ سے باہر پھینکنا واجب ہے؟
ماہ رمضان میں وضو کے لئے منہ میں پانی ڈالنے کے بعد کیا تین مرتبہ لعاب دھن کو منہ سے باہر پھینکنا واجب ہے؟
کلیاں کرتے وقت اگر جانتا ہے کہ اگر کلی کی تو غلطی سے یا بے اختیار پانی منہ میں چلا جائے گا تو کیا کلی کرسکتا ہے؟
کفارہ اور کفارہ جمع کی وضاحت فرمادئیں ؟
noorulwilayah.tv
85:35
|
نور الولایہ لائیو نشریات 8 رمضان 1441 | Urdu
تاریخ: 8 ماہ رمضان 1441 | 2, مئی 2020
میزبان:
مولانا سید زائر عباس
پہلا سیشن
ماہ رمضان اور تربیت و تزکیہ...
تاریخ: 8 ماہ رمضان 1441 | 2, مئی 2020
میزبان:
مولانا سید زائر عباس
پہلا سیشن
ماہ رمضان اور تربیت و تزکیہ
*مہمان علماء:*
- مولانا سید رضا مهدی رضوی
- مولانا سید ارتضی حسن رضوی
آج کے سوالات:
تزکیہ و تربیت پروگرام کے سوال
1۔ دعا کیوں ضروری ہے؟
2۔ استجابت دعا کی شرائط کیا ہیں ؟
3۔ دعاوں کی باقی روایات پر برتری کیسے ہے؟
4- دعای استقبال ماه رمضان امام سجاد علیه السلام.
- ماہ رمضان کی کیا فضیلتیں بیان فرمائیں؟
- ماہ رمضان کی راتوں کے بارے میں اس دعا میں کیا ذکر ہوا ہے؟
دوسرا سیشن
ماہ رمضان اور عقیدتی و سماجی مسائل
مہمان علماء:
- مولانا محمد علی فضل
- مولانا زوار حسین
آج کے سوالات:
1۔ دین اور دنیا کا آپس میں کیا رابطہ ہے؟ آیا دین اور دنیا دو الگ حقیقتیں ہیں یا ایک حقیقت کے دو رخ ہیں؟
2۔ کیا دینداری کا مطلب دنیا سے فرار ہے اور دنیا کی نعمتوں اور لذات سے دوری ہے؟ یا دونوں میں کوئی منافات نہیں ہے؟ کیا دینداری اور دنیا داری قابل جمع ہیں؟
3۔ کیا دین صرف عبادات تک محدود ہے یا سیاست و حکومت کو بھی شامل ہے؟ کیا یہ درست ہے کہ عقل اجتماعی اجتماعی مسائل میں انسانی سعادت کے لیے راہ ہموار کر سکتی انبیاء الہی اور ادیان سماوی کی کوئی ضرورت نہیں جیسا کہ سکولاریزم کا نظریہ ہے؟
4۔ آخر خدا نے دنیا کی حکومت اور مدیریت کو سو فیصد عقل اور تجربے کے حوالے کیوں نہیں کیا؟ اس کے کیا کیا اسباب اور وجوہات ہو سکتی ہیں ؟
تیسرا سیشن
ماہ رمضان کے فقہی مسائل
مہمان علماء:
- مولانا سید ارتضی رضوی
- مولانا غلام جعفر
سوالات:
- مبطلات روز :
روزہ کی حالت میں انٹرنیٹ استعمال کرتے ہوئے اچانک کسی نامناسب تصویر کے آ جانے اور اس پر نظر پڑ جانے کا کیا حکم ہے؟
سوال: کیا سحری کھانے یا نہ کھانے سے روزہ پر کوئی اثر پڑتا ہے؟
جیسا کہ توضیح المسائل میں لکھا ہے کہ انسان چار جگہ پر دس روز کے قصد کے بغیر بھی پوری نماز پڑھ سکتا ہے؟ کیا یہ حکم روزہ کا بھی ہے؟
اگر کوئی عورت حیض یا نفاس کا غسل بھول جائے تو کیا حکم ہے؟
کیا زن مستحاضہ روزہ رکھ سکتی ہے؟
استحا ضہ متوسط اگر غسل نہ کرے تو اسکے روز ہ کا کیا حکم ہے
کیا مستحاضہ قلیلہ کو بھی روزہ کے لیئے غسل کرنا ہوگا؟
:وہ عورت جو حاملہ ہے جو روزہ نہ رکھنے پر عذر شرعی رکھتی ہے اور وہ حاملہ خاتون جسکے لیئے یا اسکے بچے کے لیئے ضرر پہچنے کا ڈر تھا کیا حکم ہے؟
ماہ رمضان میں سفر کرنا کیسا ہے؟
کفارہ اور کفارہ جمع کی تفصیلات بیان فرمائیں ؟
noorulwilayah.tv
More...
Description:
تاریخ: 8 ماہ رمضان 1441 | 2, مئی 2020
میزبان:
مولانا سید زائر عباس
پہلا سیشن
ماہ رمضان اور تربیت و تزکیہ
*مہمان علماء:*
- مولانا سید رضا مهدی رضوی
- مولانا سید ارتضی حسن رضوی
آج کے سوالات:
تزکیہ و تربیت پروگرام کے سوال
1۔ دعا کیوں ضروری ہے؟
2۔ استجابت دعا کی شرائط کیا ہیں ؟
3۔ دعاوں کی باقی روایات پر برتری کیسے ہے؟
4- دعای استقبال ماه رمضان امام سجاد علیه السلام.
- ماہ رمضان کی کیا فضیلتیں بیان فرمائیں؟
- ماہ رمضان کی راتوں کے بارے میں اس دعا میں کیا ذکر ہوا ہے؟
دوسرا سیشن
ماہ رمضان اور عقیدتی و سماجی مسائل
مہمان علماء:
- مولانا محمد علی فضل
- مولانا زوار حسین
آج کے سوالات:
1۔ دین اور دنیا کا آپس میں کیا رابطہ ہے؟ آیا دین اور دنیا دو الگ حقیقتیں ہیں یا ایک حقیقت کے دو رخ ہیں؟
2۔ کیا دینداری کا مطلب دنیا سے فرار ہے اور دنیا کی نعمتوں اور لذات سے دوری ہے؟ یا دونوں میں کوئی منافات نہیں ہے؟ کیا دینداری اور دنیا داری قابل جمع ہیں؟
3۔ کیا دین صرف عبادات تک محدود ہے یا سیاست و حکومت کو بھی شامل ہے؟ کیا یہ درست ہے کہ عقل اجتماعی اجتماعی مسائل میں انسانی سعادت کے لیے راہ ہموار کر سکتی انبیاء الہی اور ادیان سماوی کی کوئی ضرورت نہیں جیسا کہ سکولاریزم کا نظریہ ہے؟
4۔ آخر خدا نے دنیا کی حکومت اور مدیریت کو سو فیصد عقل اور تجربے کے حوالے کیوں نہیں کیا؟ اس کے کیا کیا اسباب اور وجوہات ہو سکتی ہیں ؟
تیسرا سیشن
ماہ رمضان کے فقہی مسائل
مہمان علماء:
- مولانا سید ارتضی رضوی
- مولانا غلام جعفر
سوالات:
- مبطلات روز :
روزہ کی حالت میں انٹرنیٹ استعمال کرتے ہوئے اچانک کسی نامناسب تصویر کے آ جانے اور اس پر نظر پڑ جانے کا کیا حکم ہے؟
سوال: کیا سحری کھانے یا نہ کھانے سے روزہ پر کوئی اثر پڑتا ہے؟
جیسا کہ توضیح المسائل میں لکھا ہے کہ انسان چار جگہ پر دس روز کے قصد کے بغیر بھی پوری نماز پڑھ سکتا ہے؟ کیا یہ حکم روزہ کا بھی ہے؟
اگر کوئی عورت حیض یا نفاس کا غسل بھول جائے تو کیا حکم ہے؟
کیا زن مستحاضہ روزہ رکھ سکتی ہے؟
استحا ضہ متوسط اگر غسل نہ کرے تو اسکے روز ہ کا کیا حکم ہے
کیا مستحاضہ قلیلہ کو بھی روزہ کے لیئے غسل کرنا ہوگا؟
:وہ عورت جو حاملہ ہے جو روزہ نہ رکھنے پر عذر شرعی رکھتی ہے اور وہ حاملہ خاتون جسکے لیئے یا اسکے بچے کے لیئے ضرر پہچنے کا ڈر تھا کیا حکم ہے؟
ماہ رمضان میں سفر کرنا کیسا ہے؟
کفارہ اور کفارہ جمع کی تفصیلات بیان فرمائیں ؟
noorulwilayah.tv
67:40
|
Animation Dar Masir Baran - Full Movie | انیمیشن در مسیر باران - کامل | Farsi
Subscribe for more videos: https://www.youtube.com/HonarAvalC?sub_confirmation=1
خلاصه داستان:
استان فیلم «در مسیر باران» مضمونی اجتماعی دارد...
Subscribe for more videos: https://www.youtube.com/HonarAvalC?sub_confirmation=1
خلاصه داستان:
استان فیلم «در مسیر باران» مضمونی اجتماعی دارد و در زمان ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام) روایت می شود. درباره روزهای سخت زندگی مردی عرب زبان به نام ریان است که در بغداد زندگی می کند و به علت وقوع قحطی و خشکسالی در آنجا، تامین معیشت خانواده اش برای او سخت شده است. به همین دلیل به پیشنهاد دوست خود با نام هرمز، همراه با او و به قصد تجارت عازم مرو می شوند. در طول سفر ماجراهای جذابی برای هرمز و ریان اتفاق میافتد تا اینکه در نهایت متوجه می شوند که امام رضا (علیه السلام) نیز از مدینه عازم مرو شده است و…
سال پخش: 1397
سال تولید: 1395
کارگردان: حامد کاتبی
تهیهکننده: مریم چوپان زاده
نویسنده: سعید تشکری
زانر: انیمیشن، ماجراجویی
برای مشاهده ی فیلم های بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.youtube.com/playlist?list=PLa53rlU0NjOLXMmlWOZsTee-8OAA9GXRw
https://www.youtube.com/playlist?list=PLa53rlU0NjOIoLq8HlKnaHwhDlkiVW7ZD
Synopsis:
The province of the film \"In the Path of Rain\" has a social theme and is narrated during the reign of Imam Reza (as). It is about the hard days of the life of an Arabic-speaking man named Ryan, who lives in Baghdad and where it is difficult for him to provide for his family due to the famine and drought there. For this reason, at the suggestion of his friend named Hormoz, they go to Merv with him for business. During the journey, fascinating adventures happen to Hormoz and Ryan until they finally realize that Imam Reza (as) has also left Medina for Merv and…
Release: 2019
Production: 2017
Director: Hamed Katabi
Producer: Maryam Choupanzadeh
Author: Saeed Tashkari
Genre: Animation, Adventure
هنراول با هدف تولید و عرضه محصولات فرهنگی در بازار نمایش خانگی، به عنوان بخش مهمی از صنعت ملی سینما، تاسیس
شد و از همان ابتدا دو عملیات اصلی آماده سازی و انتشار محتوا در دستور کار ما قرار گرفت
استراتژی کلی ما تولید محتوای متناسب و با کیفیت برای بخش های مختلف جامعه و ارتقاء سطح ذائقه مخاطبان شبکه بزرگ نمایش خانگی است
HonarAval was established with the aim of producing and publishing products for home theater market.
The main strategy of HonarAval is to produce and distribute high quality contents for different digital markets, and satisfy a large variety of audiences.
More...
Description:
Subscribe for more videos: https://www.youtube.com/HonarAvalC?sub_confirmation=1
خلاصه داستان:
استان فیلم «در مسیر باران» مضمونی اجتماعی دارد و در زمان ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام) روایت می شود. درباره روزهای سخت زندگی مردی عرب زبان به نام ریان است که در بغداد زندگی می کند و به علت وقوع قحطی و خشکسالی در آنجا، تامین معیشت خانواده اش برای او سخت شده است. به همین دلیل به پیشنهاد دوست خود با نام هرمز، همراه با او و به قصد تجارت عازم مرو می شوند. در طول سفر ماجراهای جذابی برای هرمز و ریان اتفاق میافتد تا اینکه در نهایت متوجه می شوند که امام رضا (علیه السلام) نیز از مدینه عازم مرو شده است و…
سال پخش: 1397
سال تولید: 1395
کارگردان: حامد کاتبی
تهیهکننده: مریم چوپان زاده
نویسنده: سعید تشکری
زانر: انیمیشن، ماجراجویی
برای مشاهده ی فیلم های بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.youtube.com/playlist?list=PLa53rlU0NjOLXMmlWOZsTee-8OAA9GXRw
https://www.youtube.com/playlist?list=PLa53rlU0NjOIoLq8HlKnaHwhDlkiVW7ZD
Synopsis:
The province of the film \"In the Path of Rain\" has a social theme and is narrated during the reign of Imam Reza (as). It is about the hard days of the life of an Arabic-speaking man named Ryan, who lives in Baghdad and where it is difficult for him to provide for his family due to the famine and drought there. For this reason, at the suggestion of his friend named Hormoz, they go to Merv with him for business. During the journey, fascinating adventures happen to Hormoz and Ryan until they finally realize that Imam Reza (as) has also left Medina for Merv and…
Release: 2019
Production: 2017
Director: Hamed Katabi
Producer: Maryam Choupanzadeh
Author: Saeed Tashkari
Genre: Animation, Adventure
هنراول با هدف تولید و عرضه محصولات فرهنگی در بازار نمایش خانگی، به عنوان بخش مهمی از صنعت ملی سینما، تاسیس
شد و از همان ابتدا دو عملیات اصلی آماده سازی و انتشار محتوا در دستور کار ما قرار گرفت
استراتژی کلی ما تولید محتوای متناسب و با کیفیت برای بخش های مختلف جامعه و ارتقاء سطح ذائقه مخاطبان شبکه بزرگ نمایش خانگی است
HonarAval was established with the aim of producing and publishing products for home theater market.
The main strategy of HonarAval is to produce and distribute high quality contents for different digital markets, and satisfy a large variety of audiences.
4:10
|
ظلم و جور ، قوانین نا کارآمد، مرجع قضائی ناصالح و قضاوت ناعادلانه (13) - Farsi
#التفسير_الأقوم
#ظلم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط...
#التفسير_الأقوم
#ظلم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
آیه ۵۰ سوره مبارکه نور را ملاحظه بفرمایید: أَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون آیا آنها به دل بیمارند؛ یا تردید دارند؛ یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنها ظلم کنند؟ (خیر)، بلکه آنها ستمگرند» ،
منافقان نپذيرفتند كه به منظور رفع خصومت به نزد پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم بیایند. اين عدم پذيرش هيچ انگیزه ای نداشت، جز دشمنى و نفرتى كه آنها نسبت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم داشتند، يا ترديدى كه به نبوت ایشان داشتند، و يا بيمى كه از ستم آن حضرت داشتند.
حال، سبب هرچه باشد کسی از قضاوت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم که معصوم و مؤید من عند الله هستند، سرپيچى نمى كند، مگر آنكه كافر باشد و يا بخواهد با ترجیح دادن دیگری بر رسول خدا (ص) برخود ظلم کند و یا قصد داشته باشد با رجوع به غیر آن حضرت راه خود را برای تجاوز به حقوق ديگران هموار كند و بر ظلم و ستم خود سرپوشی حیله گرانه بگذارد و ظلم و جور خود را توجیه فنی و حقوقی کند. این آیه شریفه متضمن برائت خدا و رسول از ظلم و جور، ستمکاری و قضاوت ناعادلانه است.
چون کسانی که از حکم خداوند سبحان و قضاوت رسول معصوم او سر باز می زنند، به حکم غیر خدا و قضاوت غیر معصوم رضایت می دهند، در نتیجه با این اقدام علاوه بر اینکه عملی سفیهانه انجام داده اند، به خدا و رسول خدا هتک حرمت کرده اند و بدون هیچ وجه معقولی، دیگران را بر ایشان ترجیح داده اند و ظلم آشکاری هم مرتکب شده اند.
More...
Description:
#التفسير_الأقوم
#ظلم
#درایت_حدیث
#تفسیر_قرآن
#تفقه_و_استنباط
آیه ۵۰ سوره مبارکه نور را ملاحظه بفرمایید: أَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون آیا آنها به دل بیمارند؛ یا تردید دارند؛ یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنها ظلم کنند؟ (خیر)، بلکه آنها ستمگرند» ،
منافقان نپذيرفتند كه به منظور رفع خصومت به نزد پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم بیایند. اين عدم پذيرش هيچ انگیزه ای نداشت، جز دشمنى و نفرتى كه آنها نسبت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم داشتند، يا ترديدى كه به نبوت ایشان داشتند، و يا بيمى كه از ستم آن حضرت داشتند.
حال، سبب هرچه باشد کسی از قضاوت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم که معصوم و مؤید من عند الله هستند، سرپيچى نمى كند، مگر آنكه كافر باشد و يا بخواهد با ترجیح دادن دیگری بر رسول خدا (ص) برخود ظلم کند و یا قصد داشته باشد با رجوع به غیر آن حضرت راه خود را برای تجاوز به حقوق ديگران هموار كند و بر ظلم و ستم خود سرپوشی حیله گرانه بگذارد و ظلم و جور خود را توجیه فنی و حقوقی کند. این آیه شریفه متضمن برائت خدا و رسول از ظلم و جور، ستمکاری و قضاوت ناعادلانه است.
چون کسانی که از حکم خداوند سبحان و قضاوت رسول معصوم او سر باز می زنند، به حکم غیر خدا و قضاوت غیر معصوم رضایت می دهند، در نتیجه با این اقدام علاوه بر اینکه عملی سفیهانه انجام داده اند، به خدا و رسول خدا هتک حرمت کرده اند و بدون هیچ وجه معقولی، دیگران را بر ایشان ترجیح داده اند و ظلم آشکاری هم مرتکب شده اند.
Video Tags:
Press,Farsi,Russian,Persian,BBC,CNN,Arabic,Iran,Iranian,,Indian,Songs,اهاهل
بیت,ولاية,آل
محمد,الشيعة,الرافضي,الرفضة,القزويني,آل
سيف,ولاية
الفقيه,الوائلي,الخميني,الخامنئي,فدك,صوت
العترة,أهل
السنة
و
الجماعة,ایران,خمینی,خامنه
ای,ولایت
فقیه,خبر,,Ahlulbayt
TV,Imam
Hussain
TV,,al-shia.org,IMAM
ALI
TV,
5:48
|
محاور الحوار (75) - هل ضرب الحق على لسان عمر وقلبه؟
#أهل_السنة_و_الجماعة
#أهل_البدعة_و_الخلاف
#التعجب
#الولاية_الإمامة_الخلافة
#أهل_البيت
#وصاية_النبي
#الغدير...
#أهل_السنة_و_الجماعة
#أهل_البدعة_و_الخلاف
#التعجب
#الولاية_الإمامة_الخلافة
#أهل_البيت
#وصاية_النبي
#الغدير
#البكرية_و_العمرية
ومن عجيب أمرهم في مثل هذا: دعواهم أن النبي (صلى الله عليه وآله) قال: \" إن الله ضرب الحق على لسان عمر وقلبه \" ، فكيف تصح هذه
الدعوى، وقد تكلم في أمارته في الجد بسبعين قضية يخالف بعضها بعضا، وقال: لا تغالوا في مهور النساء فتجاوز أربعمائة درهم حتى قامت إليه امرأة فقالت: كتاب الله أحق أن يتبع أم قولك؟ قال: بل كتاب الله، فتلت عليه قول الله تعالى: (وآتيتم إحداهن قنطارا فلا تأخذوا منه شيئا) ، فقال لما استمع ذلك: ثكلتك أمك يا عمر، كل أحد أفقه منك حتى النساء.
وحكم يوما بين اثنين فقالا له: أصبت يا أمير المؤمنين أصاب الله بك الخير، فقال: وما يدريكما؟ وقال: والله ما يدري عمر أصاب أم أخطأ ، وأغلاطه قبل ذلك وبعده لا تحصى، وهو القائل لما رده أمير المؤمنين (عليه السلام) في أشياء كثيرة إلى الصواب: \" لولا علي لهلك عمر \"، فكيف يثبت مع هذه الأمور دعواهم أن الله تعالى ضرب الحق على لسانه وقلبه؟ أليس هو الذي خلط في الشورى تخليطا لا يخفى على ذي فهم، وأحضر الستة فقال لكل واحد منهم قولا لا يصح معه أن يرد إليه أمارة على مدينة، ولا تدبير ضيعة، فوصف طلحة بزهوه ونخوه، والزبير بجفايته وجلافته، وأنه مؤمن من الرضا كافر من السخط، وسعدا بأنه صاحب مقنب وقتال، وأنه لا يقوم بتدبير قرية، وعبد الرحمن بضعفه، وعثمان بأنه يحمل أهله على رقاب الناس، وقال: إن روثة خير منه، ووصف علي بن أبي طالب (عليه السلام) بأنه ذو لطافة وفكاهة، ثم أمر بعد ذلك أن يختاروا أحدهم للأمة ، فليس يخفى تخليط هذا الرجل عن ذي بصيرة، ولا يشك عاقل أنهم كذابون في قولهم: إن الحق ضرب على لسان عمر!
ومن العجب: أن يتحسر على سالم مولى أبي حذيفة ويقول: لو كان حيا ما يخالجني فيه الشك، وبحضرته أمير المؤمنين والعباس فتخالجه الشكوك فيهما، ولا يتخالج في سالم لو كان حيا، فهل هذا من الحق الذي ضربه على لسانه وقلبه؟!
وأعجب من هذا في الستة بما لم ينزل الله تعالى، ولم يتضمنه شرع رسول الله (صلى الله عليه وآله): قوله: إن اختلفوا ثلاثة وثلاثة فالحق في الثلاثة التي فيها عبد الرحمن، واقتلوا الثلاثة الأخرى ، فهل هذا إلا قصد لقتل أمير المؤمنين (عليه السلام)؟ إذ العلم حاصل بأن عليا (عليه السلام) لا يوافق عثمان على شئ، وأن عبد الرحمن في تلك الحال يميل إلى عثمان، وإذا لم يكن أمير المؤمنين ثالثهما فإنما أمر بقتل الثلاثة التي هو أحدهم، فهل هذا فعل من ضرب الحق على لسانه؟ ومن العجب: قوله: \" الحق في الثلاثة التي فيها عبد الرحمن \" مع سماعه قول الرسول (صلى الله عليه وآله): \" علي مع الحق، والحق مع علي \" فما هذه المنزلة لعبد الرحمن على أمير المؤمنين (عليه السلام) لولا العداوة والهوى، وركوب كل صعب يسخط الله تعالى؟!
More...
Description:
#أهل_السنة_و_الجماعة
#أهل_البدعة_و_الخلاف
#التعجب
#الولاية_الإمامة_الخلافة
#أهل_البيت
#وصاية_النبي
#الغدير
#البكرية_و_العمرية
ومن عجيب أمرهم في مثل هذا: دعواهم أن النبي (صلى الله عليه وآله) قال: \" إن الله ضرب الحق على لسان عمر وقلبه \" ، فكيف تصح هذه
الدعوى، وقد تكلم في أمارته في الجد بسبعين قضية يخالف بعضها بعضا، وقال: لا تغالوا في مهور النساء فتجاوز أربعمائة درهم حتى قامت إليه امرأة فقالت: كتاب الله أحق أن يتبع أم قولك؟ قال: بل كتاب الله، فتلت عليه قول الله تعالى: (وآتيتم إحداهن قنطارا فلا تأخذوا منه شيئا) ، فقال لما استمع ذلك: ثكلتك أمك يا عمر، كل أحد أفقه منك حتى النساء.
وحكم يوما بين اثنين فقالا له: أصبت يا أمير المؤمنين أصاب الله بك الخير، فقال: وما يدريكما؟ وقال: والله ما يدري عمر أصاب أم أخطأ ، وأغلاطه قبل ذلك وبعده لا تحصى، وهو القائل لما رده أمير المؤمنين (عليه السلام) في أشياء كثيرة إلى الصواب: \" لولا علي لهلك عمر \"، فكيف يثبت مع هذه الأمور دعواهم أن الله تعالى ضرب الحق على لسانه وقلبه؟ أليس هو الذي خلط في الشورى تخليطا لا يخفى على ذي فهم، وأحضر الستة فقال لكل واحد منهم قولا لا يصح معه أن يرد إليه أمارة على مدينة، ولا تدبير ضيعة، فوصف طلحة بزهوه ونخوه، والزبير بجفايته وجلافته، وأنه مؤمن من الرضا كافر من السخط، وسعدا بأنه صاحب مقنب وقتال، وأنه لا يقوم بتدبير قرية، وعبد الرحمن بضعفه، وعثمان بأنه يحمل أهله على رقاب الناس، وقال: إن روثة خير منه، ووصف علي بن أبي طالب (عليه السلام) بأنه ذو لطافة وفكاهة، ثم أمر بعد ذلك أن يختاروا أحدهم للأمة ، فليس يخفى تخليط هذا الرجل عن ذي بصيرة، ولا يشك عاقل أنهم كذابون في قولهم: إن الحق ضرب على لسان عمر!
ومن العجب: أن يتحسر على سالم مولى أبي حذيفة ويقول: لو كان حيا ما يخالجني فيه الشك، وبحضرته أمير المؤمنين والعباس فتخالجه الشكوك فيهما، ولا يتخالج في سالم لو كان حيا، فهل هذا من الحق الذي ضربه على لسانه وقلبه؟!
وأعجب من هذا في الستة بما لم ينزل الله تعالى، ولم يتضمنه شرع رسول الله (صلى الله عليه وآله): قوله: إن اختلفوا ثلاثة وثلاثة فالحق في الثلاثة التي فيها عبد الرحمن، واقتلوا الثلاثة الأخرى ، فهل هذا إلا قصد لقتل أمير المؤمنين (عليه السلام)؟ إذ العلم حاصل بأن عليا (عليه السلام) لا يوافق عثمان على شئ، وأن عبد الرحمن في تلك الحال يميل إلى عثمان، وإذا لم يكن أمير المؤمنين ثالثهما فإنما أمر بقتل الثلاثة التي هو أحدهم، فهل هذا فعل من ضرب الحق على لسانه؟ ومن العجب: قوله: \" الحق في الثلاثة التي فيها عبد الرحمن \" مع سماعه قول الرسول (صلى الله عليه وآله): \" علي مع الحق، والحق مع علي \" فما هذه المنزلة لعبد الرحمن على أمير المؤمنين (عليه السلام) لولا العداوة والهوى، وركوب كل صعب يسخط الله تعالى؟!
Video Tags:
امامت,امام
شناسی,اذ
ابتلى
ابراهيم
ربه
بكلمات,الحق
و
الباطل,من
ادعى
الإمامة,التعجب,أهل
السنة
و
الجماعة,أهل
البدعة
و
الخلاف,الإسلام
يعلو
ولا
يعلى
عليه,الحقيقة,الحقائق
المكتومة,أبوبكر,عمر,عثمان,عائشة,حفصة,الخلفاء
الراشدين,الأمراء
الفاسقين,الظلمة,الطغاة,الخلافة,الولاية,المعصية,الصحيفة
الملعونة,الأصحاب,الوهابية,البكرية,العمرية,الصراط
المستقيم,الحق
المبين,الخطر,التحذير,السعادة,التولي,التبري,أهل
البيت,المودة,آية
الغار,و
يطعمون,الأغلاط,النفاق,فسق,الإباحية,الجميلات,الإرهاب